🔴 چهره که در تصویر میبینید شهید #حسینعلی_عالی است.
#فرمانده واحد اطلاعات لشگر ۴۱ ثارالله
شاید جالب باشد بدانید ایشون در سن ۱۶ سالگی #فرمانده_اطلاعات_لشگر ۴۱ ثارالله شد.
شهید حاج قاسم سلیمانی از وی به عنوان #نوجوان #شجاع #زابلی یاد میکرد.
#جوان_گرایی
#روحش_شاد
🌹 @Mazan_tanhamasir
✅ خوشحالی تو و بچه ها مهمه...
همسر شهید #بابایی: به بچهها که میرسید، کاملاً بچه میشد. گاهی انقدر زیادهروی میکرد که من اعتراض میکردم و میگفتم:
«ناسلامتی تو #فرمانده عملیات نیروی هوایی هستی! اگه یکی، این ادا و اطوار تو رو ببینه، خوشآیند نیست.»
عباس جواب میداد: «برای من خوشحالی بچهها و تو مهمّه. بذار مردم هرچی دوست دارن بگن.»
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
🌹 @Mazan_tanhamasir
♦️دست نوشته #فرمانده کل سپاه ، #سردار_سلامی
برای سپهبد شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
در مراسم رونمایی از آثار تولیدی ویژه سردار سلیمانی
و شهدای مدافع حرم شمال کشور #مازندران_ساری
#شهادت_هنر_مردان_خداست
🌹 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دعوت آمریکا از فرمانده ایرانی
برای استخدام در یک شرکت معتبر
با تمام مزایا👇👇👇
(خانه،ماشین،پولفراوان)
و پاسخ زیبای #فرمانده!!!
#اقتدار_جهانی
#غیرت_ملی
🌹 @Mazan_tanhamasir
🥀#شهیدی که زنده زنده سوخت....
اما آخ نگفت....
😭😭
شهید#حسین_خرازی نشست ترک موتورم.
بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در #آتش می سوخت.
فهمیدیم یک #بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!
من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا #ضجه و #ناله نمی زد!
و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد می زد:
#خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!
خدایا!
الان سینه ام داره می سوزه!
این سوزش به سوزش سینه ی حضرت #زهرا نمی رسه!
خدایا!
الان دست هام سوخت!
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!
نمی خوام دست هام گناه کار باشه!
خدایا!
صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه!
برای ولایته!
اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله،
خدایا!
خودت #شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم!
آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود.
دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما #فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر #گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ #اشک شد.
بعد از شهدا ما چه کردیم؟؟؟
#شهدا_شرمندهایم!
#شیرمرداندفاعمقدس
🚩 @Mazan_tanhamasir
#فرمانده امروز با یارانش دیدار کرد...
در چنین زمانه ای ،
ما در #بیعت با #او هستیم
ذره ای از #او کوتاه نخواهیم امد
و از #او دست نمی کشیم
سلام #فرمانده
#سلام_فرمانده ✋
#شبتون_بخیر🌺
🌹 @Mazan_tanhamasir