eitaa logo
کانال تنهامسیری های مازندران
1.1هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5هزار ویدیو
61 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمین ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @Yaa_ss در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی موسسه تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_بسته_راه_چاره_دید_و_گریه_کرد_محمود_کریمی.mp3
4.54M
🔳 (ع)_تسلیت 🥀 🌴بسته راه چاره دید و گریه کرد 🌴طفل بی گهواره دید و گریه کرد 🎙 🏴 @Mazan_tanhamasir
1_1141475994 (1).mp3
12.18M
🔳 (ع) 🌴ای وای قلب سجاد(ع) بی‌قرار 🌴ای وای تو قلب این شام تار 🎙 🏴 @Mazan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1402.05.06-Panahian-ImamSadeghUni-AkharinGameRahaee-11-32k.mp3
17.15M
🔉 آخرین گام رهایی 🔰 جلسۀ یازدهم(پایان): جایگاه مسجد برای زندگی جمعی و اصلاح ساختارها 🕌 دانشگاه امام صادق(ع)، ۱۴۰۲.۰۵.۰۶ 🚩 @Mazan_tanhamasir
اتفاقی تاریخی در جام جهانی زنان/ فوتبالیست مراکشی با حجاب بازی کرد مدافع تیم ملی فوتبال زنان مراکش اولین بازیکنی شد که در تاریخ مسابقات جام جهانی زنان با حجاب بازی کرد. «نُهیله بنزینه» مدافع تیم ملی مراکش با قرار گرفتن در ترکیب اصلی مقابل کره‌جنوبی، تبدیل به اولین زن فوتبالیست در تاریخ مسابقات جام جهانی زنان شد که با پوشش حجاب بازی کرد. 🚩 @Mazan_tanhamasir
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💭داستان مسلمان شدن مرد بودایی که بعد از ایمان آوردن به دین مبین اسلام، از قضاوت اطرافیان میترسید او اکنون از امام جماعت‌های ژاپن است... 🚩 @Mazan_tanhamasir
🛑 تفاوت سپاه عمر سعد و سپاه امام حسین‌ علیه‌السلام. ❗️امام زمان خود را خوب بشناسیم و سبک زندگی خود را بر اساس شناخت و آگاهی دقیق از تفکر، گفتار ، رفتار و دستورات او تنظیم کنیم... 🥀 🚩 @Mazan_tanhamasir
💔💔 مولای خوبم! آغاز شد روزهایی که برایشان صبح و شام گریه می‌کنید! روزهای عیان شدن ناموس خدا میان کوچه و بازار ، اما... دلواپس لحظه‌هایی هستم که قلب مهربان و صبورت از حزن و ماتم آکنده است، برای روزی که با این کاروان به شام میرسی برای هلهله و سنگ هایِ پشتِ بام... دلواپسم برایتان آقا جان برای روزی که با زینب و اطفال بزمِ شراب میروی، برای روزی که خرابه کنارِ رقیه... دلواپسم برای این همه مصیبت در پیش چشمان نازنینت، و دعا می کنم خداوند حافظتان باشد و الساعه فرج شما را برساند... 🚩 @Mazan_tanhamasir
1_1110879038
9.74M
📜 قرائت 🎊 تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... ره: اگر هر روز خواندی ، مقدراتت عوض می‌شود...⚡️ ✅ امروز محکم‌تر سربازی و یاریم را تمدید می‌کنم. 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤 التماس دعا ....🌷 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎🚩 @Mazan_tanhamasir
