@MehreMaandegar.mp3
4.88M
🔈 #پادکست
💠 خیر دنیا و آخرت...
🔸آیت الله #مجتهدی_تهرانی
@MehreMaandegar
#انتشار_پیشرفتها
📈به برکت انقلاب ظرفیت کانتینری بنادر 50 برابر افزایش یافته.
🇮🇷جمهوری اسلامی ایران توانسته طی ۴۰ سال گذشته، ظرفیت کانتینری بنادر کشور را از ۱۰۰ هزار کانتینر، به ۵ میلیون کانتینر افزایش دهد؟
✅این یعنی حجم ترانزیت کشور ۵۰ برابر رشد کرده و این یکی از نشانه های رشد جهشی قدرت اقتصادی کشور نسبت به قبل از انقلاب است.
🔰البته رشد اقتصادی کشور به آن معنا نیست که امروز در کشور از نظر اقتصادی مشکلی نداریم بلکه به این معنی است که اگر قرار بود چرخ اقتصادی کشور با همان سرعت و کیفیت قبل از انقلاب بچرخد، حجم مشکلات امروز چندین برابر بود
🔻و مثل همان دوران، فرزندان پسر باید از سنین نوجوانی مشغول به کار می شدند تا مخارج خودشان را تامین کنند و دختران هم باید بجای پرداختن به تحصیل، در نوجوانی ازدواج می کردند و خرج شان از خانواده پدری جدا می شد.
🔸در گذشته مردم زندگی بسیار ساده ای داشتند و با ساده ترین شکل تشکیل خانواده می دادند و زندگی می کردند، اما نه به این دلیل که علاقه به ساده زیستی داشتند بلکه به این دلیل که اوضاع اقتصادی جوری بود که واقعا چاره ای جز زندگی ساده نداشتند.
✨اما امروز با وجود اینکه کشور ۴۰ سال است در شرایط فشار و تحریم اقتصادی قرار داشته ، زندگی مردم بسیار رنگارنگ تر شده و عملا همه ی مخارج زندگی و تفریح و تحصیل فرزندان تا حدود ۲۵ سالگی بر عهده پدر و مادر است...
📚منبع:
▫️http://yon.ir/cQVWP
@MehreMaandegar
@MehreMaandegar.mp3
3M
🔈 #پادکست
💠 آثار و برکات دعا....
🔸آیت الله #مجتهدی_تهرانی
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#روایت_عشق ✅( قسمت یازدهم: زندگی با طعم باروت ) 💥💥💥 از ایرانی های توی دانشگاه یا از قول شون زیاد شنی
#روایت_عشق
✅قسمت دوازدهم: با من بمان
💥💥💥
این زمان، به سرعت گذشت ... با همه فراز و نشیب هاش ... دعواها و غر زدن های من ... آرامش و محبت امیرحسین ... زودتر از چیزی که فکر می کردم؛ این یک سال هم گذشت و امیرحسین فارغ التحصیل شد ... .
🍀🍀🍀
اصلا خوشحال نبودم ... با هم رفتیم بیرون ... دلم طاقت نداشت ... گفتم: امیرحسین، زمان ازدواج ما داره تموم میشه اما من دلم می خواد تو اینجا بمونی و با هم زندگی مون رو ادامه بدیم ... .
🍁🍁🍁
چند لحظه بهم نگاه کرد و یه بسته رو گذاشت جلوم ... گفت: دقیقا منم همین رو می خوام. بیا با هم بریم ایران. .
.
پریدم توی حرفش ... در حالی که اشکم بند نمی اومد بهش گفتم: امیر حسین، تو یه نابغه ای ... اینجا دارن برات خودکشی می کنن ... پدر منم اینجا قدرت زیادی داره. می تونه برات یه کار عالی پیدا کنه. می تونه کاری کنه که خوشبخت ترین مرد اینجا بشی ... .
🍂🍃🍂🍃
چشم هاش پر از اشک بود ... این همه راه رو نیومده بود که بمونه ... خیلی اصرار کرد ... به اسم خودش و من بلیط گرفته بود ... .
روز پرواز خیلی توی فرودگاه منتظرم بود ... چشمش اطراف می دوید ... منم از دور فقط نگاهش می کردم ... .
.
