eitaa logo
مهر ماندگار
1.7هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی ارتباط با مدیر کانال: @khrazaviadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
: راهبه شدی؟ 💥💥💥 من به لهستان برگشتم ... به کشوری که 96 درصد مردمش کاتولیک و متعصب هستند ... و تنها اقلیت یهودی ... در اون به آرامش زندگی می کنن ... اون هم به خاطر ریشه دار بودن حضور یهودیان در لهستانه ... کشوری که یک زمان، دومین پایگاه بزرگ یهودی های جهان محسوب می شد ... 🍀🍀🍀 هیجان و استرس شدیدی داشتم ... و بدترین لحظه، لحظه ورود به خونه بود ... در رو باز کردم و وارد شدم ... نزدیک زمان شام بود ... مادرم داشت میز رو می چید ... وارد حال که شدم با دیدن من، سینی از دستش افتاد ... پدرم با عجله دوید تا ببینه صدا از کجا بود ... چشمش که به من افتاد، خشک شد ... باورشون نمی شد ... من با حجاب و مانتو وسط حال ایستاده بودم ... با لبخند و درحالی که از شدت دلهره قلبم وسط دهنم می زد ... بهشون سلام کردم ... هنوز توی شوک بودن ... یه قدم رفتم سمت پدرم، بغلش کنم که داد زد ... به من نزدیک نشو ... 🍁🍁🍁 به سختی نفسش در می اومد ... شدید دل دل می زد ... - تو ... دینت رو عوض کردی؟ ... یا راهبه شدی؟ ... لبخندی صورتم رو پر کرد ... سعی کردم مثل مسلمان ها برخورد کنم شاید واکنش و پذیرش براشون راحت تر بشه ... - کدوم راهبه ای رنگی لباس می پوشه؟ ... با حجاب اینطوری ... شبیه مسلمان ها ... و دوباره لبخند زدم ... 🍃🍂🍃🍂 رنگ صورتش عوض شد ... دل دل زدن ها به خشم تبدیل شد ... - یعنی تو، بدون اجازه دینت رو عوض کردی؟ ... تو باید برای عوض کردن دینت از کلیسا اجازه می گرفتی ... و با تمام زورش سیلی محکمی به صورت من زد ... یقه ام رو گرفت و من رو از خونه پرت کرد بیرون ... @MehreMaandegar
shadi-sheitan.rafiei.mp3
4.92M
#چشمه_معرفت #حجت_الاسلام_رفیعی #شادی_شیطان 🗓 #تقویم_تاریخ شنبه 8 تیر ۱۳۹۸ 25 شوال ۱۴۴۰ 28 ژوئن ۲۰۱۹ @MehreMaandegar
📸پوستر | به چَشمِ دل، سَرایَت را حَرم دیدم ▪️سالروز شهادت امام صادق (ع) تسلیت باد. @MehreMaandegar
: دنیای بزرگ 💥💥💥 رفتم هتل ... اما زمان زیادی نمی تونستم اونجا بمونم ... و مهمتر از همه ... دیگه نمی تونستم روی کمک مالی خانواده ام حساب کنم ... برای همین خیلی زود یه کار پاره وقت پیدا کردم ... پیدا کردن کار توی یه شهر 300 هزارنفری صنعتی-دانشگاهی کار سختی نبود ... یه اتاق کوچیک هم کرایه کردم ... و یه روز که پدرم نبود، رفتم وسایلم رو بیارم ... 🍀🍀🍀 مادرم با اشک بهم نگاه می کرد ... رفتم جلو و صورتش رو بوسیدم ... - شاید من دینم رو عوض کردم اما خدای محمد و مسیح یکیه ... من هم هنوز دختر کوچیک شمام ... و تا ابد هم دخترتون می مونم ... 🍁🍁🍁 مادرم محکم بغلم کرد ... - تو دختر نازپرورده چطور می خوای از پس زندگیت بربیای و تنها زندگی کنی؟ ... محکم مادرم رو توی بغلم فشردم ... - مادر، چقدر به خدا ایمان داری؟ ... - چی میگی آنیتا؟ ... - چقدر خدا رو باور داری؟ ... آیا قدرت خدا از شما و پدرم کمتره؟ ... 