eitaa logo
🌄 مهمانان خدا 💕
237 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
6.5هزار ویدیو
53 فایل
پیامهای گوناگون. قرآن حدیث یاد شهدا و....
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ تو رو خونواده ها گذاشتن ۵۰۰ تا سکّه ولی قرار بین من و اون ١٤ تا سکّه بود، بعد هم، همه سکّه ها رو بهم داد مراسم عقد و عروسیمونوتو خونه ی خودمون گرفتیم خیلی ساده هنوز عقد نکرده بودیم تو خواب دیدم کنار یه قبر نشستم «بارون می بارید روی سنگ قبر نوشته بود شهید مصطفی احمدی روشن» از خواب پریدم بعدِ ازدواج خوابمو واسش تعریف کردم می ترسم این زمانه بگیرد تو را ز من خندید و به شوخی گفت: "بادمجون بم آفت نداره" ولی یه بار خیلی جدّی ازش پرسیدم کی شهید میشی مصطفی…؟ بدون مكث، گفت: "۳۰ سالگی" بارون میبارید شبی که خاکش میکردیم به روایت همسر شهید 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
•••♥️ 📝قسمتی از دست‌نوشته شهید ✍چرا نمی دانید که بزرگترین را خدا به ما داده♥️ که "در حکومت الهی زندگی میکنیم به رهبری " ✍گوشتان‌ را باز کنید💥 و بشنوید سخن، سخن‌گوی که گفت: اگر ما جایگاهی به عنوان‌ ولی فقیه را بر زورق تردید بنشانیم☝️ بار را از دوش خود برداشته ایم. ✍آیا حالا اگرکسی با این‌اصل مخالفت دارد آمریکا نیست⁉️ 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💞 💞 🔸تو خواستگاری مهریه رو خونواده ها گذاشتن #۵۰۰ تا سکّه ولی قرار بین من و اون ١٤ تا سکّه بود، بعد ازدواج هم، همه سکّه ها رو بهم داد 🔹مراسم عقد و خونه ی خودمون گرفتیم😍 خیلی ساده 🔸هنوز عقد نکرده بودیم تو خواب دیدم کنار یه نشستم «بارون 🌧می بارید روی سنگ قبر نوشته بود شهید مصطفی احمدی روشن» 🔹از خواب پریدم بعدِ ازدواج خوابمو واسش تعریف کردم می ترسم این بگیرد تو 💞را ز من خندید😅 و به شوخی گفت: "بادمجون بم آفت نداره" 🔸ولی یه بار خیلی جدّی ازش پرسیدم کی شهید میشی مصطفی…❓ بدون مكث، گفت: "۳۰ سالگی"📅 بارون میبارید⛈ شبی🌟 که خاکش میکردیم به روایت همسر شهید 🦋 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
از آدم‌های سیاسی کشور زیاد انتقاد می‌کرد. می‌گفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش می‌گفتم: تو که هیچ‌کی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ می‌گفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه.❣ گاهی وقت‌ها که دلش می‌سوخت می‌گفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینه‌ی آقا و دردِدل‌هایی رو که نمی‌تونم به کسی بگم، بهش بگم. 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از آدم‌های سیاسی کشور زیاد انتقاد می‌کرد. می‌گفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش می‌گفتم: تو که هیچ‌کی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ می‌گفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه.❣ گاهی وقت‌ها که دلش می‌سوخت می‌گفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینه‌ی آقا و دردِدل‌هایی رو که نمی‌تونم به کسی بگم، بهش بگم. 🕊
✌️ یه تنه یه گردان بود... ♦️دانشگاهش تموم شده بود و از آلمان چندتا دعوت نامه بورسیه تحصیلی براش اومده بود... همان ایام بود که آقا تو یکی از سخنرانی‌هاش گفتند باید به سمت غنی‌سازی اورانیوم و انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای بریم. تا این رو شنید، دست رد زد به سینه همه دعوت‌نامه‌ها و خارج رفتن‌ها. موند پای کار کشور امام زمان... گفت: کشور مرتضی علی و شیعه خانه امام زمان نباید چندسال دیگه دستش دراز باشه پیش بیگانه... 🇮🇷✌️ رفت و با خون دل، تأسیسات هسته‌ای نطنز رو راه انداخت... 🗓۲۱ دی سالروز ترور دانشمند هسته‌ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