eitaa logo
دانلود
🌹 ثمره‌های نشرمان در سال ۱۴۰۱ 1⃣ جنگ و صلح همسران: چاپ نخست 🔸نشر جمال 2⃣ جوانان و انتخاب همسر (در جامه‌ای نو): چاپ چهل و یکم 🔸 نشر نورالزهرا 3⃣ از زبان مشاور (در جامه‌ای نو): چاپ دوم 🔸 نشر جمال 4⃣ برای دختران‌مان: چاپ نخست 🔸 نشر جمال 5⃣ نبرد بی‌برنده: چاپ دهم و یازدهم 🔸 نشر خادم‌الرضا ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ 🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir _ 🌐 http://mazaheriesfahani.ir
🌹 هؤلاء الأطفال الأربعة! 🖊️ المؤلف: الاستاذ علي‌أكبر مظاهري 🖌 المترجم: فضیلة الشیخ عادل الجمری العزیز، من البحرین 🔻 [ترجمهٔ مطلب «این چهار فرزند»] أعرف عائلة لديها أربعة أطفال. هم من بين عملائي. أعرف عن جوانب مختلفة من حياتهم. جميع الأطفال الأربعة و أعصابهم و نفسية متضررة؛ دون استثناء. يذهب الأطفال الأربعة إلى طبيب نفسي؛ دون استثناء. لماذا هم هكذا؟ لقد بحثت كثيرًا للعثور على جذور أمراضهم العصبية والعقلية. هل وجدت؟ نعم. لم يكن هناك «جذور». كان هناك جذر واحد فقط؛ الآباء يتشاجرون! اعتاد هؤلاء الآباء على محاربة بعضهم البعض على الأشياء والسخافات عدة مرات؛ جدل، انتقادات، شجار، ضرب بعضنا البعض، سب، ضرب. على سبيل المثال: يقول بعض الناس: «نتيجة زواج فلان من فلان و بنات قليلة وقليل من الأبناء». أقول: نتيجة زواج هذين الزوجين أربعة مرضى. أطفال؛ مرضى يعانون، مكتئبون، قلقون، يائسون، مهووسون، ميؤوس منهم. 🔹 كبار المجرمين في الواقع، أي مجرم يمكنه فعل هذا بأربعة أشخاص؟ حرب؟ رأينا ضحايا حربنا. لقد تضرروا من الحرب، لكننا لم نر أي عائلة أصيب فيها الأطفال الأربعة بالتوتر والذهان. مهما كنت أفكر، قمت بالبحث، أجريت بحثًا ميدانيًا، بحثت في استشاراتي، لم أجد أي عامل قوي لدرجة أنه يمكنه بمفرده القضاء على جميع الأطفال الأربعة لعائلة كهذه. تعتبر شجار الوالدين أكثر تدميرًا للأطفال من جميع العوامل المدمرة الأخرى. إنه يدمر حياة و أرواح الأطفال. حتى أجسادهم. يؤثر الجسد و الروح على بعضهما البعض. يتأثرون ببعضهم البعض. 🔸 كلمة كبيرة على لسان و قلم بعض علماء النفس، هناك كلمة ترددت في قولها. اعتقدت أحيانًا كنت مصمماً، وأحياناً استسلمت، هل يجب أن أقول؟ هل يجب أن أكتب صحيح أن تعبيره فظيع. لكن أخيرًا، تغلبت على شكوكي و قررت التعبير عنها. على أمل أن يهز قلوب الآباء والأمهات ويقذفهم بعصا القتال. هذه الكلمة المرة والقاسية هي: "كل قتال بين الوالدين يؤذي الطفل بقدر ما يؤذي الاعتداء الجنسي". دعونا نخاف الله. 25 مارس 1401 ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ 🌐 zil.ink/mazaheriesfahani؟v=1