🍃🍂🍃🍂 خودش رو از بغلم بیرون کشید ... با چشم های متحیر و مبهوت بهم نگاه می کرد ... - مطمئن باش مادر ... خدای محمد، خدای مسیح و خدایی که مرده ها رو زنده می کرد ... همون خدا از من مراقبت می کنه و من به تقدیر و خواست اون راضیم ... از اونجا که رفتم بغض خودم هم ترکید ... مادرم راست می گفت ... من، دختر نازپرورده ای بودم که هرگز سختی نکشیده بودم ... اما حالا، دنیای بزرگی مقابل من بود ... دنیایی با همه خطرات و ناشناخته هاش ... @MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لالایی مادر شهید «پیرهادی» روی آنتن زنده 💠کنایه جالب مجری به برخی مسئولان @MehreMaandegar
🕌 آستان مقدس امامزاده داود(ع) ـ کلاته مزار 💠 بارگاه امامزاده داود(ع) از جمله مزارهاي معتبر در شهرستان زیرکوه است که به نام هاي مزار فوداب، مزار شيرگ، مزار امام زاده داود، مزار شاه سليمان رضا ، شاهزاده داود و سلطان حسين مشهور بوده است. 🔹به استناد كتاب ارزشمند الجريده في اصول انساب العلويين و مطالعات ميداني و استناد به كتب تاريخي مي توان نتيجه گرفت كه به احتمال زياد امام زاده داود از نسل عبيدالله بن الحسن بن عبيدالله بن العباس بن علي (علیه السلام) باشد. 🔹 ارتفاع تقریبی مزار بقعه نسبت به روستاهای مجاور حدود 300 متر می باشد و به دلیل همین ارتفاع زیاد از چشم انداز جغرافیایی بسیار زیبایی برخوردار است. 🔹بانی و زمان ساخت اولیه این مزاربه درستی مشخص نیست اما در كتيبه ای در ابعاد 20 در20 سانتی مترکه تاریخ 1087 هجری قمری را نشان می دهد. 🔹امام زاده داود (ع) به دليل قرار گرفتن در مسير جاده ارتباطي قاين، بيرجند و مجاورت با چندين روستا در اكثر ايام سال پذيراي زائرين مي باشد. 🔹در ايام خاصي از سال همچون تاسوعا، عاشورا، 21 ماه مبارك رمضان و 28 صفر هيئت هاي عزاداري در محل امام زاده به عزاداري مي پردازند كه گاهي جمعيت به 5000 نفر مي رسد. علاوه بر مراسم زیارت، قرباني گوسفند، آش و قلور پخته مي شود. 🔹در قسمت شمالی و در دامنه کوه 7 اطاق و یک مسجد جهت زوار احداث و نیز در سمت جنوب یک آشپزخانه و سرویس بهداشتی وجود دارد که مورد استفاده زائرین می باشد. 💢خراسان جنوبی ـ شهرستان زیرکوه ـ بخش زهان ـ روستای کلاته مزار @MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 رئیس قوه قضائیه: می تواند دشمن را به عقب نشینی وادار کند. @MehreMaandegar
💠 برای وقف کردن پول زیاد لازم نیست,یک دل بزرگ میخواد تا کمبود ها را رفع کنی! @MehreMaandegar
: جوان ایرانی 💥💥💥 روزهای اول، همه با تعجب با من برخورد می کردن ... اما خیلی زود جا افتادم ... از یه طرف سعی می کردم با همه طبق اخلاق اسلامی برخورد کنم تا بت های فکری مردم نسبت به اسلام رو بشکنم ... از طرف دیگه، از احترام دیگران لذت می بردم ... 🍀🍀🍀 وقتی وارد جمعی می شدم ... آقایون راه رو برام باز می کردن ... مراقب می شدن تا به برخورد نکنن ... نگاه هاشون متعجب بود اما کسی به من کثیف نگاه نمی کرد ... تبعیض جالبی بود ... تبعیضی که من رو از بقیه جدا می کرد و در کانون احترام قرار می داد ... هر چند من هم برای برطرف کردن ذهنیت زشت و متعصبانه عده ای، واقعا تلاش می کردم و راه سختی بود ... راه سختی که به من ... صبر کردن و تلاش برای هدف و عقیده رو یاد می داد ... یه برنامه علمی از طرف دانشگاه ورشو برگزار شد ... من و یه گروه دیگه از دانشجوها برای شرکت توی اون برنامه به ورشو رفتیم ... برنامه چند روزه بود ... برنامه بزرگی بود و خیلی از دانشجوهای دانشگاه ورشو در اجرای اون شرکت داشتند ... 