eitaa logo
مطلع عشق
278 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
73 فایل
@ad_helma2015 ارتباط با مدیر کانال برنامه کانال : شنبه ، سه شنبه : امام زمان( عج ) و ظهور ومطالب سیاسی یکشنبه ، چهارشنبه : خانواده وازدواج دوشنبه ، پنجشنبه : سواد رسانه داستانهای جذاب هرشب بجز جمعه ها استفاده از مطالب کانال آزاد است (حتی بدون لینک )
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت_81 _قبول نماز بخونن ولی آخه روزی پنج بار!! با اون همه مشغله ای که آدمها ممکنه داشته باشن؟ بعدم قبلش حتما باید با آب خودتو بشوری؟ تو سرزمینی که آب کمیابه مردم زیاد عادت به شست و شو ندارن! این اعراب بادیه ماه تا ماه میشد رنگ آب به خودشون نمیدیدن! ویلدورانت میگه از محمد(به عنوان معجزه) چه میخواهید؟ عصا اژدها کند؟ روی آب راه برود؟ معجزه از این بزرگتر که اعراب جاهلی را وادار کرد روزی پنج بار خودشان را بشویند؟! یعنی اونقدر تغییر سخت و پر ریسکی بوده که رویدادش رو یک تاریخ نگار به لحاظ اجتماعی معجزه قلمداد میکنه! خب این سختی رو به چه بهایی به جون میخره وقتی خیلی راحتتر از این هم میشه این مردم رو جذب کرد بخدا این اصلا منطقی نیست! میتونست بگه قبل نماز مثلا دست به خاک بزن مثل تیمم اصلا تو سرزمین بی آب وضو از کجا به ذهنت رسید؟! خودش هم توی همون اجتماع داشت زندگی میکرد با همون شرایط! از عادات اجتماعی بارز مشرکبن عرب شرب خمر و ساختار اقتصادیشون مبتنی بر ربا و قمار بود کلی قانون تو این زمینه ها طراحی کرده بودن یعنی اصلا روش کسب و کارشون بود بیشتر نکاح های قانونی و عرفی شون رو با عنوان زنا حرام کرد نکاح الجمع نکاح المقط نکاح البدل... آخه چه کاریه میخوای حکومت کنی چکار به خوردن و پوشیدن و رفتار کردن مردم داری چرا میخوای تمام عادات اینا رو تغییر بدی مگه از دردسر خوشت میاد؟ چرا اجازه نمیده همه با هر سبک زندگی وارد این مکتب بشن و یه گوشه ای این خدای من درآوردی رو بپرستن و اونم با این سرمایه اجتماعی قدرت رو به دست بگیره جمعیت هر چی بیشتر بهتر دیگه! به مردم هر چی آزادی عمل بدی قطعا بیشتر دوستت دارن برای یه آدم قدرت طلبی که دنبال حکومته چه فرقی میکنه عادات اجتماعیِ این قوم غلطه منطقا باید بگه به من چه! اما با چه منطقی هزینه زایی الکی میکنه و با همه اینا در میفته؟ خب بگید دیگه چرا؟! جوابم سکوت بود دوباره خودم ادامه دادم: اصلا فرضا اینکارو کرد حالا فهمیده که مثل اینکه شدنی نیست هم در اقلیته هم زورش به مشرکین نمیرسه خودش و پیروانش حبس شدن توی یه دره بی آب و علف تحت تحریم شدید غذایی دارویی و...! علی بن ابی طالب صحابی و پسرعموی پیامبر میفرمایند به اندازه ای وضعیت غذا بد بود که هر یک خرما رو سه نفره و یا حتی شش نفره می‌خوردیم هسته های خرما رو هم میکوبیدیم آرد میکردیم نون می‌پختیم! هیچی بهشون نمی فروختن با کلی تدابیر امنیتی تحریما رو دور میزدن در حدی که فقط زنده بمونن!
