_
ولی من عاشق ِ سرسبزیِ این باغچم ..
عاشق ِ اون نهالِ نارنجی که میوه نداره ولی برگاش عطر ِ تندِ پرتقالرو میدن ؛
عاشق ِ بوتهی گُل رُزِ صورتی، که این بهار اولّین غنچهشو داده و بوتهی گُلِ سرخِ قدیمیای که از وقتی یادمه بود و هرسال با گلهای قرمزش چشمامونو نوازش میکرد ..
من عاشقِ برگای مغز پستهایِ درخت انارم وقتی نگاهِ آفتاب روشون میوفته و سبزیش درخشان تر میشه ؛
عاشقِ گلدون لبریز شدهی گُلِ یَخو گلای بنفشِ ریزشم ..
من حتّی عاشقِ سبزیِ نعنا هاییام که فرشِ باغچه شدن، عاشقِ پیازهای نرگسو سبزیهای دیگهای که همه دست نشوندهی مامانبزرگن ؛
اگه جایِ من بودیو بالای سرت رو نگاه میکردی؛ حتماً تو هم عاشقِ جوونههای سبزِ کمرنگِ شاهتوت و سرشاخههای آرایش شدهی درخت میشدی ..
و عشق کلمهی کوچکیست برای توصیفشان
و این است معجزهی بهار .(:
- #آذین
- ۰۱/۰۱/۰۲
یه لحظه . .
من نه اینجا قراره چیز ِ آموزندهای بزارم
نه قراره درمورد مفاهیم ِ مفید حرف بزنم
نه اصلاً بلدم که در این موضوعات بحث داشته باشم😂😂
بنده خیلی بیتاثیر تر از چیزیام که فکر میکنین
صرفاً اینجا فقط یه دفترِ کوچیکه جهت ِ به ثبت رسوندن روزام ، ذخیره کردنِ چیزایی که دوسشون دارم یا شاید هم گاهی، مکانی باشه واسه خالی کردنِ گزافه گوییهام ؛
تا وقتی به عقب برمیگردمو بهشون نگاه میکنم
از خوندنشون قند تو دلم آب شه !
خواستم بدونید .(:
مَتروکات
ولی شرط میبندم تو بهشت عطرِ گُل محمدی همهجا پیچیده . . اینقدر خوبه بوش که اصلاً انگار صاف از خود
- یه صلواتم بفرس خب مومن -
مَتروکات
ولی هرچقدر هم تُند بتازونی بلاخره تهش یجایی خسته میشی .. من الان همونم ؛
که پامو گذاشتم رو گاز وُ از کنارت رد شدم
وَ الان که برگشتم بُریدم از همه غیر از خودت
مَتروکات
که پامو گذاشتم رو گاز وُ از کنارت رد شدم وَ الان که برگشتم بُریدم از همه غیر از خودت
کلمهی دیگهای جُز خستگی واسه حالم نمیتونم پیدا کنم ..
نه صبر کن ،
پشیمونیاَم میشه اسمشو گذاشت
یا شایدم روسیاهی صداش بزنم
هرچی که هست مزهی لیموی تلخ شده میده
از همونایی که دیر بهشون رسیدیو
شیرینیشو واسه همیشه از دست دادی ؛