🍁🍁🍁 روز اول، بعد از اقامت ... به همه ما یه کاتولوگ و یه شاخه گل می دادن ... توی بخش پیشواز ایستاده بود ... من رو که دید با تعجب گفت ... - شما مسلمان هستید؟ ... اسمم رو توی دفتر ثبت کرد ... - آنیتا کوتزینگه ... از کاتوویچ ... و با لخند گفت ... خیلی خوش آمدید خانم کوتزینگه ... 🍃🍂🍃🍂 از روی لهجه اش مشخص بود لهستانی نیست ... چهره اش به عرب ها یا ترک ها نمی خورد ... بعدا متوجه شدم ایرانیه... و این آغاز آشنایی من با متین ایرانی بود ... پ.ن: دوستان به جهت موضوعاتی که در داستان مطرح میشه ... از پردازش و بازنگری چشم پوشی کردم و مطالب رو به صورت خام و خالص گذاشتم ... ببخشید اگر مثل داستان های قبل، چندان حس داستانی نداره و جنبه خاطره گویی در اون قوی تره... @MehreMaandegar
💠 ترویج دهنده فرهنگ باشیم. 🔹 در کار خیر از یکدیگر سبقت بگیرید ... 🔸سوره مائده، آیه 48 @MehreMaandegar
💠 سوال: آیا از نظر ما باید بدخواه کافران باشیم؟ آیا به می‌توان ‌احسان‌ کرد؟ ✅ پاسخ: 🔹 اسلام خواسته كه ما خيرخواه همه مردم و همه افراد بشر حتى كفار باشيم. دشمنى با كافر اگر از بدخواهى سرچشمه بگيرد، ضد اخلاق است. ما حتى نبايد بدِ كافر را بخواهيم، بلكه بايد مثل پيغمبر اكرم(ص) باشيم كه فرمود: من دلم به حال اينها مى‌سوزد كه چرا به آنچه كه خير و حق خودشان است نمى‌رسند. 🔹ولى وقتى كه اينها خود هدايت نمى‌شوند و گذشته از اين به صورت خار در سر راه ديگران در مى‌آيند، بايد به اينها به چشم يک مانع نگاه كرد، ولى نبايد بدخواهشان بود. 🔹يزيد بن معاويه هم وقتى كه از زين العابدين (ع) سؤال مى‌كند كه آيا اگر من توبه كنم توبه من قبول است يا نه، حضرت مى‌فرمايند: بله، قبول است. يعنى او هم بدخواه يزيد نيست كه آرزو كند كه چون يزيد قاتل پدرش است توفيق توبه نيابد تا به جهنم برود، بلكه براى او هم خير مى‌خواهد. آنچه كه ما نسبت به اينها «بدى» مى‌ناميم معنايش اين است كه چون اينها در مسير سعادت خودشان نيستند و براى ديگران هم وجودشان مضر است، به اين اعتبار بايد اينها را دشمن داشته باشيم. 🔹پس دشمن داشتن كافر ناشى از دوست داشتن ديگران و خيرخواهى براى ديگران است، نه ناشى از بدخواهى براى آنها. تا هر حدى به كافر مى‌توان احسان كرد ولى به اين شرط كه اين احسان اسائه به ديگران نباشد، اسائه به انسانيت نباشد، به ضرر مصالح بشريت نباشد. 📚تعلیم و تربیت در اسلام، ص172 @MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 واکنش روحانی به تحریم مقام معظم رهبری توسط آمریکا: 🔹اموال رهبری را می‌خواهند تصرف کنند؟ اموال رهبری یک حسینیه است و یک خانه ساده. 🔹این یعنی دشمن در یک رفتار غیرعادی قرار گرفته است. @MehreMaandegar