قسمت_82 خب اون شرایط سخت معلومه که یه بن بسته با منطق شما پیغمبر واقعی هم که نیست به وحی و به خدا متصل باشه؛ خبر نداره قراره گشایشی بشه و بعد سه سال تموم بشه ماجرا اصلا تهش معلوم نیست چی میشه حتی اگر بود هم تو همین سه سال ممکن بود از دنیا بره دیگه قدرت از جون آدم که ارزشمندتر نیست قدرت رو برای زندگی میخواست باید زنده میموند یا نه؟ میتونست یه کلمه بگه پشیمون شدم خودش رو نجات میداد دلیلی برای مقاومت نیست وقتی خدایی نیست و تو هم فکر منافع خودتی خب این جا منافع در عالی ترین وجه به خطر افتاده باید رها کنی دیگه ولی رها نمیکنه! چرا؟ سکوت طولانی موجب شد باز ادامه بدم: _با اینکه پیامبر ما سواد خواندن و نوشتن رو جایی یادنگرفته چه میکنی؟ این که دیگه مستنده؟ _کجا مستند شده یعنی نمیتونسته پنهانی سواد یاد بگیره این چه حرفیه؟ _نه نمیتونسته وقتی به گواهی تاریخ تو کل حجاز فقط 17 نفر سواد خوندن و نوشتن داشتن از یکی باید یاد بگیره دیگه بالاخره خبرش درمیاد! خصوصا که بیشتر باسوادا یهودی و مسیحی بودن ولی وقتی توی کتاب قرآن میگه محمد جایی سواد رو فرا نگرفته بود و تو زمان خودش کسی اعتراض نمیکنه یعنی همه به این حقیقت واقف بودن دیگه از این واضح تر؟ حتی دشمنانش هم نمیگفتن تو از جایی یاد گرفتی میدونستن نشدنیه میگفتن تو ساحری! خب دلیل این چی میتونه باشه جز حقانیت؟ سرتکون داد: _واسه نتیجه گیری خیلی زوده کلی حرف برای زدن هست وقتی اونها ثابت بشه این نکات هم میشه جزء نکات مجهول تاریخی ولی به هیچ وجه دلیل بر حقانیت نیست وقتی اینهمه دلیل در ردش وجود داره من... صدای اذان حرفش رو قطع کرد فوری بلند شدم و گفتم: بعد نماز ادامه میدیم! وارد سرویس که شدم ژانت هم دنبالم اومد و کنار در ایستاد همونطوری که وضو میگیرفتم پرسیدم: جانم؟! با تعجب به حرکاتم نگاه میکرد و توضیح میداد: خب... خواستم شروع کنم غذا رو درست کنم خواستم... بپرسم گوشت کجاست؟ _تو فریزر پشت بسته های سبزی از سرویس خارج شدم و مسح پام رو کشیدم بعد هم راه افتادم سمت اتاق نمیدونم چرا ژانت هم دنبالم اومد وارد اتاق شدم و اون دم در ایستاد شروع کردم چادر گلدارم رو سرکردن و سجاده رو پهن کردن هنوز همونجا ایستاده بود و کنجکاو نگاهم میکرد خواستم بهانه بدم دستش پرسیدم: خب کلا چیا داره این غذا؟ _خب... لوبیا و گوشت و... حرفش رو نیمه تموم رها کرد و سوال اصلیش رو پرسید: سختت نیست روزی چند بار این کارا رو تکرار میکنی؟ _نماز دوست داشتنی ترین کار ممکنه توی دنیا از نظر من البته هر کاری با تکرار از رونق می افته ولی نماز... چون به عشق خدا تکرارش میکنی سختیش هم شیرینه! البته فلسفه نماز خیلی فراتر از اینه شاید ساعتها بشه راجع بهش حرف زد حالا بعدا میگم براتون اما همینقدر بگم که من الان دارم لذت می برم حتی اگر یکم سخت باشه مثل سختی ای که تو برای رسیدن به کلیسا هر صبح یکشنبه میکشی ولی من روزی چند بار برای خودم تکرارش میکنم چون تلاش شیرینیه و مهمتر چون خواست خداست! کتایون صدا زد: ژانت این چیه رو گاز گذاشتی جوش اومده! ژانت بی معطلی دوید سمت آشپزخونه من هم در اتاق رو پیش کردم و قامت بستم... ... وقتی از نماز برگشتم هر دو توی آشپزخونه بودن بهشون ملحق شدم و پشت میز نشستم! از ژانت که پای گاز ایستاده بود