┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
اگر میبینی دلت پرواز میکند به سوی راحتیها، تنعمها، عیشها، پولها، مقامها، آبرومندیها، ناز و فخر فروختنها به این و آن، بدان اگر کوفه هم میبودی، از آن کسانی میبودی که خیلی اگر ملاحظه میکردی، شبانه، یواشکی، با همسایهها خداحافظی نکرده، اسبت را سوار میشدی، به زن و بچهات هم میگفتی من در شام منتظر شما هستم؛ یا علی مدد!
#ایمان
#ایمان_متعهدانه
#رفاه_زدگی
#زیست_مومنانه
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
♦️خیلی ها دوست دارند یک کارهایی را انجام بدهند؛
خیلی ها اهل تسویف هستند؛
خیلی ها روزها، ماه ها و حتی سال ها، کارهایی را که حتی دوست دارند، به عقب می اندازند...
راحت طلبی، بعضی از ما را بیچاره کرده، مخصوص که با آمدن کرونا، خیلی از ما دچار بیماری های ذهنی شدیم و هنوووز فکر می کنیم جسم و جانمان در خطر است؛ بیماری که اینک در بعضی کشورها،مردم دچارش شده اند...
بیماری خموشی که فرد، بصورت افراطی، علاقمند به نشستن در یک مکان و ساعت ها گشتن در فضای مجازی ست و غافل از آسیب های جسمی و روحی که می خورد...
♦️حال در بین این همه کار و علاقه های متفاوت، باید گلچین کرد، اراده کرد و حرکت کرد..
و این روزها جهاد تبیین هم فریضه است... یعنی هر جا که هستی ، در هر جایگاه و مقامی، مراقب باشی فریضه ات قضا نشود....
✍ر.نیازی
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
#شهید_تبین
#شهید_آرمان_علی_وردی
مدیرعامل سازمان بهشت زهرا با بیان اینکه شهید آرمان علیوردی یکماه قبل از شهادتش بر مزار خود در "قطعه ۵۰" نماز خوانده بود، گفت: مزار این شهید در ماههای اخیر یکی از شلوغترین مزارهای گلزار شهدای بهشت زهرا (س) بوده
این مسئول با اشاره به اینکه قطعه ۵۰ همیشه پاتوق این شهید دهه هشتادی بوده است، عنوان کرد: شهید علی وردی یک ماه قبل شهادت خود در همین نقطه نماز خوانده و دراز کشیده و عنوان کرده بود که من همینجا دفن می شوم.
وی افزود: همین نقطه جایی است که شهید "سجاد زبرجردی" دفن شده و یکی از شلوغترین قبور گلزار شهداست و شهید "علی وردی" عاشق شهید "زبرجردی" بود و هرهفته به مزار این شهید و همچنین به مزار شهید " احمدعلی نیری" در قطعه ۲۴ که شاگرد آیت الله حق شناس بود سر می زد و مزار این دو شهید پاتوق شهید "علی وردی" بود و مرتب خود را با شهدا همدم می کرد.
🔻به #جهاد_تبیین بپیوندید🇮🇷👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/863436966Cf69e52cb78
@Mehr_Tavasi
داستانک🦋
🌟🌟🌟🌟ستاره باران غدیر🌟🌟🌟🌟
"چادر شب که روی آسمان پهش شد، ما هم درآمدیم، چشمک زنان و نورانی.
حتماً شنیدهاید که ستارهها در آسمان کویر، بیشتر نمایان هستند. مثل اکلیلهای نقرهای، روی یک پیراهن سرمه ای، آسمان را پوشانده بودیم .
نگاهی به سرتاسر زمین کردم و یک هو متعجّب فریاد زدم، بچّهها ببینید حوالی برکهی خم ، چقدر آدم رفت و آمد میکند. وسط این بیابان چه خبر است؟! آدمها دور هم، دسته دسته نشسته بودند و شمعی، چراغی یا آتشی روشن بود. دو تا خیمه هم آن طرفتر بود که مردم نوبتی میرفتند داخل خیمهی اول و بعد میرفتند داخل خیمهی دوم.
وقتی هم بیرون می آمدند. شاد و خندان به هم تبریک میگفتند و همدیگر را در آغوش میگرفتند. فرشتهای از آن بالا رد میشد. صدایش زدم و گفتم: ما که این بالاییم و دستمان به زمین نمیرسد، تو بگو آن پایین چه خبر است؟ چقدر اطراف برکهی خم نورانی شده است.
فرشته خندید و چرخی زد از بالهایش طلا میریخت پایین. به من گفت: خبر ندارید علی (علیه السّلام) مولای مؤمنان شده است و در این سرزمین به پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و سلّم) وحی شده که این خبر را به مردم برساند. آن خیمهی حضرت محمّد (صلّی اللّه علیه و سلّم) است و آن یکی هم خیمه حضرت علی (علیه السّلام)، مردم دارند، نوبتی میروند تا با آنها بیعت کنند.
از شدّت ذوق نورانی تر شده بودم. به دوستانم گفتم: تا میتوانید نور بپاشید، روشن بمانید و تماشا کنید. "
#یا_علی_۱۱۰
#روز_شمار_غدیر
#داستان_کودکانه
#عید_ولایت
#امیر_المومنین
🌸🌟🌸🌟🌸🌟
@Mehr_Tavasi
🌸🌟🌸🌟🌸🌟
⚜ وظایف حتمی و مسلّم زنان جامعه؛ ورود به مسائل مورد ابتلای روز
💬 توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید. مطالعه، دقّت، تحقیق، درس، ورود به مسائل مورد ابتلای روز و اهتمام به کارهای دینی، جزو وظایف حتمی و مسلّمی است که امروز زنان کشور باید مثل مردان، خود را موظّف به انجام آنها بدانند.
🎙 رهبر حکیم انقلاب ۱۳۷۵/۰۶/۲۸
#نقش_بانوان
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
@rabteasheghi⏪
@Mehr_Tavasi⏪
امام خامنهای:تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد.
@Mehr_Tavasi
"منبر بلند "
تازه اتراق کرده بودیم. تعدادمان کم نبود. صد تا، دویست تا، پانصد تا، شاید هم بیشتر. کوهانهای من از شدّت خستگی درد میکرد و پشتم را آفتاب تند بیابانهای مکّه سوزانده بود. حالا کنار دوستانم بودم و ساربانها دورمان میچرخیدند.
تشنه و هلاک از گرما بودم. خنکای آب برکهی خم را به گلو رساندم و حالم بهتر شد. دوست داشتم زودتر جهاز پشتم را بردارند، تا هوایی بخورم.
آن طرفتر یاران پیامبر خارهای روی زمین را میکندند و چند نفر مسئول آوردن خوار برای ما شده بودند. زمین که صاف شد، سنگهای بزرگ را روی هم گذاشتند.همان موقع چند نفر از یاران پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آمدند و جهاز ما را برداشتند و بردند آن طرف زیر سایهی درختان سَمُر روی سنگها چیدند.
حتّی با پارچه از این درخت به آن درخت، سایهبان درست کرده بودند و از شواهد معلوم بود قرار است برای چند روز اتراق کنیم.
برایمان عجیب بود، معمولاً جهاز هر شتر را کنارش میگذاشتند که معلوم باشد، مال کیست؟
امّا آن روز همه را بردند یک طرف دیگر. سنگهای بزرگ و جهازهای ما را یک جوری روی هم چیدند، انگار میخواهند دیوار بلند بسازند. دوست کناریام که داشت خارها را چرق چرق میجوید، گفت: چه خبر شده این کارها برای چیست؟!
من متعجّب داشتم تماشا می کردم. یکی از یاران پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آخرین جهاز را به دوش گرفته بود و زیر لب میگفت: عجب منبری شد.
به دوستانم گفتم: شنیدی گفت منبر؛ یعنی کسی قرار است آن بالا برود و سخنرانی کند؟! شاید پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) با علی (علیه السّلام) باشند.
