مکتب رهروان حضرت قاسم علیه السلام (نوجوانان و جوانان ولایی شهر سهند) 🌷 هر هفته یک شهید یادبود نوجوان ترین شهید انقلاب ، شهید ابراهیم برگی 🕕 دوشنبه پنجم شهریور از ساعت ۶ عصر الی اذان مغرب همراه با سفره احسان حضرت علی اصغر علیه السلام 🔶 رئوس برنامه : دعای توسل ، قرائت قرآن ، عزاداری و سینه زنی ، بازی فوتبال و بازی های فکری ✅ حتماً همراه خود لباس ورزشی داشته باشید حضور والدین در مراسم بلامانع و موجب دلگرمی خادمین نوجوان مکتب خواهد بود . #رهروان_حضرت_قاسم_ع جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

📌عطاءالله مهاجرانی: پزشکیان با همان چاقوی همیشگی اصولگرایان (خرج‌کردن از رهبری)، گوششان را بریده ‏🔹وزير فرهنگ سابق لبنان برايم تعريف كرد. با سعد حريرى قرار بود با آيت الله خامنه اى ملاقات كنيم. سعد حريرى گفت موضوع سلاح حزب الله را بايست مطرح كنيم. 🔹وقت ملاقات آيت الله خامنه اى سعد حريرى را در آغوش گرفت. گرم بوسيد. پرسيد آقاى نخست وزير رمان گوژ پشت نتردام را خواندى؟ نخوانده بود. آيت الله خامنه‌اى گفت: در داستان بانوى بسيار زيبايى وجود دارد كه لات هاى پاريس به او طمع كرده اند. اما آن بانو ازميريلدا! چاقوى دسته صدفى برّايى دارد. از خودش دفاع مى كند. كسى جرئت تعرض به او را ندارد. سلاح حزب الله مثل همان چاقوى برنده براى دفاع از لبنان است! كسى جرئت تعرض به لبنان را ندارد! 🔹و اما چاقوى دسته صدفى تيغه بلند برنده ولايت فقيه و يا استناد به آقا سال ها در كف اصولگرايان افراطى و يا متعادل بود. مخالف خود را به مخالفت با ولايت و آقا متهم مى كردند. پزشكيان با  مهارت جراحى كه تيغ در دست مى گيرد. اين تيغ را از دستشان گرفت! دو گوش افراطيون پايدارى را بريد و گذاشت كف دستشان! 🔹اينكه  مدام مى‌گويند نباید از رهبرى هزينه مى‌كرد و بي‌سابقه هزينه كرد و بايست عذرخواهى كند و … براى اين است كه پزشكيان با همان تيغ  كارشان را ساخت. بدون اين تيغ هيچ ندارند. درايت و سياست يعنى همين! نه نكته پرانى عليه رهبرى! عطاءالله مهاجرانی #عصراندیشه جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان فِی مُصیبَتِ جَدِّک فرارسیدن اربعین حسینی تسلیت باد #شورای_هیئات_مذهبی_سهند جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

پیاده روی اربعین در سهند از مزار شهدای گمنام سهند تا مزار شهدای گمنام دانشگاه صنعتی سهند /روز اربعین، ساعت ۹ صبح جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

اربعین حسینی🖤 هیئت انصارالحجه روز: یکشنبه ساعت: ۳ الی ۵ منزل: خانم ربیع زاده مداح: خانم سیده هاشمی مکان: فاز۳، سمت چپ، بغل بهداشت،مجتمع صنم،بلوک ۱، طبقه ۴ جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

ما ملت امام حسینیم #اربعین #مسجد_علی_ابن_ابیطالب_علیه_السلام کانال اطلاع رسانی|@varesane_ghadir جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

پیاده روی اربعین حسینی در سهند #اربعین #مسجد_علی_ابن_ابیطالب_علیه_السلام کانال اطلاع رسانی |@varesane_ghadir جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

یادداشتی که می خوانید مربوط به ساعت ۱۴:۴۶ ظهر روز یکشنبه ۲۸مرداد ماه،با دماب بالای پنجاه درجه است. می نویسم تا گرما از یادم برود. پیرمردی کنارم نشسته، فکر کردم اهل افغانستان است. بهش گفتم از کدام شهر افغانستانید؟ گفت از سرخسم، خراسان شمالی، گفتم اوف!! یعنی چند کیلومتر؟ گفت ۱۷۰۰ تا، گفتم حاجی چجوری آمدی!؟ گفت با پراید گفتم منظورم ماشین نبود. این همه راه تنها!؟ گفت دفعه اولم نیست این همه راه را تنها میام. سال ۶۰ برای آزادسازی بوکان و جاده 47 کیلومتری بوکان ، آزادسازی جاده صائین تا همین مهران تنها سفر کردم. تخریپ چی لشکر ۵۵ویژه شهدا به فرماندهی محمود کاوه بودم.تنها اعزام می شدم به منطقه... تا اسم محمود کاوه را شنیدم، گفتم از نزدیک باهاش صحبت کرده بودی؟ گفت آهای عمو! محمود رفیق فابریک همه لشکر بود. بچه های لشکر ۵۵ویژه شهدا شاهد هستند... با خودم فکر می کردم یه پسر نوزده ساله شده فرمانده لشکر حداقل ترین کار به منطق این روزها مون باید کمی کلاس کار را نگه می داشت.. الان بخوای یک فرمانده ناحیه مقاومت را ببینی باید وقت قبلی داشته باشی. یا از مدیرکلی وقت سخنرانی بگیری باید دوهفته قبلش را چک بکند. یا چند ساعت پشت در منتظر باشی تا آمادگی پیدا کنند. گفت سه سال بود فرمانده لشکر شده بود و مسئول منطقه عملیاتی کردستان حتی مادرش هم نمی دانست کاوه چی کاره است. حیدر مسن ادامه دارد جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand

عمود ۶۵۰ و رفیق فابریک محمود کاوه-۲ کاظم مباشر از رفقای قدیمی مشهدی محمود کاوه، بنای دوستی شان به مسجد هدایت مشهد برمیگردد. هرچه الان می نویسم از زبان کاظم مباشر است. در وسط حرف زدنش فکر می کردم ادیب است و استاد ادبیات معاصر‌؛ که این گونه سخن می گوید. عاشق علی شریعتی بود و مرید سید جوان، خطیب سال های ۵۳، سید علی خامنه ای! معرفی محمود کاوه از زبان کاظم مباشر خرداد ۴۰در مشهد، کودکی به دنیا آمد تا یکی از گهواره نشینان ۴۲ باشد؛ سربازان کوچک خمینی! همان سال ها قبل انقلاب! دکتر علی شریعتی در بسیاری از سخنرانی های خود، از میان آن همه اسطوره شاهنامه، تنها وتنها سخن از کاوه می گفت! قهرمانی که تبار بالایی و نژاد برتری نداشت ونان از بازوی خود می خورد! یک آهنگر مگر چه فخری می توانست داشته باشد، نزد جامعه ای که دک و پز و کلاس را در چیزهای دیگر جست و جو می کرد؟ با این همه، علی شریعتی افسوس میخورد که چرا جز ابیات حکیم نام آور طوس، هیچ جا خبری از کاوه نیست '''پُوکی به سیگارش زد. در پوک زدن سیگارش وقفه ای ایجاد شد در ذهنم خطور می کرد. که شاید مرشد و پرده خان باشد.که چنین حرف می زند.''' نکند کاوه، افسانه باشد فقط در خواب و خیال فردوسی؟! نکند کاوه، نه رنگی از حقیقت داشته باشد، نه بروزی در واقعیت؟! کاوه، کاوه، کاوه،! سالیانی بعد از انقلاب، افسوس دکتر علی شریعتی به من هم سرایت کرد! نوارهای کاست شریعتی را می گرفتم و لعنت می فرستادم به بختی که کاوه را داشت و نداشت! شاهنامه را ورق میزدم و آه می کشیدم که چرا قهرمان ما تا این حد کاغذی است؟!

✅سلاسه جلسات کتابخوانی ❇️باموضوع :روابط متکامل زن و مرد ✳️مکان :سهند فاز یک محله «الزهرا» ✳️جنب مسجد فاطمه الزهرا ✳️کانون فرهنگی کساسهند ❇️زمان :دوشنبه ها ساعت:۱۶:۰۰الی ۱۸ ❇️ثبت نام حضوری همه روزه. ❇️ازساعت ۸:۰۰الی ۱۴:۰۰ ❇️بعداز ظهر ۱۶:۰۰الی ۱۹:۰۰ https://eitaa.com/safiran_tamadon_saz

عمود ۶۵۰ و رفیق فابریک محمود کاوه ۳ حاج کاظم مباشر با آن لحن مشهدی آهی کشید. گفت شریعتی خیلی زود رفت و حتی انقلاب را هم ندید، امّا افسوس فقدان کاوه تا مدت ها با من بود! با من بود؛ تا آنکه کاوه را دیدم! کاوه واقعی را! کاوه انقلاب اسلامی را! صفحه چندم و خط چندم شاهنامه را رها کنید! سخن بر سر کاوه ای نوزده ساله است. کاوه فرمانده نفس خویش بود قبل از این که فرمانده لشکر باشد. کاوه ما، مُکبر مسجد امام حسن! حالا «سرباز گهواره خمینی» شده بود. «شاگرد کوچک سیدی معمم به نام سیدعلی خامنه ای» از بس خطیب بود، دل کاوه را با هر سخنرانی بیشتر می ربود! حاج کاظم سکوتی کرد دنبال پاکت سیگارش کشت. سیگارش را روشن کرد. گفت حاج آقا "محمودکاوه عاشق حضرت آقا بود. زنگ تفریح چنان با شور از سخنرانی آقا حرف میزد که حدوحساب نداشت! یک بار چنان شعفی داشت که نگو! یه کتاب از حضرت آقا جایزه گرفته بود. به خاطر حفظ قرآن از همه زودتر می آمد مدرسه! هوا هنوز تاریک بود! که چی؟! که تا زنگ مدرسه بخورد، با بچه های ناوارد، ریاضی کار کند! علوم کار کند. چشم های حاج کاظم پر بود از افسوس! از حسرت! گفت حاج آقا، عید که می شد بچه ها لباس نو به تن می کردند. روز اول لباسی که محمود کاوه به تن داشت. روز دوم می دیدم که سر از تن بچه های مردم در اورده که خیلی دارا نبودند! گاهی جوری امتحان را جلو می برد که خودش اول نشود! جنگ که شد، به یک بار از دیده ها غایب شد. بارها بارها مجروح شد! از این بیمارستان به آن بیمارستان! از این دکتر به آن دکتر! عکس های او در جبهه را ببینید...

🔴 رهبر انقلاب: جنگ و مبارزه همیشه ادامه دارد؛ در زمان تیغ و شمشیر یک جور است، در زمان اتم و فضای مجازی و هوش مصنوعی جور دیگر جریان فعالان فرهنگی شهر را از پایگاه اطلاع رسانی فعالان فرهنگی شــــــــــــهـــــــــــر ســــــــــهــــــــــــــــــــند دنبال کنید https://eitaa.com/Media_Sahand