پرسیدم:خب ژانت چقدر دیگه طول میکشه حاضر بشه میخوام ببینم چه مزه ایه! _چیزی نمونده من از قبل لوبیاش رو پختم الانم گوشتش رو جدا میپزم و بعد لوبیا و بقیه مواد رو اضافه میکنم دیگه کاری نداره... رو کردم به کتایون: _خب... شما فرمودید که اینا برای نتیجه گیری کافی نیست منم موافقم باهات! پس باید برای حصول نتیجه مجددا فاز عوض کنیم! بررسی اسلام دو بعد داره بررسی شخصیت پیامبرش و کتابش حالا باید بریم سراغ قرآن... _خب توی قرآن که خیلی حرف دارم مثلا توی... _اجازه بده منظورم این نبود موردی آیه بگی من جوابتو بدم این کتاب یه منطقی داره که باید درکش کنی بعد برمبنای اون سوال کنی بدون خوندن که نمیشه هیچ کتابی رو نقد کرد... ✍🏻 نویسنده: شین الف 🦋انتشار تنها با ذکر اسم نویسنده آزاد
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#لبیک_یا_مهدی ۱
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
لبیک یا مهدی_۱.mp3
11.35M
1 🔅 یه قرآن کافیه دیگه.. برا چی باید اهل بیتُ دوست داشته باشیم ازشون الگو بگیریم و یا پای کارشون بمونیم؟ @Ostad_Shojae
مطلع عشق
قسمت 7⃣2⃣ 🍃حکیمه نماز می خواند تا زمان سریع تر بگذرد ،وقتی کسی منتظر باشد زمان دیر می گذرد. نسیم
✨🌼 🌹 ۲۸ 🌺 صدای بال کبوتران سپید حکیمه در کنار نرجس نشسته است و مشغول خواندن سوره قدر است که ناگهان نوری تمام فضای اتاق را فرا می گیرد. حکیمه دیگر نمی تواند نرجس را ببیند . پرده ای از نور میان او و نرجس واقع شده است . ستونی از نور به آسمان رفته است و تمام آسمان را روشن کرده است . حکیمه مات و مبهوت شده است. او تا به حال چنین صحنه ای ندیده است . او مضطرب می شود و از اتاق بیرون میرود و نزد امام حسن عسکری می رود : _پسر برادرم! _چه شده است عمه جان ! _من دیگر نرجس را نمی بینم ،نمی دانم نرجس چه شده ؟ _لحظه ای صبر کن،او را دوباره می بینی . حکیمه با سخن امام آرام می شود و به سوی نرجس باز می گردد. وقتی وارد می شود منظره ای را می بیند ، بی اختیار می گوید: " خدای من !چگونه آنچه را می بینم باور کنم ؟ " او نوزدای را می بیند که در هاله ای از نور است و رو به قبله به سجده رفته است ! این همان کسی است که همه هستی در انتظارش بود . به راستی چرا او به سجده رفته است؟ او در همین لحظه اول بندگی و خشوع خود را در مقابل خدای بزرگ نشان می دهد . بوی خوش بهشت تمام فضا را گرفته است پرندگان سفید همچون پروانه بالای سر مهدی پرواز می کنند. حکیمه منتظر می ماند تا مهدی علیه السلام سر از سجده بر دارد . اکنون مهدی علیه السلام پیشانی خود را از روی زمین بر میدارد و می نشیند . به به چه چهره زیبایی! حکیمه نگاه می کند و مبهوت زیبایی او می شود . به این چهره آسمانی خیره می شود . در گونه راست مهدی علیه السلام خال سیاهی می بیند که زیبایی او را دو چندان کرده است. حکیمه می خواهد قدم پیش گذارد و او را در آغوش بگیرد ،اما می بیند که مهدی علیه السلام نگاهی به آسمان می کند و چنین می گوید : «أشْهَدُ أنْ لا الهَ الاّ اللّه‌ و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه "اشهد انّ علیا ولیّ الله"» گواهی می‌دهم خدایی جز خدای یگانه نیست و گواهی می‌دهم همانا محمد پیامبر خدا است شهادت می دهم علی ولی و برگزیده ی خداوند است..
🌹قسمت 9⃣2⃣ 🌺 بوسه بر قدم های آفتاب اکنون مهدی علیه السلام سر خود را به سوی آسمان می گیرد و چنین دعا می کند: " بار خدایا ! وعده ای را که به من دادی محقق نما و زمین را به دست من پر از عدل و داد نما. بار خدایا! به دست من گشایشی برای دوستانم قرار بده. " آری مهدی علیه السلام در این لحظات برای ظهورش دعا می کند، او می داند که دوستانش سختی های زیادی خواهند کشید. او برای دوستانش هم دعا می کند . حکیمه جلو می آید تا مهدی علیه السلام را در آغوش بگیرد. به بازوی راست او نگاه می کند، می بیند که با خطی از نور آیه ۸۱ سوره " اسرا " برآن نوشته شده است. " وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا " " حق آمد و باطل نابود شد... " چه رمز و رازی در آیه است که بر بازوی مهدی علیه السلام نوشته شده است ؟ آیا می دانید سر گذشت این آیه چیست؟ (بت پرستان در کنار کعبه صد ها بت قرار داده بودند و آن بت ها را به جای خدای یگانه می پرستیدند . وقتی پیامبر در سال هشتم هجری مکه را فتح نمود و به سوی کعبه آمد و همه آن بت ها را سرنگون کرد . وقتی پیامبر بت ها را بر زمین می انداخت ، این آیه را با صدای بلند می خواند .) اکنون همان آیه به بازوی مهدی علیه السلام نوشته شده است، زیرا او کسی است که همه بت های جهان را نابود خواهد کرد. بت هایی که بشر با دست خود ساخته و یا با ذهن خود آفریده است. امروز باید این آیه بر روی بازوی مهدی علیه السلام نوشته باشد تا همه بدانند که این دست و بازو بت همه دست ها فرق می کند. این دست، همان دستی است که پایان همه سیاهی ها را رقم خواهد زد .
🌹قسمت 0⃣3⃣ مهدی علیه السلام در هاله ای از نور است. حکیمه جلو می آید او را در پارچه ای می پیچد و در آغوش می گیرد . مهدی علیه السلام به چهره عمه مهربانش لبخند می زند، حکمیه می خواهد او را ببوسد، بوی خوشی به مشامش می رسد که تا به حال آن را احساس نکرده است. شاید این بوی گل یاس است. خوشا به حال حکیمه! حکیمه اولین زنی است که چهره دلربای مهدی علیه السلام را می بیند. حکیمه قطراتی آب را بر چهره ی مهدی علیه اسلام می یابد، گویا موهای این نوزاد خیس است. حکیمه تعجب می کند، ولی به زودی راز قطرات آب بر روی این کودک را می یابد. آیا نام رضوان را شنیده اید؟ فرشته ای است که مامور اصلی بهشت است. لحظاتی پیش رضوان به دستور خدا مهدی علیه اسلام را در آب کوثر غسل داده است . صدایی به گوش حکیمه می رسد: " عمه جان! پسرم را برایم بیاور تا او را ببینم " این امام عسکری علیه السلام است که در بیرون اتاق ایستاده است و می خواهد فرزندش را ببیند . معلوم است پدری که سال ها در انتظار فرزند بوده است اکنون چه شور و نشاطی دارد. حکیمه، مهدی علیه السلام را بر روی دست پدر قرار می دهد . امام فرزندش را در آغوش می گیرد و بر صورتش بوسه زده و به گوشش اذان می گوید . امام دستی بر سر فرزند خویش می کشد و می فرماید: " به اذن خدا سخن بگو فرزندم ! "
🌹قسمت ۳۱ همه هستی منتظر شنیدن سخن مهدی علیه السلام است. مهدی علیه السلام به صورت پدر نگاه می گند و لبخند میزند. پدر از او خواسته است که سخن بگویید. به راستی او چه می خواهد؟ او باید چیزی بگویید که دل پدر شاد شود این پدر سال هاست که گرفتار ظلم وستم عباسیان است.. صدای زیبا مهدی علیه السلام سکوت فضا را می شکند : " وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ " " و ما اراده کردیم تا بر کسانی که مورد ظلم واقع شده اند منت بنهیم و آن ها را پیشوای مردم گردانیم و آن ها را وارث زمین کنیم. " چرا مهدی علیه السلام این آیه را می خواند؟ چه رازی در این آیه وجود دارد؟ حتما شنیده اید پیامبر هر وقت دلش برای بهشت تنگ می شد به دیدار فاطمه می آمد . پیامبر به دیدار فاطمه آمده بود همه کنار پیامبر نشسته بودند فاطمه و علی و حسن و حسین علیه السلام. پیامبر از دیدن آن ها بسیار خشنود بود و با آن ها سخن می گفت..... 🌟ادامه دارد ....
