#برشی_از_خاطرات 📜
در همان مکانی که خمپاره های صد و بیست مثل باران می بارید کسی به نماز ایستاده بود. صدای انفجار خمپاره ها لحظه ای قطع نمی شد طنین صدای محمد بروجردی در گوشش پیچید: این امانت ماست... دست شما امانتدار خوبی باشید. شهبازی در وسط آتش دشمن مثل ابراهیم با آرامش به قنوت ایستاده بود. جرات حضور در خلوت شهبازی را نداشتیم. خلوص نماز شبهای شهبازی در میان اهل جبهه مشهور بود.
#شهید_محمود_شهبازی
💔
صدای اذان رو که شنید، دست کشید و گفت: "میرم نماز."
اصرار کردیم: "غذات سرد میشه، تمومش کن"!
گفت: "غذای روحم سرد میشه"
فرمانده دلاور #شهید_محمود_شهبازی