eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
مرسی که همراهی کردین❤️ مرسی از محبتتون شبتون خوش 🌹🌹🌹
هوا پر شده از " دوستت دارم هايي " که به بادها سپرده ام تا برايت بياورند کاش پنجره ات باز باشد @Mattla_eshgh
مطلع عشق
#خاطرات #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی قسمت 10 🔸دستپخت معرکه 🍃چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام
فرزند کوچک من هر روز که می گذشت علاقه ام بهش بیشتر می شد ... لقم اسب سرکش بود ... و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود ... چشمم به دهنش بود ... تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم ... من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام ... علی یه طلبه ساده بود ... می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته ... چیزی بخوام که شرمنده من بشه ... هر چند، اون هم برام کم نمی گذاشت ... مطمئن بودم هر کاری برام می کنه یا چیزی برام می خره ... تمام توانش همین قدره ... علی الخصوص زمانی که فهمید باردارم ... اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد ... دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم ... این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد ... مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی ... نباید به زن رو داد ... اگر رو بدی سوارت میشه ... اما علی گوشش بدهکار نبود ... منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده ... با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو بکنه ... فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم ... و دائم الوضو باشم ... منم که مطیع محضش شده بو دم ... باورش داشتم ... 9 ماه گذشت ... 9 ماهی که برای من، تمامش شادی بود ... اما با شادی تموم نشد ... وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد ... مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده ... اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت گفت ... لابد به خاطر دختر دخترزات ... مژدگانی هم می خوای؟ ... و تلفن رو قطع کرد ... مادرم پای تلفن خشکش زده بود ... و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد ... ادامه دارد...... http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
قسمت 12 🍃زینت علی مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگران علی و خانواده اش بود ... و می خواست ذره ذره، من رو آماده کنه که منتظر رفتارها و برخورد های اونها باشم ... هنوز توی شوک بودم که دیدم علی توی در ایستاده ... تا خبردار شده بود، سریع خودش رو رسونده بود خونه ... چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت ... نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم ... خنده روی لبش خشک شد ... با تعجب به من و مادرم نگاه می کرد ... چقدر گذشت؟ نمی دونم ... مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین ... - شرمنده ام علی آقا ... دختره ... نگاهش خیلی جدی شد ... هرگز اون طوری ندیده بودمش ... با همون حالت، رو کرد به مادرم ... حاج خانم، عذرمی خوام ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید ... مادرم با ترس ... در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد رفت بیرون ... اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش ... دیگه اشک نبود... با صدای بلند زدم زیر گریه ... بدجور دلم سوخته بود ... - خانم گلم ... آخه چرا ناشکری می کنی؟ ... دختر رحمت خداست ... برکت زندگیه ... خدا به هر کی نظر کنه بهش دختر میده ... عزیز دل پیامبر و غیرت آسمان و زمین هم دختر بود ... و من بلند و بلند تر گریه می کردم ... با هر جمله اش، شدت گریه ام بیشتر می شد ... و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاق ... با شنیدن صدای من داره از ترس سکته می کنه ... بغلش کرد ... در حالی که بسم الله می گفت و صلوات می فرستاد، پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار داد ... چند لحظه بهش خیره شد ... حتی پلک نمی زد ... در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود ... دانه های اشک از چشمش سرازیر شد ... - بچه اوله و این همه زحمت کشیدی ... حق خودته که اسمش رو بزاری ... اما من می خوام پیش دستی کنم ... مکث کوتاهی کرد ... زینب یعنی زینت پدر ... پیشونیش رو بوسید ... خوش آمدی زینب خانم ... و من هنوز گریه می کردم ... اما نه از غصه، ترس و نگرانی ... ادامه دارد. ..... http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
✴️ارتباط باخانواده همسر بعد از بازگشت ازمهمانی بستگان همسرتان به آنها زنگ بزنید وتشکر کنید. 💢اینکارهم بین شما اُلفت ایجادمیکند، هم برحس ارزشمندی همسرتان می افزاید. @Mattla_eshgh
مطلع عشق
خانواده موفق💗💓 #قسمت سی ام: قشنگ حرف بزن! 🔰🔵🔰 استاد پناهیان: غربی ها روابط اجباری رو حذف کردن ،
سی و یکم: اخلاق خوب☺️ 🔰🔵🔰🔺🔺🔺🔺💖 استاد پناهیان: 💟چقدر ساده میشه تو خونه عشق و محبت رو افزایش داد ✨انرژی رو افزایش داد 👈همین خوبیهایی که داریمااا رو میگم شما البته بیشتر دارید😉 من نگاه میکنم به دست و بال شما😇 💕اخلاق خوب یعنی «محبت کردن به خانواده» این روایت امام صادق ع بود 👆👆👆 ✅🚹🚺 🌴امام علی ع میفرماید : فرزندم بدترین برخورد رو با خانوادت نداشته باش⛔️ خانوادت پیشت غیر محترم ترین مردم روزگار نباشن!!! ❌🚫❌👆 بعضیا این بیماری رو دارن آخه!!! مستقیم حضرت میفرماید این جوری نباش ! 🌴امام سجاد ع یه دعایی میکنه که خانوم ها بیش از آقایون آمین بگن ☺️ دعا میکنه که خدایا در خانوادم، در فامیلم ،در اقوامم منو عزیز قرار بده 💖 آدم تو خونه اش عزیز باشه دو روز مسافرت رفتی ؛ وقتی برگشتی جیغغغغ بکشن تو رو ببینن 😵😍😘 🌸🍃این همه برکات در یک رابطه ی اجباریه👏 👈 خدا مدام ما رو نگاه میکنه در روابط اجباری چه کار میکنیم .... ❓❓👆 روزهای فرد در👇 http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا