eitaa logo
مطلع عشق
277 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلع عشق
#خاطرات طلبه شهید سید علی حسینی قسمت ۲۸ 🍃مجنون علی تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود
29 🍃جبهه پر از علی بود با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ... یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش ... تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد ... عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد ... اما فقط خون بود ... چشم های بی رمقش رو باز کرد ... تا نگاهش بهم افتاد ... دستم رو پس زد ... زبانش به سختی کار می کرد ... - برو بگو یکی دیگه بیاد ... بی توجه به حرفش ... دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم ... دوباره پسش زد ... قدرت حرف زدن نداشت ... سرش داد زدم ... - میزاری کارم رو بکنم یا نه؟ ... مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود ... سرش رو بلند کرد و گفت ... - خواهر ... مراعات برادر ما رو بکن ... روحانیه ... شاید با شما معذبه ... با عصبانیت بهش چشم غره رفتم ... - برادرتون غلط کرده ... من زنشم ... دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم ... محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم ... تازه فهمیدم چرا نمی خواست زخمش رو ببینم ... علی رو بردن اتاق عمل ... و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم ... مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن ... اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب ... دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم ... از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر ... یا همسر و فرزندشون بودن ... یه علی بودن ... جبهه پر از علی بود ... ادامه دارد.... http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
طلبه شهید سید علی حسینی 🔸قسمت 30 🔸طلسم عشق بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ... توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ... اما تماس ها به سختی برقرار می شد ... کیفیت صدای بد ... و کوتاه ... برگشتم ... از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ... علی حالش خیلی بهتر شده بود ... اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ... به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ... - فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی ... خودش شده بود پرستار علی ... نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ... تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ... خیلی لجم گرفت ... آخر به روی علی آوردم ... - تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ ... من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ... باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه ... و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ... وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم ... ادامه دارد..... http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
تو پایان هر جستجوے منے 🍃 @Mattla_eshgh
🔵اشتباه نکنيد خانمها در خصوص آقايون اشتباه نکنند ، بعضى از رفتار ها براى آنها طبيعى ست ، ولى شما تصور مى کنيد ، آنها لجباز هستند بدانيد آقايون زياد به احساسات توجه نمى کنند😐 ، اين را به حساب لجبازى و مقاومت آنها نگذاريد. از مردان انتظار نداشته باشيد با سرعت و در همان لحظه پاسخ احساسات شما را بدهند ، حتما لحظاتى به آنها فرصت دهيد تا خوب بينديشند و کم کم منتظر پاسخ باشيد. به قول معروف مى گويند: 👈 " مردان مثل تلويزيون سياه و سفيد قديمى هستند " 👉 از زمان روشن شدن تا آمدن تصوير ، زمانى لازم است. هرگز تصور نکنيد که فقط که فقط شما زنان احساساتى و آقايان اهل تفکر و منطق هستند. آقايان هم احساسات دارند ، ولى ممکن است هرگز بروز ندهند, به قول معروف " هرگز نگذاريد ، مردهاى سخنور ، گويا و خوش صحبت شما را به اشتباه بيندازند ,🖐 ممکن است درون اين قبيل مردها ، پسر بچه هايي بسيار ترسيده و وحشتزده وجود داشته باشند که به سختى مى توانند کوچکترين احساسات و عواطف خود را نشان دهند " پس بکوشيد يک مرد را زير رگبار احساسات نگذاريد ، زيرا به يکباره فرو مى ريزد. 🗣 خيلى آرام و با انعطاف☺️😊 ، احساس خود را منتقل کنيد. بدانيد وقتى همسرتان ساکت 😶است ، به اين معنى نيست که بى توجه مى باشد ، بلکه ذهن او مشغول پردازش اطلاعاتى شده که به او منتقل کرده ايد و مى کوشد با احساسات خود تماس برقرار کند قبل از بروز احساسات ، او را نوازش کنيد يا دست هايش 🙌را بگيريد و يا سرتان را روى شانه هايش بگذاريدتا بتوانيد از غار خود بيرون آيد و به احساسات شما پاسخ دهد هنگامى که همسرتان به سختى احساساتش را ابراز مى کند وبه حرف شما گوش 👂مى دهد ، او را به هنگام سکوتش ، در آغوش بگيريد. http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطلع عشق
#خاطرات طلبه شهید سید علی حسینی 🔸قسمت 30 🔸طلسم عشق بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تون
۳۱ 🍃 مهمانی بزرگ بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ... علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ... منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ... بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ... قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ... همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ... پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ... زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ... یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم .... و یکی محکم زدم پشت دست مریم... نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ... توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ... قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ... بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ... مامان، مریم رو زد ... ادامه دارد... یاد کنید شهدا رو باذکرصلوات بر محمد و ال محمد اللّهُمَّ صَلّ عَلَی مُحَمَّد وآل مُحَمَّد وعَجّلْ فَرَجَهُم http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
نامه طلبه شهید گمنام سید علی حسینی 🔸قسمت ۳۲ 🔸 تنبیه عمومی علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم... به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ... تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم ... علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ... - جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ... بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ... غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ... داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ... - خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ... و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ... علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد ... - خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ... و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ... بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من... ادامه دارد... یاد کنید شهدا رو باذکرصلوات بر محمد و ال محمد اللّهُمَّ صَلّ عَلَی مُحَمَّد وآل مُحَمَّد وعَجّلْ فَرَجَهُم http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ۲ رهنمودهای در سلامت اخلاقیِ خانواده 💞رابطه ی عشق میان همسران؛ با مهارتِ کنترل اقتصاد خانواده! @ostad_shojae
مطلع عشق
کجا باید تمرین ولایت مداری کرد؟؟ 🔶استاد پناهیان: 🌺پذیرش ولایت پدر و مادر در خانواده، تمرین ولایت
چرا مسألۀ عاق والدین این‌قدر در دین ما جدی گرفته شده است؟ 🔶استاد پناهیان: 💢 بنا بر این است که ما ولایت پدر و مادر را بپذیریم و در محیط خانواده ولایت‌مداری را تمرین کنیم تا ولایت امام زمان خود را به نحو احسن بپذیریم. 🔴اگر فرزندان ما در خانواده، ولایت پدر و مادر خود را نپذیرند، ⛔چطور می‌توانند ولایت‌مدار شوند و ولایت امام زمان را قبول کنند؟ 💢 بچه‌ای که در مقابل پدر و مادرش رعایت ادب را نکند، 👈آیا در مقابل امام زمانش مؤدب خواهد بود؟ ✳ البته ممکن است استثناءهایی نیز وجود داشته باشد، 🔶 ولی تقریباً در همۀ موارد این قاعده صدق می‌کند. 💢🌺💢🌺💢🌺 در نهاد خانواده ۱۹ http://eitaa.com/joinchat/1912668160Cb98d13f3dc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا