خواهرم در حال آماده شدنه که بره محل کارش
منم دارم نگاش میکنم
همینطور که نگاش میکنم ، تو دلم گفتم : چ خوشگل و خانوم و فهمیده و صبوره 🙈😍
دله دیگه ازش چ انتظاری داری ☺️
بعد یهویی اشکم سرازیر شد
نمیدونم چرا 🤷♀
چادر نمازمو که هنوز رو سرمه ، کشیدم رو صورتم تا اشکمو نبینه🙄
(سه ساعته که نمازم تموم شده ولی چادر رو سرمه ، حس خوبی دارم باهاش😌)
#همینطوری_یهویی