🌹قسمت 2⃣3⃣ در این میان نگاه پیامبر به گوشه ای خیره ماند و اشک پیامبر جاری شد . همه تعجب کردند. به راستی چرا پیامبر گریه می کرد ؟ بعد از لحظاتی پیامبر رو به آنها کرد و فرمود: بعد از من شما مورد ظلم وستم واقع می شوید. پیامبر از همه ظلم هایی که در آینده نسبت به عزیزانش می شد خبر داشت . او می خواست تفسیر این آیه را بازگو کند. آری ! اهل این خانه مورد ظلم و ستم واقع خواهند شد اما خداوند آن ها را به عنوان امام انتخاب نمود . سرانجام این خاندان پاک به حکومت جهانی خواهند رسید و جهان را از عدالت راستین پر خواهند نمود. حکومتی پایدار که شرق و غرب دنیا را فرا می گیرد . این وعده بزرگ خداست و خدا همیشه به وعد های بزرگ خود عمل می کند. اکنون مهدی علیه السلام در آغوش پدر این آیه را می خواند او وعده خدا را محقق خواهد کرد. و اگر کسی اهل دقت باشد می تواند امروز خیلی از چیز هارا بفهمد . مهدی علیه السلام این آیه را می خواند تا با مادر خویش سخن بگویید. همان مادر مظلومی که مورد ظلم و ستم واقع شد ودر مدینه به خانه اش حمله کردند و آن جا را با آتش کینه سوزاندند ! فاطمه علیها السلام اولین کسی بود که مورد ظلم و ستم واقع شدو حقش را غصب کردند . مهدی علیه السلام می خواهد با مادرش سخن بگویید: " ای مادر پهلو شکسته ام دیگر غمگین مباش که من امده ام !من آمده ام تا براین مظلو میت پایانی باشم. این وعده خداست.... " 🌟ادامه دارد.... ‌❣ @Mattla_eshgh
🔴گروه سایبری به وقت ، بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی را تهدید کرد متن تهدید: آقای بنت اگر شرارتهای شما علیه ما ادامه یابد، خواهید فهمید که اقدامات‌ ما در داخل فلسطین اشغالی، تازه در اول راه است.(هنوز شروع نشده‌ است). نکته مهم این تهدید این است که ساعت تنظیم شده در گوشی شبیه سازی شده، ساعت 1:20 دقیقه به وقت شهادت حاج قاسم است. ‌❣ @Mattla_eshgh
. اصغر فرهادی تو فیلمش میگه اگه به زنت هم تجاوز کردن هیچی نگو سکوت کن و صلح کن با طرف و از این حرفا، بعد یکی از همکاران سینماییش بهش یه انتقاد کرده، مثل وحشیا بهش توپیده و گفته ازت بیزارم و کلی حرف بار نظام کرده!! فرهادی کار خودشو با همین ابراهیم حاتمی کیا که رفقای فرهادی اونو به اسم حکومتی طرد می کنند، شروع کرده، فیلم ارتفاع پست رو یادت بیاد آقای فرهادی . فیلم درباره الی که سرمایه فیلمت رو محمود رضوی برات فراهم کرد. جایزه هایی که از جشنواره دولتی فیلم فجر گرفتی. در مهرماه ۱۳۹۶، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد که اصغر فرهادی نیازی به ارسال فیلمنامه برای دریافت مجوز ندارد، و این امتیازی است که به گفته مرادیان، جمهوری اسلامی تنها برای برخی از فیلمسازان مورد اعتماد قائل شده است. با تمام این تفاسیر، عسلی که بر دستان جمهوری اسلامی بود رو خوب خوردی و ملچ مولوچت رو هم کردی، الان داری گازش میگیری؟!!! وقاحت هم حدی داره ‌❣ @Mattla_eshgh