🌹 عشق بی‌استدلال 📞 مشاورهٔ تلفنی 📳 پاسخ‌های استاد 🖋 به قلم: ؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان 💠 آقای خراسانی گفته و پرسیده‌ است: همسرم دوران بارداری را می‌گذراند. خودم پزشک هستم. فاصلهٔ منزل‌مان تا مطب، یک‌ساعتی می‌شود. همسرم می‌گوید: «تو چرا دیر می‌آیی و زود می‌روی؟» می‌گویم: شرایط کاری من بدین‌گونه است که باید در ساعت مقرر، در مطب باشم. تعداد بیماران زیاد است. منشی، این‌طور برنامه‌ریزی کرده است. ایشان می‌گوید: «تو شب‌ها دیر به خانه می‌آیی و من می‌ترسم.» می‌گویم: همسایه‌ها که هستند. چون فاصلهٔ مطب تا خانه، زیاد است، کمی که دیر می‌کنم، مثلا گفته‌ام ساعت شش به خانه برمی‌گردم، اگر شش و نیم شود، بی‌تابی می‌کند. حالا نگران حال همسرم هستم و این موضوع برای خودم هم استرس‌زا است. چه کنم؟ ۱. خانم‌تان، با اعتراض بر ساعت ورود و خروج شما از خانه و به خانه، ابراز احساسات و علاقه می‌کند. یعنی دوستت دارم. یعنی دلتنگت می‌شوم. یعنی بیشتر کنارم باش. توجه کنید که عاطفه‌ورزی و نیاز عاطفی خانم‌ها، در دوران بارداری، بیشتر و حساس‌تر می‌شود. پس در رفتار و گفتارتان بیش از قبل توجه کنید. ۲. هنگام ابراز چنین احساس‌هایی از جانب خانم، استدلال نکنید. توضیح ندهید. خانم خودش می‌داند. فقط بگویید: چشم. بیشتر در کنارت خواهم بود. من هم دلتنگت می‌شوم. سپس برنامه‌ای تنظیم کنید که به فضا و نیازهای خانم و خانه، بیش از پیش رسیدگی کنید. ۳. زمانی که خانم می‌گوید: می‌ترسم ...، شرایط ساختمان و زندگی را استدلال نکنید. برای ترسیدن ایشان توضیح نخواهید. بلافاصله خانم را در آغوش گیرید. سرش را به سینه‌تان تکیه دهید. موهایش را نوازش کنید. ایشان را ببوسید و بگویید: من که هستم! من اینجام. مثل کوه پشتتم. مثل شیر کنارتم. ۴. برای کارهای‌تان ساعت دقیق مشخص نکنید. حدود ساعت را اعلام کنید، تا از استرس خودتان و همسرتان کاسته شود. اضطراب، موجب کاهش عزت نفس می‌شود. مراقب عزت نفس‌تان و آرامش همسرتان باشید. الاهی که شادکام باشید. ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani؟v=1
🌹 شکوفهٔ بهار ۱۴۰۲ 📚 چاپ جدید نهج‌البلاغه‌مان چند روز پیش، ثمره‌های نشر کتاب‌های‌مان در سال ۱۴۰۱ را منتشر کردیم. امروز؛ ۱۹ فروردین ۱۴۰۲، ۱۷ ماه رمضان ۱۴۴۴، به زیارت «جمالیان‌»مان رفتم، در دفتر «نشر جمال». دیدار مبارکی بود. مدیر نشر؛ برادرمان جناب آقای علیرضا سبحانی‌نسب، برگی زرین، هدیه‌ام دادند؛ کتابی تازه‌میلاد؛ چاپ جدید نهج‌البلاغه‌مان. خبر نداشتم. حسابی سورپرایزی بود. آن را بوسیدم و بوییدم و بر دیده نهادم و خدا را بر این موهبت خجسته، سپاس گفتم. این هم شکوفهٔ نوروزی و نعمت رمضانی، در آغاز امسال! سالی که نکوست از بهارش پیداست! تا باد، چنین بادا! امیدمان این است که حاصل قلم و بیان‌مان، در سال ۱۴۰۲، بهتر و بیشتر از سال ۱۴۰۱ و دیگر سال‌های پیشین باشد. ان‌شاءالله. 🌸 از همکاران خوب‌مان در دفتر تحقیقات‌مان؛ خانم مریم یوسفی عزت و دیگر یاوران‌مان، نیز از ناشران بلندهمت آثارمان، سپاسگزاریم. خداوند مهرورزمان را شکرگزاریم. الاهی شکر. علی‌اکبر مظاهری ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ 🔻رسانه‌هایمان را دنبال کنید: 🌐http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 مراسم احیا توسط شهید آیت‌الله مطهری (۱۳ دقیقه) ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
🌹 اخلاق کودکانه 🖌 : ⭕️ ریشه‌های طلاق (۹) 🔥 طلاق‌های ناروا (۹) پاره‌ای از مردمان، «به‌سال»، بزرگ می‌شوند، اما «به‌عقل»، کودک می‌مانند. شناسنامه‌شان نشان می‌دهد خانم شده‌اند، آقا شده‌اند، اما کردارشان می‌نمایاند که کودک‌اند. ☯ کودکان بزرگسال ما، در مشاوره‌های‌مان، کودکانی بیست، سی، چهل، ساله می‌بینیم، حتی کودکانی هفتادساله. این پدیده، در مسائل اجتماعی، «بَد» است، اما در زندگی خانوادگی و روابط همسران، «بدتر» است. این نمونه را ببینید: 💠 کودکان بیست‌و‌پنج‌ساله 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ خانواده حسنا و حسن، زوجی جوان، که در میانهٔ دههٔ سوم عمرشان بودند، به مشاوره آمدند. ایشان را از قبل می‌شناختم. هر دو تحصیل‌کرده بودند، متدین بودند، مؤمن بودند. کسانی که آنان را از دور می‌شناختند، به ایمان‌شان غبطه می‌خوردند، اما (وای از این اماها!) «کودک‌صفت» بودند. مجادله داشتند؛ همان «نبرد بی‌برنده». نیز بهانه‌جویی و بهانه‌گیری. در آغاز مشاوره، به آنان درس صبوری می‌دادم. گلایه‌های ناروای‌شان را می‌شنیدم، اما تأیید نمی‌کردم. قابل تأیید و توجیه نبود. درست مانند دعوای دو کودکی بود که بر سر گردویی پوک، بر سر و صورت هم می‌کوبند. همتایی‌های‌شان را به رخ‌شان می‌کشیدم؛ همتایی عقیدتی، ایمانی، علمی، سِنّی. می‌پذیرفتند و اندکی آرام می‌گرفتند، اما آرامش‌شان کم‌دوام بود. سخنی را که از حسنا دربارهٔ ایمان حسن شنیده بودم، به‌تکرار به یادشان می‌آوردم که می‌گفت: «گاهی از صدای گریه‌های حسن‌آقا، در نماز شبش، بیدار می‌شوم.» راهکارهای بسیارم برایشان حکم مُسَکن را داشت؛ دوام نداشت، زیرا هیچ‌کدام نمی‌خواست از پوست بچگی‌اش بیرون آید. عادت بد بهانه‌گیری‌های بچه‌گانه را رها نمی‌کردند. اندک و اندک، سخن از طلاق به میان آوردند. به‌صراحت با طلاق‌شان مخالفت کردم. هیچ دلیلی برای طلاق‌شان نمی‌یافتم. زمان می‌گذشت و اینان، در دعواهای‌شان، بی‌پرواتر می‌شدند؛ مانند پیچ‌ومهره‌ای که هرز شده باشد، زبان‌شان هرز شده بود. زشتی مجادله، دیگر برایشان زشت نمی‌نمود؛ مانند کودکانی بدادب، که زبان‌شان به فحش عادت می‌کند و دیگر فحش را زشت نمی‌دانند. می‌دانیم که بدزبانی، از میزان ایمان آدمی می‌کاهد. اینان هرچه بیشتر نزاع می‌کردند، کم‌ایمان‌تر می‌شدند. کارشان به دادگاه کشید. هرچه اصرار کردند که طلاق‌شان را تأیید کنم، نکردم. هیچ دلیلی بر طلاق‌شان نمی‌یافتم جز همان کودک‌صفتی و بچگانگی. بسیاری از خوبی‌های‌شان را بر باد دعواهای بچگانه دادند و جدا شدند. افسوس! ستیزه به جایی رساند سخن که ویران کند کاخ‌های کهن مجادله‌های کودکانه می‌تواند زیباترین زندگی‌ها را فروپاشد. 🎀 خبر خوب این مجادله‌های کودکانه، قابل علاج است، اگر همسران از لجبازی‌های کودکانه دست بردارند. همسران ستیزه‌گر، برای درمان این بیماری حقیر، باید یک کتاب بخوانند و به آن عمل کنند؛ فقط یک کتاب: «نبرد بی‌برنده». خواندن این کتاب و عمل به راهکارهای آن، حتماً از مجادله‌های فضیلت‌سوز، پیشگیری می‌کند. بی‌تردید. ان‌شاءالله. خواندن این کتاب را به حسنا و حسن پیشنهاد کردم، اما نخواندند. اصرار کردم، نخواندند. اگر می‌خواندند و عمل می‌کردند، زندگی نوپای جوانانه‌شان تباه نمی‌شد. بیایید برای خوشبختی‌مان، اندکی عاقل‌تر شویم. 🗣 بهانه‌جویی و بهانه‌گیری بیایید بهانه‌جویی و بهانه‌گیری را از زندگی‌مان، از اخلاق‌مان، حذف کنیم. الفاظ «بهانه» و «بچه»، همراه هم‌اند. لفظ بهانه، بچه را به ذهن می‌آورد. بهانه‌جویی و بهانه‌گیری، در شأن عاقلان نیست. ما که از دوران کودکی فاصله گرفته‌ایم، باید از صفت بهانگی نیز فاصله بگیریم، وگرنه کودک‌ایم؛ کودک بزرگ‌سال! 🌸 سخن خداوند خدای‌مان فرموده است: مؤمنان، رستگاران‌اند: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (۱). از خدا می‌پرسیم: این مؤمنانی که می‌فرمایی رستگاران‌اند، کیان‌اند؟ می‌فرماید: «اَلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ»؛ آنان‌اند که از بیهوده‌کاری روی‌گردان‌اند. (۲) حقا که بهانه‌جویی و بهانه‌گیری، از مصداق‌های دانه‌درشت بیهوده‌کاری است. بیایید مؤمن‌تر باشیم. بیایید بیهوده‌کار، بهانه‌جو، بهانه‌گیر نباشیم. ستیزه‌گر نباشیم. مجادله‌گر نباشیم. آن سخن فردوسی را که می‌گوید: ستیزه به جایی رساند سخن که ویران کند کاخ‌های کهن این‌گونه نیز می‌شود خواند: بهانه به جایی رساند سخن که ویران کند خانهٔ مرد و زن ۱. سورهٔ مؤمنون، آیه ۱ ۲. سورهٔ مؤمنون، آیه ۳ شب قدر ۱۴۴۴ ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ 🔻 رسانه‌هایمان را دنبال کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 امشب قدر، چه‌کار کنم؟ ⁉️ پرسش و پاسخپرسش با سلام و احترام. ضمن عرض تمنای مقبولیت طاعات و عبادات به بارگاه خداوند مهرورز، سؤالی از سوی جوانان و نوجوانان مطرح می‌کنم. گفته و پرسیده‌اند: از عملکرد گذشتهٔ خود پشیمان‌اند و گاهی دچار خودملامتی می‌شوند. توبه‌شان را کافی نمی‌دانند. می‌خواهند در این شب‌های قدر، گذشته و لوح درونی‌شان را از هر غبار و آلودگی‌‌ای پاک کنند. امشب قدر، چه‌کارهایی انجام دهند که بهترین باشد؟ می‌خواهند خاص و ناب دعا کنند. می‌خواهند از همان اعمال ویژهٔ عارفان و سالکان را انجام دهند. چه کنند که امشب، به جای یک پله، چندین پلهٔ عارفانه را بالاتر بروند؟ می‌خواهند در دل خدا جا باز کنند. 