•┄✮بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ✮┄• ســلااام و احترام و عطـرپاڪ بهـار محضر شما همراهان و سروران عزیز 🌺 ✨روززیباتون به زیباایے گلهااے یااس و معطر به شمیم مهر 🤲 الهی روز امروزتون آغـاز زیبـایی هـاے بیشمـار و زندگیتون پراز خیرو برکت و نگاه خـدا همراهتون باشه ان شالله حالتون خوب واحوالتون خوبتر باشه اگر حال خوبی داری، شکرگزار باش و لذت ببر. و اگر حالت بد است، صبر داشته باش...❄️ روزهای خوب خواهند آمد..🌸 خوشحالیم درخدمت تون هستیم 👌 مستـــدآم بآشیــد و جآواون 🚩 @Mazan_tanhamasir
📌حسابشان خیلی سخت است... من به همه مردم در سراسر کشور توصیه می‌کنم که ازدواج‌ها را آسان کنند. بعضی‌ها ازدواج را مشکل می‌کنند. مهریّه‌های سنگین و جهیزیّه‌های گران ازدواج را مشکل می کند. اثر این را می‌دانید چیست؟! اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها می‌مانند، کسی جرئت نمی‌کند به ازدواج نزدیک شود. مگر کسانی که با تجمّل، عروس و داماد می‌شوند خوشبخت‌ترند؟! چه کسی می‌تواند چنین چیزی را ادعا کند؟! این کارها جز این‌که یک عدّه جوان را، یک عدّه دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر این‌ها تلخ نماید، اگر نتوانستند آن‌جور، آن‌ها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند، چیز دیگری نیست. تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه، این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین‌طور غیر متأهل بماند.  من گمان می‌کنم آن کسانی که با مجالس و محافل سنگین، کار را بر دیگران مشکل می‌کنن، حسابشان پیش خدا خیلی سخت است. نمی‌شود بگویند که آقا ما پول داریم، می‌خواهیم بکنیم، چون داریم. این از آن حرف‌های غلطِ روزگار است. داریم که دلیل نشد. انسان وقتی «دارد»، کاری بکند که دیگران نتوانند هیچ اقدامی بکنند، این درست است؟! جوان‌ها جرئت نکنند بروند طرف ازدواج. نباید کاری بشود افرادی که نمی‌توانند، افرادی که دلشان نمی‌خواهد، خلاف فکرشان هست، خلاف نیّت‌شان هست، نتوانند ازدواج کنند... 🚩 @Mazan_tanhamasir
من در یک خانواده سنتی و نسبتا مذهبی و اوضاع مالی تقریبا خوب بزرگ شدم. منو خواهرم فاصله سنی کمی از هم داریم، خواهرم ٢ سال از من بزرگتره و به گفته مادرم من زمانی بدنیا اومدم که دکتر بارداری رو برای مادرم ممنوع کرده بود. تا جایی‌که از دوران کودکیم یادمه مادرم بیشتر وقتش رو برای خواهرم میذاشت برای همین هیچ وقت حس نکردم که خواهر دارم، مادرم اغلب مهمونی ها رو با خواهرم میرفت و همیشه لباس ها و لوازم خوبی براش میخرید، چون معتقد بود دختر بزرگ خونه تو چشمه و باید بهتر دیده بشه خلاصه فضا جوری بود که با اینکه دانشجو بودم ولی اصلا فاز ازدواج نداشتم و خودمو بچه میدونستم برای همین تا خواهرم ازدواج نکرده بود، مادرم حتی حرف خواستگار رو هم با من نمیزد حتی وقتی پیشنهادهایی به خودم میشد از ترس اینکه مادرم بفهمه یا خواهرم ناراحت بشه، خودم ردشون میکردم و حرفی به خانواده نمیزدم چون فکر میکردم من اگه خواستگار داشته باشم گناه کردم!! اغلب وقتم با دوستانم میگذشت برای همین برعکس خواهرم از خانه داری چیزی نمیدونستم. تا اینکه خواهرم ازدواج کرد و در دوران عقدشون مادرم تازه با من در مورد خواستگار و این چیزا حرف زد و حتی در اتفاقی عجیب یکی از خواستگارا رو به خونه راه داد😂!! البته چون زیاد تو چشم نبودم خواستگار زیادی هم نداشتم😄 خودم هم چون معیارهای خاصی در مورد همسر آیندم داشتم اغلب همون چندتایی رو که اومده بودن رو رد کرده بودم. متاسفانه خواهرم در دوران عقد بخاطر اختلافاتی که با همسرش داشت طلاق گرفت و بازهم درهای خواستگار به روی من بسته شد!