🌸🌟🌸🌟
"یاداآورانه"
بعضی چیزها هرگز فراموش نمیشه...
یعنی نباید هم فراموش بشه😢😢😢
بعضی چیزها مثل.....تنهایی آرتین😔
#شاهچراغ
#تنهایی_آرتین
#داعش
#گسست_تفرقه_عدم_اتحاد
@Mehr_Tavasi
🦋داستانک
""ستاره باران غدیر""
شترها؛
حضرت علی (علیه السّلام) را دیدم که کنار پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ایستاده بود و پیامبر دستش را گرفته بود. چهرهاش شاد و گل انداخته بود. با هم به سمت کوه جهاز ما رفتند. دل توی دلم نبود. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از جهاز ما بالا رفت و دست علی (علیه السّلام) همچنان توی دستانش بود.
پیامبر خطبه میخواند و ما شترها همه ذوق کرده بودیم که سهم کوچکی در آن اتّفاق بزرگ داریم.
🌸🌟🌸🌟🌸🌟
@Mehr_Tavasi
🌸🌟🌸🌟🌸🌟
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنه افلاک کند
شعر: عبدالحسین میرزایی
اثر: استاد رضا بدرالسماء
🔘@pardisesoreh
🔶@Meher_Tavasi
جواد الشهید 🖤
تازه ترین اثر استاد حسن روح الامین با موضوع شهادت حضرت امام جواد علیه السلام
#نقاشی #امام_جواد_ع
💠فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اصفهان
@chashmentezar_ir
@Mehr_Tavasi
● یادآوران
بعضی چیزها هیچوقت فراموش نمی شود...
یعنی نبااااید هم فراموش شود....
بعضی چیزها مثل......شهید حمید رضا الداغی.....😔😔😔
#شهید_غیرت
#حمید_رضا_الداغی
#جوانمردی
#انسانیت
#شجره_طیبه
#مرد_وطن_ناموس
@Mehr_Tavasi
🦋داستانک
"ستاره باران غدیر"
بلند بگو یا علی
نامم ربیعه است. من یکی از دادزنها بودم. پیامبر (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) به ما سپرده بود، هرچه قرار است در خطبه بگوید، ما هم تکرار کنیم. بدون اینکه کلمهای کم و زیاد کنیم.
من و بقیه دادزنها بلندی درست کردیم، که بین جمعیّت بالاتر باشیم و صدایمان رساتر شود. ما از تیزگوشترینها و بلند صداترینها بودیم. جا به جا، توی بیابان بین مردم ایستادیم. پیامبر خطبهی بلندی خواند. من هم، تا جان داشتم، صدایم را ریختم توی حنجره و داد زدم. جمله به جمله اش، فریاد زدم.
خطبهی پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) با همیشه فرق داشت. اصلاً حال خود پیامبر هم عجیب بود. با شعف و شادی حرف میزند و دست علی (علیه السّلام) را محکم چسبیده بود. یک جایی از خطبه هم گفت: «هر کس من مولای او هستم، از این به بعد این مرد؛ همین علی که دستش را بالا گرفتهام مولا و امیر اوست.»
#عید_ولایت
#علی_امیرالمومنین
#غدیر
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🍀امروز میدان امام
حال و هوای آخرین روزهای بهاری؛
کمبود امکانات😄
و صرف فعل خواااستن ✌️
و
میزبان نوجوانان عزیزمان😇
و
تشکیل ِ
زنجیره های محکم ِ «مـهر و تواصـی»
گفتگو؛
برگزاری چالش؛
به طعم جهاد تبیین🌤
✍گاهی منتطرِ امکانات ماندن، دور شدن از هدف و از دست دادن فرصت هاست...
📌مورخ ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۲ که رفت تا خاطره ی دیگر ثبت شود؛
🌱از قصه ی انتظااار...
#اصفهان
#دختران
#نوجوانان
#جوانان
#جهاد_تببین
#میدان_امام
#ایمان_و_امید
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