📚خاطرات_سفیر (کتابی که رهبر انقلاب توصیه‌ کردند خانم‌ها بخوانند) جذاب و مناسب برای دختران نوجوان و جوان، و همه خانمها در تمامی سنین 💠«پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتار ها و سوال هایی که در مورد حجابم می شد و به خصوص درباره ی وضعیت و شرایط ایران، متوجه شدم آنجا کسی من را نمی بیند. آن که آنها می دیدند و با او سر صحبت را باز می کردند یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری.... و من شدم « »! من باید پاسخگوی همه ی نقاط قوت و ضعف ایران می بودم. انگار من مسئول همه ی شرایط و وقایع بودم. چاره ای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطه ی انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آن طور که باید و شاید وظیفه ام را انجام دهم. تصمیم گرفته شده بود! من ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش...» 📕 خاطرات سفیر، خاطرات نویسنده (نیلوفر شادمهری) درباره ی خاطرات حضورش در خوابگاهی دانشجویی در فرانسه است. از همان ابتدای کتاب با چالش هایی رو به رو می شویم که یک ایرانی و در واقع یک خانم مسلمان شیعه در خارج از کشور ممکن است با آن مواجه شود. 🔹لحن داستان، لحنی کاملا دوستانه و خودمانی است. مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند و از آنجایی که به صورت خاطره نوشته شده است، کشش خاصی دارد که اجازه نمی دهد تا پایان کتاب، آن را زمین بگذارید. زبان طنز نویسنده باعث می شود، این کتاب در شاخه ی کتاب های مذهبی با لحن سنگین طبقه بندی نشود. @MehreMaandegar
: هرگز اجازه نمی دهم 💥💥💥 من حس خاصی نسبت به ایران داشتم ... مادر بزرگم جزء چند هزار پناهنده لهستانی بود که در زمان جنگ جهانی دوم به ایران پناه برده بود ... اون همیشه از خاطراتش در ایران برای من تعریف می کرد ... اینکه چطور مردم ایران علی رغم فقر شدید و قحطی سختی که با اون دست و پنجه نرم می کردند ... با سخاوت از اونها پذیرایی می کردن ... 🍀🍀🍀 از ظلم سلطنت و اینکه تمام جیره مردم عادی رو به سربازهای روس و انگلیس می داد ... و اینکه چطور تقریبا نیمی از مردم ایران به خاطر گرسنگی مردن ... شاید این خاطراتی بود که در سینه تاریخ دفن شده بود ... اما مادربزرگم تا لحظه ای که نفس می کشید خاطرات جنگ رو تعریف می کرد ... 🍁🍁🍁 متین برای من، یک مسلمان ایرانی بود ... خوش خنده، شوخ، شاد و بذله گو ... جوانی که از دید من، ریشه و باقی مانده مردم مهمان نواز، سرسخت و محکم ایران بود ... و همین خصوصیات بود که باعث شد چند ماه بعد ... بدون مکث و تردید به خواستگاری اون جواب مثبت بدم و قبول کنم باهاش به ایران بیام ... همه چیز، زندگی و کشورم رو کنار بگذارم تا به سرزمینی بیام که از دید من، مهد و قلمرو اسلام، اخلاق و محبت بود ... 🍃🍂🍃🍂 رابطه من، تازه با خانواده ام بهتر شده بود ... اما وقتی چشم پدرم به متین افتاد به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد ... فکر می کردم به خاطر مسلمان بودن متینه ... ولی محکم توی چشمم نگاه کرد و گفت ... - اگر می خوای با یه مسلمان ازدواج کنی، ازدواج کن ... اما این پسر، نه ... من هرگز موافقت نمی کنم ... و این اجازه رو نمیدم ... @MehreMaandegar