من توی یه قصر بزرگ شده بودم ... با ثروتی زندگی کرده بودم که هرگز نگران هیچ چیز نبودم ... صبحانه ام رو توی تختم می خوردم ... خدمتکار شخصی داشتم و ... .
نمی تونستم این همه راه برم توی یه کشور دیگه که کشور من نبود ... نه زبان شون رو بلد بودم و نه جایگاه و موقعیت و ثروتی داشتم. نه مردمش رو می شناختم ... توی خونه ای که یک هزارم خونه من هم نبود ... فکر چنین زندگی ای هم برام وحشتناک بود ... .
.
هواپیما پرید ... و من قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ...
@MehreMaandegar
4_5816739294907205213.ogg
576.5K
🍉 حتما گوش کنید اگر گوش نکردید ........فلسفه هندوانه ی مضر در شب یلدا
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#روایت_عشق ✅ #قسمت_اول توی دانشگاه مشهور بود به اینکه نه به دختری نگاه می کنه و نه اینکه، تا مجب
💠 داستانی که برای آن به کانال ما دعوت شدید
#روایت_عشق
#قسمت_اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #موشن_گرافیک
🚀شهر موشکها
🇮🇶روایتی از حمله رژیم بعث به شهر دزفول و عملیاتهایی برای آزادسازی این شهر صورت گرفت
📆۲۸ آذرماه، سالروز حمله موشکی رژیم بعث به شهر دزفول
@MehreMaandegar
#ایثار_شهادت
🇮🇶افسر عراقی گفت : شما فارس ها نجس هستید خون نمیخوام...
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کار_خوب
🌾 نذر علوفه برای نجات محیط زیست
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#روایت_عشق ✅قسمت دوازدهم: با من بمان 💥💥💥 این زمان، به سرعت گذشت ... با همه فراز و نشیب هاش ... دعواه
#روایت_عشق
✅( قسمت سیزدهم: بی تو هرگز )
💥💥💥
برگشتم خونه ... اوایل تمام روز رو توی تخت می خوابیدم ... حس بیرون رفتن نداشتم ... همه نگرانم بودن ... با همه قطع ارتباط کردم ... حتی دلم نمی خواست مندلی رو ببینم ... .
مهمانی ها و لباس های مارکدار به نظرم زشت شده بودن ... دلم برای امیرحسین تنگ شده بود ... یادگاری هاش رو بغل می کردم و گریه می کردم ... خودم رو لعنت می کردم که چرا اون روز باهاش نرفتم ... .
🍀🍀🍀
چند ماه طول کشید ... کم کم آروم تر شدم ... به خودم می گفتم فراموش می کنی اما فایده ای نداشت ...
.
مندلی به پدرم گفته بود که من ضربه روحی خوردم و اونم توی مهمانی ها، من رو به پسرهای مختلفی معرفی می کرد ... همه شون شبیه مدل ها، زشت بودن ... دلم برای امیرحسین گندم گون و لاغر خودم تنگ شده بود ... هر چند دیگه امیرحسین من نبود ... .
🍁🍁🍁
بالاخره یک روز تصمیم رو گرفتم ... امیرحسین از اول هم مال من بود ... اگر بی خیال اونجا می موندم ممکن بود توی ایران با دختر دیگه ای ازدواج کنه ... .
🍂🍃🍂🍃
از سفارت ایران خواستم برام دنبال آدرس امیرحسین توی ایران بگرده ... خودم هم شروع به مطالعه درباره اسلام کردم ... امیرحسین من مسلمان بود و از من می خواست مسلمان بشم ...
@MehreMaandegar
#تربیتی
👼 براي اينكه فرزند حرف شنويي داشته باشيد.
🔸 با او واضح و شفاف صحبت کنید .
🔸 به او بگویید که چه کاری می خواهید انجام دهد ؟
🔸 به او بیاموزید که چگونه آن کار را انجام دهد؟
🎯 مثلاً وقتی از فرزندتان می خواهید اطاقش را مرتب کند ،
طریقه ی انجام این کار را نیز برایش بازگو کنید:
👈 لطفا تختت را مرتب کن !
👈 لباسهای کثیف را داخل حمام و لباسهای تمیز را در کمد بگذار !
👈 اسباب بازیها را روی قفسه و کتابها را در جای خود قرار بده !
