من با اینا بزرگ شدم :>>>>

این روزها دیوانه شده‌ام ! یا بهتر است بگویم بی‌رنگی ِ این روزها دیوانه‌ام کرده‌ است ؛ به دنبال ِ پُلی میگردم که به گذشته منتهی شود دنبال ِ راه گریزی از این زمانه و یا بلیطی بی برگشت به کودکی‌ام .. بی‌اندازه محتاجم به غرق شدن در دل ِ خیالات محال بچه‌گانه به صحبت های در ِ گوشی با عروسک های قد و نیم قد و در آغوش کشیدنشان ، بدون ِ هیچ فکر و خیال ِ خاکستری‌ای‌ بی‌دغدغه ، رها ، رها ، رها . . امّا جای اینها فقط منم‌و ته مانده‌ی دلخوشی های ریز و درشتی که بودند و دیگر نیستند راستی شما این اطراف گذرگاهی ، پُلی ، بیراهه‌ای ، چیزی ندیده‌اید که مرا به به عقب برگرداند ؟ معجونی ، قرصی یا شربتی ندارید که نگذارد بیش از این وارد ِ دنیای تاریک بزرگترها شوم ؟ اگر دیدید ، اگر بود ، به من نشانش دهید خواهش میکنم من کودکی را سخت محتاجم . #آذین

ما را که یا مُجیر و اَجِرنا عوض نکرد دلتنگ ِ گریه‌های محرم شده دلم💔!

_ حقیقت اینه که هیچ مسیری مارو به عقب برنمی‌گردونه و هیج معجونی جلوی بزرگ شدن مارو نمی‌گیره دوره‌ی خیلی چیزا به آخر رسیده امّا این به این معنا نیست که زندگی دیگه نمیتونه قابل تحمل باشه صرفاً قرار نیست با بزرگ شدن ، شادیا و دلخوشی‌ها هم تموم شن اون دوران یه خوشیِ تکرار نشدنی بود که گذشت‌و فدا شد تا بقیه‌ی ماجرای ما ساخته شه در قبال فدا شدنش هم خیلی چیزارو فهمیدیم ، خیلی چیزارو یاد گرفتیم و شدیم آدمی که الان هستیم ‌ و میدونم که همچنان ادامه‌ی این مسیر رو خواهم رفت چون من واقعاً میخوام ببینم تهِ این زندگی چیه .! ولی بعضی وقتا دلتنگ آذینِ پنج ساله میشم (:

- اینجا آذینی رو داریم که پنج سالشه . .

ماه ِ محرم بود درست یادم نیست ولی از گرفتگی صدا مشخصه سرما خورده بودم‌ + با یه گوشی نوکیای مشکی ضبط شده‌ ، درحالی که من خیلی یواشکی برش داشته بودم و برده‌ بودمش یه گوشه و این مداحی حضرت ِ رقیه که خیلی دوسش داشتم‌و خوندم (((: وَ بعد از عُمری روی کارت حافظه‌ی اون موبایل این صدا رو پیدا کردم ..

- دوّمین نامه - ‌ بانوی آذر ماهی ِ من و باز هم سلام‌ ‌آزاده‌ای متروک می‌نویسد . . از آنجایی که در حال حاضر معشوقه‌ای جز شما در پر و بالمان نیست تا در وصف خط ابرو و خال لب و زلف پریشانش قلم بر روی کاغذ بکشیم به ناچار عاشقانه‌هایمان را از برای شما خرج می‌کنیم😂! مزاح میگوییم بانو ، مبادا دل آزرده گردید قطعاً که نوشته‌های این بنده‌ی حقیر چیزی جز انجام وظیفه نیست و نامه‌هایم تنها بهانه‌ی کوچکی‌ست بلکه خاطر نشان شود که چقدر خاطرتان عزیز است هرچند نمیدانم آیا هیچ‌گاه به دستتان خواهند رسید یا خیر از هنگامی که عزم رفتن به سرتان زد تا کنون که جای خالی‌تان بیداد می‌کند اینجا را دوده‌های خاکستری رنگ در آغوش گرفته‌اند گویی هوار ِ نبودنتان چونان اصوات ِ مزاحم به دیوار های این چهاردیواری میخورد و انعکاسش به احوالم شبیهخون می‌زند خلاصه که بی شُما اینجا صفای پیش را ندارد یا به روایتی ، یک نفر نیست و گویی که جهانم خالی‌ست .‌. ولیک خیالتان را آشوب نسازید چرا که همچنان دور از ما هم که باشید ، دعای ما پشت ِ سرتان به راه است راستی بسیار مواظب گیسوانتان باشید مبادا یک تار از مشکی ِ موهایتان کم شود مبادا این آخر ِ عمری پریشانمان گردانید طبق معمولِ همیشه ، مشتاق ِ دیدار رویتان .. وَسلام ؛ یا حق . #آذین - - [ 1/2/5 ]

به رسم ِ معرفت ، شبتون بخیر 💙؛

؛

زیرا گریختن در شأن ِ ما نبود .

صرفاً جهت رقیق شدن ِ شب

آیا رواست که دل ِ آدمی را تا بیخ ِ گوش خود بکشانید و اینجا جسم در آتش ِ فراق بسوزد ؟ ‌ #آقای‌امام‌رضا