سوال: 💠 در مدارس ابتدايي پسرانه که امام جماعت جلو هست و دانش آموزان پايه هاي چهارم و پنجم و ششم پشت سر امام جماعت قرار دارند آيا همکار فرهنگي در صف هاي سوم و چهارم مي تواند به امام جماعت اقتدا کند؟ پاسخ: ✅ هرگاه انسان بداند يکي از صف هاي جلو، نمازشان باطل است، اگر صف جلو حايل [بين امام و ديگر صف ها] شود، صف هاي بعد نمي توانند اقتدا کنند. ولي اگر شخصي نداند که نماز آنها باطل است، اتصال برقرار مي باشد و نماز صحيح است. 👈به اين دو نکته نيز دقت داشته باشيد که 1. به نظر آيت الله مکارم، فاصله شدن يک يا دو نفر بين امام و ماموم يا مامومين باعث حايل نمي شود و نماز جماعت صحيح است. بنابراين مسئولين فرهنگي اگر يقين دارند نماز دانش اموزان باطل است، در صف اول بايستند و چنانچه در صف اول، بين آنها و امام جماعت يک يا دو دانش اموزي ايستاده باشند که مطمين هستيد نمازشان باطل است، اشکال ندارد و اتصال برقرار است. 2. شايد منظور شما در چنين سوالي به اين خاطر بوده است که اينها هنوز به سن تکليف نرسيده اند . به نظر مراجع عظام: اگر بين کساني که در يک صف ايستاده اند بچه ي مميز يعني بچه اي که خوب و بد را مي فهمد فاصله شود چنانچه ندانند نماز او باطل است، مي توانند اقتدا کنند. بنابراين صرف اينکه به سن تکليف نرسيده اند، نمي تواند دليل بر بطلان نماز انها باشد، ولي در هر حال اگر يقين به بطلان نمازشان داريد، به احکام ذکرشده در بالا عمل کنيد. @MehreMaandegar
💠 یار نیکوکاران @MehreMaandegar
💠نانوای خلاق و طبیعت دوست ساوه‌ای به کودکان و نوجوانان که برای جابجایی نان، کیسه پارچه ای آورده باشند و از نایلون استفاده نکنند، کتاب هدیه می دهد. کتاب‌هایی با موضوعات طبیعت و محیط زیست👌 @Mehremaandegar
: غیرقابل اعتماد 💥💥💥 پدرم خیلی مصمم بود ... علی رغم اینکه می گفت به خاطر مسلمان بودن متین نیست اما حس من چیز دیگه ای می گفت ... به هر حال، من به اذن و رضایت پدرم نیاز داشتم ... هم مسلمان شده بودم و هم اینکه، رابطه ما تازه داشت بهتر می شد ... 🍀🍀🍀 با هزار زحمت و کمک مادرم، بالاخره، رضایت پدرم رو گرفتیم... اما روز آخر، من رو کنار کشید ... - ببین آنیتا ... من شاید تاجر بزرگی نیستم اما تاجر موفقی هستم ... و یه تاجر موفق باید قدرت شناخت آدم ها رو داشته باشه ... چشم های این پسر داره فریاد میزنه ... به من اعتماد نکنید ... من قابل اعتماد نیستم ... 🍁🍁🍁 من، اون روز، فقط حرف های پدرم رو گوش کردم اما هیچ کدوم رو نشنیدم ... فکر می کردم به خاطر دین متین باشه... فکر می کردم به خاطر حرف رسانه ها در مورد ایرانه ... اما حقیقت چیز دیگه ای بود ... عشق چشمان من رو کور کرده بود ... عشقی که من نسبت به اسلام و ایران مسلمان داشتم رو ... با زبان بازی ها و نقش بازی کردن های متین اشتباه گرفته بودم ... و اشتباه من، هر دوی اینها رو کنار هم قرار داد ... 🍃🍂🍃🍂 ما با هم ازدواج کردیم ... و من با اشتیاق غیر قابل وصفی چشمم رو روی همه چیز بستم و به ایران اومدم ... @MehreMaandegar
💠 سوال: مقدار زيادى كاسه مسى مربوط به حسينيه روستا است كه قابل استفاده نيست و استفاده از آنها معمول نيست تكليف ما در اين مورد چيست؟ ✅ پاسخ: چنانچه آن ظرف‌ها در آن حسينيه كه براى آن شده، قابل استفاده نباشد و در حسينيه‌هاى ديگر هم قابل استفاده نباشد؛ مى‌توانيد آن را با ظرف‌هاى قابل استفاده مبادله نماييد. 💢استفتاء از رهبر معظم انقلاب @MehreMaandegar
🖼 طرح 💠 حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران 🎨اثر محمود نظری @MehreMaandegar