🎯در این صورت کودک می داند از کجا و چطور شروع کند
وقتی او نداند که منظور شما چیست؟ نمیتواند فرمان شما را اجرا کند ، این امر باعث سوتفاهم شما شده و تصور میکنید که او لجبازی میکند و حرف گوش نمیکند
@MehreMaandegar
@MehreMaandegar.mp3
1.59M
🔈 #پادکست
👶تبیین نشانه های تربیت فرزند صالح
🔸حجت الاسلام #ماندگاری
@MehreMaandegar
مهر ماندگار
#روایت_عشق ✅( قسمت سیزدهم: بی تو هرگز ) 💥💥💥 برگشتم خونه ... اوایل تمام روز رو توی تخت می خوابیدم ...
#روایت_عشق
✅( قسمت چهاردهم: من و خدای امیرحسین )
💥💥💥
من مسلمان شدم و به خدای امیرحسین ایمان آوردم ... آدرس امیرحسین رو هم پیدا کرده بودم ... راهی ایران شدم ... مشهد ... ولی آدرس قدیمی بود ... چند ماهی بود که رفته بودن ... و خبری هم از آدرس جدید نبود ... یا بود ولی نمی خواستن به یه خارجی بدن ... به هر حال این تنها چیزی بود که از انگلیسی حرف زدن های دست و پا شکسته شون می فهمیدم ... .
🍀🍀🍀
دوباره سوار تاکسی شدم و بهش گفتم منو ببره حرم ... دلم می خواست برای اولین بار حرم رو ببینم ... ساکم رو توی ماشین گذاشتم و رفتم داخل حرم ... .
🍁🍁🍁
زیارت کردن برام مفهوم غریبی بود ... شاید تازه مسلمان شده بودم اما فقط با خواندن قرآن ... و خدای محمد، خدای امیرحسین بود ... اسلام برای من فقط مساوی با امیرحسین بود ... .
.
داخل حرم، حال و هوای خاصی داشت ... دیدن آدم هایی که زیارت می کردند و من اصلا هیچ چیز از حرف هاشون نمی فهمیدم ... .
بیشتر از همه، کفشدار پزشکی که اونجا بود توجهم رو جلب کرد ... از اینکه می تونستم با یکی انگلیسی صحبت کنم خیلی ذوق کرده بودم ... اون کمی در مورد امام رضا و سرنوشت و شهادت ایشون صحبت کرد ... فوق العاده جالب بود ... .
🍂🍃🍂🍃
برگشتم و سوار تاکسی شدم ... دم در هتل که رسیدیم دست کردم توی کیفم اما کیف مدارکم نبود ... پاسپورت و پولم داخل کیف مدارک بود ... و حالا همه با هم گم شده بود ... .
بدتر از این نمی شد ... توی یک کشور غریب، بدون بلد بودن زبان، بدون پول و جایی برای رفتن ... پاسپورت هم دیگه نداشتم ... .
هتل پذیرشم نکرد ... نمی دونم پذیرش هتل با راننده تاکسی بهم چی گفتن ... سوار ماشین شدم ... فکر می کردم قراره منو اداره پلیس یا سفارت ببره اما به اون کوچه ها و خیابان ها اصلا چنین چیزی نمی اومد ...
.
کوچه پس کوچه ها قدیمی بود ... گریه ام گرفته بود ... خدایا! این چه غلطی بود که کردم ... یاد امام رضا و حرف های اون پزشک کفشدار افتادم ... یا امام رضا، به دادم برس ...
@MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تعداد دریافت کنندگان یارانه نقدی در کشور و مبلغی که دولت هر ماهه آن را پرداخت می کند، به روایت پایگاه اطلاعرسانی دولت #اقتصادی
@MehreMaandegar
📸 #لوح| محبت اهل بیت؛ کشتی امن در طوفان بلا
💠 رهبرانقلاب در دیدار اخیر با خانواده شهدا : در این دریای طوفانیِ این منطقه و این دنیا -این طوفان، امروز به اروپا هم رسیده است؛ فرانسه را ملاحظه کنید؛ کشورهای اروپایی هم اسیر طوفانند- در این طوفان، ملّت ایران به برکت اسلام در کشتی امن محبّت اهلبیت و اسلام قرار گرفتهاند. ۹۷/۹/۲۱
@MehreMaandegar