😬 چند ماه از این ماجرا گذشته بود که در اتفاقی جالب با شخصی آشنا شدم، ایشون هم شخصی مذهبی بود از لحاظ تحصیلات و موقعیت شغلی همون شرایطی رو داشت که من دوست داشتم😉 ایشون اول از خودم خواستگاری کرد و منم بهشون گفتم باید با خانوادم صحبت کنم. وقتی به مادرم گفتم اولش ناراحت شد ولی وقتی از شرایط و موقعیت این شخص گفتم، موافقت کردن که مادرشون بیان خونه مون منم توکل کردم به خدا که هرجور صلاحه همون بشه چون دیگه دانشگاهم هم تموم شده بود و ۲۵ سالم شده بود. همین یکبار اومدنشون ادامه دار شد و جلسات رسمی تر شد و خانواده ها باهم آشنا شدن و در این بین من و همسرم😍 بیشتر باهم آشنا شدیم و با لطف خدا در یک روز بهاری و میلاد امام هادی علیه السلام ما عقد کردیم. ولی خودم میدیدم که نه خواهرم و نه مادرم هیچ ذوقی برای ازدواج من ندارن. بیشترین وقتی که با همسرم میگذروندم پارک و اینجور جاها بود تا زیاد جلوی چشم مادر و خواهرم نباشیم! همسرم زیاد دوست نداشتن نامزد بمونیم و خانواده ها باهم صحبت کردن و چند ماهی نامزد موندیم تدارک عروسی خیلی زود فراهم شد. اما جهیزیه رو مادرم با بی رغبتی تمام برام تهیه کردن حتی برای یک قلم از وسایلم نظر منو نگرفت منم فقط از خدا صبر میخواستم تا بدون ناراحتی زندگیمو شروع کنم. از اون طرف هم متوجه شدم همسرم هم سر یه موضوعی با خانوادش به اختلاف خورده و علت اصرارش به کم نامزد موندنمون همون موضوع بوده.. همسرم تازه استخدام شده بود و سرمایه چندان زیادی نداشت و چون میخواست رو پای خودش بایسته کل هزینه خرید عقد و این چیزا رو هم خودش کرده بود و همین مستقل زندگی کردنشون منو خوشحال میکرد. منم وقتی فهمیدم کل هزینه ها تا الان با خودشون بوده و پدرش برای عروسی گرفتن هیچ هزینه ای نمیخواد بکنه مراسم عروسی رو ساده گرفتیم و بدون اینکه دوستان و اقوام و خانواده هامون بفهمن حتی آرایشگاه و ماشین عروس رو از طریق یه موسسه ازدواج آسان هماهنگ شدیم و با هزینه خیلی کم اونا رو انجام دادیم، شام عروسی رو هم یه رستورانی گرفتیم که قبول کرده بود بیعانه بگیره و مابقی رو روز بعد باهاشون حساب کنیم بخاطر همین پولهای نقدی که بعضی ها بعنوان کادو در جشنمون داده بودن رو دادیم به رستوران... خلاصه زندگیمون رو در خونه ای که اجاره کرده بودیم شروع کردیم و چون هر دو عاشق بچه بودیم از همون اول اعمال عبادی برای فرزندآوری رو هم به جا می آوردیم و تقریبا چهارماه بعد از ازدواجمون متوجه شدم که خدا خواسته و به ما فرزندی عطا کرده 🥰 همسرم که از خوشحالی داشت پرواز میکرد منم همینطور چون واقعا بچه ها رو خیلی دوست دارم ولی بعد یاد مادرم افتادم که چه برخوردی با من خواهد کرد!! 👈 ادامه در پست بعدی...👇👇👇 🚩 @Mazan_tanhamasir