🔻 پاسخ سلام علیکم توبه‌ و پیمودن راه وصول به خداوند، مراحلی دارد. پاک‌کردن جان و پاکیزه‌نمودن روح و روان، دوگونه است؛ یک. تدریجی. دو. دفعی. اما تدریجی: تمیزکردن خانه، در یک دقیقه، امکان‌پذیر نیست. صرف زمان، دقت، کوشش مجاهدانه، و عوامل پاک‌کننده نیاز است. باید تمام ابزار و قوا را به کار گیرید. راه عارفان را نمی‌شود یک‌شبه طی کرد. باید وجود خدا را با همهٔ وجودتان احساس کنید. ناامید نباشید و در این راه، بکوشید. عزم‌تان را جزم کنید تا توفیق عرفان را بیابید. لطف خدا، بی‌نهایت است. اما دفعی: طِیِّ مکان ببین و زمان در سلوکِ شعر کاین طفل، یک‌شبه رَهِ یک ساله می‌رود بلکه «ره صدساله» می‌رود. امام سجاد - علیه‌السلام - در مناجات با خداوند سبحان، چنین نجوا می‌کند: «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَةِ»؛ آن‌کس که به سوی تو آید، راهش نزدیک است. یک قدم بر خویشتن نِه، وان دگر در کوی دوست! هردو راه را باید در چشم‌رس جان نهاد؛ هم دفعتا اوج گرفت، هم تدریجا مراقب در اوج‌ماندن بود. 📌 اما شب‌های قدر: اگر در مجالس و مراسم بیرون باشید: ۱. جوشن کبیر را می‌خوانند. همراهی و همخوانی کنید. ۲. قرآن‌سرگرفتن دارند. همراهی و همخوانی کنید. ۳. دو رکعت نماز شب قدر، مانند نماز صبح، بخوانید؛ به نیت نماز شب قدر. ❇️ اما مهم‌ترین عمل امشب، ارتباط قلبی با خدا است: ۴. توبهٔ از همهٔ بدی‌ها و گناهان. ۵. پیمان با خدا بر پاک و بی‌گناه‌ماندن برای همیشه. ۶. دعا برای ازدواج جوانان. ۷. دعا برای تقویت ایمان و تقوا و نجابت‌تان. ۸. دعا برای عاقبت‌به‌خیری‌تان. ۹. دعا برای سعادت دنیا و آخرت‌تان. ۱۰. دعا برای توفیق کامل در هدف‌های‌تان و زندگی‌تان. ۱۱. دعا برای دریافت نیکی‌ها، در همهٔ امور زندگی‌تان. ۱۲. دعا برای عزیزان‌تان. ۱۳. دعا برای همهٔ مردمان؛ جمعی. ۱۴. دعا برای هرچه دوست دارید و به‌صلاح‌تان است. ۱۵. سپردن خودتان به خدا و درخواست آنچه که خدا برای‌تان صلاح می‌داند. ۱۶. خود را در آغوش خدا رها کنید. الاهی سعادتمند باشید. ۲۴ فروردین ۱۴۰۲ شب قدر ۱۴۴۴ 🔻 ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 معصومیت اختیاری 🖊 : 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ اخلاقی - عرفانی پس از آن که مطالب «شب قدر» را در شب‌های قدر نوشتیم و منتشر کردیم، کسانی، به‌ویژه جوانانی، پرسیده‌اند: در شب‌های قدر، احوال خوشی یافتیم. جان‌مان را پاکیزه کردیم. آلودگی‌های روح‌مان را پاک کردیم. حالت معصومیتی برای‌مان حاصل شد. آیا این حالت، دوام‌ دارد؟ می‌توانیم در زمان‌های آینده نیز این نظافت روح را نگه داریم؟ 