کسی گم نمیشود .... :)
سعید دربانِ متوکل مامور شده بود
که شبانه خانهات را غارت کند.
به خانهات که رسید نردبان گذاشت،
روی بام خانه رفت،
توی تاریکی دنبال جای پا میگشت که از بام پایین بیاید.
کسی به اسم صدایش زد...
صدای مهربان تو بود!
گفتی: سعید!
تاریک است...
صبر کن برایت چراغ بیاورم!
•••
+برایماهمچراغ بیاور
دنیاتاریک است...
[شهادتامامهادی؏تسلیتباد!]
#نآرنج
🥀. @Mava_a
|هادیدلها🍂|
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران!
#غریق
- #حمیدرضا_برقعی
🥀. @Mava_a
دستها، گرمی آغوش تو را کم دارند
آخ از این فاصلهها ... فاصلهها را چه کنیم؟
بین ما مسئلهای نیست، ولی موهایت
به تسلسل برسد، مسئلهها را چه کنیم؟
"نه" به لب دارد و با چشم "بلی"میگوید
"نه" سر جای خودش، ما "بله"ها را چه کنیم؟
او در این فکر که با زلف پریشان چه کند
ما در این ترس که این زلزلهها را چه کنیم؟
خواجه، ما سخت به بوسیدن او مشغولیم
توبه خوب است ولی مشغلهها را چه کنیم؟
- #سجاد_شهیدی
#شاخه_نبآت
🌿. @Mava_a
مجروح به عشقیم و از آن شاد روانیم ^^
اندر مرض عشق، به جز عشق دوا نیست!
- #سارا_فلاح
#غریق
🌿. @Mava_a