🔻 پاسخ ما بلی؛ نه تنها نگهداری و ماندگاری این حالت خجسته، ممکن است، بلکه نگه‌داشتن این گوهر بی‌بدیل، واجب است. مژده‌تان می‌دهیم که «معصومیت»، دست‌یافتنی است، برای همگان. ⭕️ دوگونه معصومیت معصومیت، برای ما آدمیان، دوگونه است: ۱. معصومیت ویژه این معصومیت، همان است که از جانب خداوند، به کسانی خاص داده می‌شود؛ مانند معصومیت پیامبران، امامان، اولیای ویژه خدا. این معصومیت، آن معصومان را هم از گناه بازمی‌دارد، هم از خطا. ایشان هرگز گناه نمی‌کنند و هیچ‌گاه خطا نمی‌کنند. دست هدایت خدا، همواره با ایشان است. ایشان، علاوه بر این‌که در هیچ‌زمان و هیچ‌مکان و هیچ‌کار، قصد گناه اختیاری نمی‌کنند، خطای بی‌اختیار هم نمی‌کنند. عصمت ایشان، از ناحیهٔ خداوند سبحان، تضمین شده است. این دردانه‌های آفرینش، در دامان لطف خداوند نشسته‌اند و پاکٍ پاکٍ پاک‌اند. غبار معصیت و نیز اشتباه، هرگز بر روان ایشان راه ندارد. ۲. معصومیت اختیاری در میان ما آدمیان، کسانی هستند که با عنایت خداوند و با کوشش خود، که آن نیز به لطف خداوند است، به مکانت عصمت می‌رسند، اما عصمت از معصیت، نه مصونیت از خطا. اینان گناه عمدی نمی‌کنند. چشم در چشم خدا، نافرمانی خدا را نمی‌کنند، اما ممکن است اشتباه کند. نه این‌که حتما اشتباه می‌کنند، بلکه شاید اشتباه کنند. ما؛ یعنی غیر معصومان ویژه، می‌توانیم معصومان اختیاری باشیم؛ گناه عمدی نکنیم، اما شاید خطا کنیم. خطاهای‌مان گناه نیست. بر خطاهای‌مان مجازات نمی‌شویم. آنچه کیفر دارد، گناه است، نه خطا. بیفزاییم که: اینان؛ یعنی معصومان اختیاری، کمتر خطا می‌کنند. پاکی جانشان، عقل‌شان را یاری می‌کند. نور روح‌شان، مسیر اندیشه‌شان را نورافشانی می‌کند تا خطا نکنند، یا کمتر اشتباه کنند. 🌸 مژده ای دل! به شما پاکیزگان «قدر»، مژده می‌دهیم که جان‌مایه‌های شب‌های قدرتان را می‌توان، بلکه می‌شاید و بلکه می‌باید تا همیشهٔ روزگاران نگه داشت؛ با عبادت‌پیشگی، تقواورزی، شرم‌داری. ما «قدریان»، دامان پرمهر خداوند مهرورز را رها نمی‌کنیم، تا آن‌هنگام که این جهان را به‌سعادت بگذرانیم و در سایبان لطف خداوند، در جهان آخرت، بیارامیم؛ آرامیدنی جاودانه. وه که چه خوش است معصومیت این‌جهانی و سعادت آن‌جهانی! به امید خدا. طفیل هستی عشق‌اند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری ۱ ای خدا این وصل را هجران مکن سرخوشان عشق را نالان مکن! ۲ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ۱. حافظ، غزلیات ۲. مولانا، دیوان شمس، غزلیات ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 چشم‌پوشی بزرگوارانه (تغافل؛ راه حل بسیاری از مسائل همسران) 📞 مشاورهٔ صوتی 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ خانواده 📳 خانمی گفته و پرسیده است: خواهرم کم‌سن و ظاهربین است. ایشان هنگام مشاجره با همسرشان متوجه ارتباط آقا با خانمی دیگر می‌شوند. آقا وجود چنین ارتباطی را نمی‌پذیرد، اما آن خانم گفته: «من با این آقا در ارتباط بوده‌‌ام، ولی نمی‌دانستم که متأهل است.» خواهرم گول حرف‌های همسرش را می‌خورد و به سازگاری ادامه می‌دهد، اما ما نگران هستیم و به دنبال یافتن ریشهٔ این مسئله‌ و راه حل آنیم. لطفاً راهنمایی بفرمایید. ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ 🎧 پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری؛ نویسنده و مشاور، را می‌شنویم. ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 معصومیت ماندگار 🖌 : 🔹 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ اخلاقی - عرفانی پس از نوشتن و انتشار «امشب قدر، چه کنیم؟» و سپس «معصومیت اختیاری»، جوانی دارای حال و خواهان کمال، گفته و پرسیده است: احوال شب‌های قدر را نگه داشته‌ام. دلم زلال است. دارم پله‌های کمال را بالا می‌روم. گویا به بام رسیده‌ام. نمی‌خواهم از این بام بلند، پایین آیم. از اینجا عرش خدا را می‌بینم. بهترین تجربهٔ عمرم است. اما گاهی می‌ترسم نکند پایین افتم. چه کنم؟ درسم و کارم به‌گونه‌ای است که آمیختهٔ با جامعه‌ام. و این ترسم را بیشتر می‌کند. دستم را می‌گیرید که پایین نیفتم؟ 🔻 پاسخ ما مرحبای‌تان می‌گوییم. خوشا حالتان! همان‌جا بمانید. پایین را نگاه نکنید که هراس بگیرید. بدون تکرار این تعارف کلیشه‌ای که: «ما خودمان می‌خواهیم دیگران دستمان را بگیرند...»، می‌گوییم: بله؛ دست‌تان را می‌گیریم. بلکه هردوی‌مان دستان هم را می‌گیریم تا نیفتیم. بلکه بالاتر؛ هر دو، بال در بال هم می‌افکنیم تا از بام، اوج بگیریم و بر کنگرهٔ عرش بنشینیم. ما را از کنگرهٔ عرش ندا می‌دهند. تو را ز کنگرهٔ عرش می‌دهند نفیر! ۱ ما مرغان باغ ملکوتیم: مرغ باغ ملکوتم نیَم از عالم خاک ۲ اکنون چنین کنید: ۱. همان‌سان که خدا شما را می‌بیند، شما نیز او را ببینید: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ»؛ ۳ مگر آدمی نمی‌داند که خدا او را می‌بیند؟ و به فرمودهٔ امیر پارسایان، امام علی عزیزمان: «اعْلَمُوا اَنَّكُمْ بِعَيْنِ اللّهِ»؛ ۴ بدانید که شمایان در چشم خدایید! از امیرجان‌مان - علیه‌السلام - پرسیدند: آیا خدایت را میبینی؟ فرمود: «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»؛ ۵ خدایی را که نبینم، نمی‌پرستم! (من نه آنم که بر آستان خدای نادیده، سر بسایم!) صحنه زیبا شد؟ بله‌؟ خوب، چگونه ممکن است که آدم، چشم در چشم خدا داشته باشد و دست در دست او و جان در جان او، و از بام پرتاب شود؟ محال است. ۲. ترس، خوب است، اما امید، بهتر است. همان‌اندازه که از افتادن می‌ترسید، به پرواز، امید ببندید، بلکه بیشتر. مهربانی خدا بی‌نهایت است، اما قهرش محدود است. «نامحدود»، بر «محدود»، غالب است. به لطف خدای لطیف امید ببندید. فعلا همین مقدار بس است. بعد باز صحبت می‌کنیم. دستان‌مان در دستان هم است و بال‌های‌مان در بال‌های هم. تا بی‌نهایت‌ها می‌رویم. به امید خدا. ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ۱. حافظ، غزلیات ۲. مولوی، غزلیات شمس ۳. سورهٔ علق، آیهٔ ۱۴ ۴. نهج‌البلاغه، خطبه ۶۵ ۵. الکافی، جلد ۱ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1