eitaa logo
مهر ماندگار
1.8هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
یاوران وقف/ خادمان قرآن و امامزادگان فرهنگی _ اجتماعی _ سیاسی ارتباط با مدیر کانال: @khrazaviadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مهر ماندگار
💠 نماز یکشنبه‌های ماه @MehreMaandegar
💠روایتی از زندگی قهرمان ملی ایران و خلبان اسطوره‌ای ارتش 🗓۳۰تیر سالروز حماسه سازی عباس دوران @MehreMaandegar
‼️ حياط مسجد 💠سوال: که معلوم نيست برای حیاط شده و صیغه مخصوص جاری شده است یا نه؟ ۱- آیا احکام مسجد را دارد؟ 2- آیا می توان در حیاط این مسجد مغازه ای جهت درآمد مسجد ساخت؟ ✅پاسخ: 1) اگر از طرق شرعی ثابت نشده است، احکام مسجد را ندارد؛ بنابراین توقف جنب و حائض در آن اشکال ندارد. ۲) به واحد تجاری - حتی در فرض سؤال - جایز نیست. @MehreMaandegar
بیست و نهم: قیمت خدا 💥💥💥 - اگر جلوی این دیوارها گرفته نشه ... روز به روز جلوتر میاد... امروز تا وسط اسرائیل کشیده شده ... فردا، دیگه مرزی برای کشور شما و بقیه کشورها نمی مونه ... و انسان های زیادی به سرنوشت های بدتری از شما دچار میشن ... شما به عنوان یه انسان در قبال مردم خودتون و جهان مسئول هستید ... جواب تمام سوال هام رو گرفته بودم ... با عصبانیت توی چشم هاش زل زدم ... - اگر قرار به بدگویی کردن باشه ... این چیزیه که من میگم... من با یک عوضی ازدواج کردم ... کسی که نه شرافت یک ایرانی رو داشت ... که آرزوش غربی بودن؛ بود ... نه شرافت و منش یک مسلمان ... اون، انسان بی هویتی بود که فقط در مرزهای ایران به دنیا اومده بود ... مثل سرباز خودفروخته ای که در زمان جنگ، به خاطر منفعت خودش، کشور و مردمش رو می فروشه ... با عصبانیت از جا بلند شدم ... رفتم سمت در و در رو باز کردم ... - برید و دیگه هرگز برنگردید ... من، خدای خودم رو به این قیمت های ناچیز نمی فروشم ... هر سه شون با خشم از جا بلند شدند ... نفر آخر، هنوز نشسته بود ... اون تمام مدت بحث ساکت بود ... 🍀🍀🍀 با آرامش از جا بلند شد و اومد طرفم ... - در ازای چه قیمتی، خداتون رو می فروشید؟ ... محکم توی چشم هاش زل زدم ... - شک نکنید ... شما فقیرتر از اون هستید که قدرت پرداخت این رقم رو داشته باشید ... - مطمئنید پشیمون نمی شید؟ ... 🍁🍁🍁 - بله ... حتی اگر روزی پشیمون بشم، شک نکنید دستم رو برای گدایی جای دیگه ای بلند می کنم ... کارتش رو گذاشت روی میز ... - من روی استقامت شما شرط می بندم ... 🍃🍂🍃🍂 هنوز شب به نیمه نرسیده بود و من از التهاب بحث خارج نشده بودم که صدای زنگ تلفن بلند شد ... از پذیرش هتل بود ... - خانم کوتزینگه، لطفا تا فردا صبح ساعت 8، اتاق رو تحویل بدید ... و قبل از رفتن، تمام هزینه های هتل رو پرداخت کنید... @Mehremaandegar
💠نفرات برتر مرحله استانی چهل و دومین دوره مسابقات قرآن کریم خراسان رضوی در بخش خواهران معرفی شدند: 💠رشته دعا خوانی 🔶بنت الهدی شایق از شهرستان سرخس 🔶سیده مرضیه شریفی از مشهد مقدس 🔶عفت یزدی از شهرستان نیشابور 💠رشته قرائت ترتیل 🔶معصومه صهبایی استاد از مشهد مقدس 🔶زکیه برزویی از شهرستان سبزوار 🔶مهری برات زاده از شهرستان قوچان 💠رشته قرائت تحقیق 🔶زینب ضیا دوست از شهرستان سبزوار 🔶 فاطمه زهرا ندافی از گناباد 🔶 زهرا مهوشیان از شهر مشهد مقدس 💠رشته حفظ کل 🔶رویا فضائلی مشهد 🔶 سیده سمانه محروقی مشهد 🔶 فاطمه علی آبادی مشهد 💠رشته حفظ 20 جزء 🔶نجمه ملک پور از چناران 🔶بهاره علی آبادی از مشهد 🔶فاطمه فتحی از طر قبه 💠رشته حفظ 10 جزء 🔶فاطمه صالح آبادی از شهرستان سبزوار 🔶مریم نصیری از مشهد مقدس 🔶اکرم میرزاده از مشهد مقدس 💠رشته حفظ 5 جزء 🔶زهره اولیانیا از مشهد مقدس 🔶هانیه علیزاده از مشهد مقدس 🔶الهه سرافرازی از شهرستان تربت جام @MehreMaandegar
📕زن آقا 💠«.... ماه رمضان ۹۶ به یکی از روستاهای استان فارس اعزام شدیم. روستایی با چند هزار جمعیت و کلی امکانات که به شدت اهل خرافات و جادو بودند.به محض ورود به این روستا، متوجه شدیم که چه میزان خرافات در این روستا پررنگ است. دختران و زنان در این روستا خیلی به رمالی به نام «کل مراد» مراجعه و دعاهای مختلفی از او خریداری می‌کردند....» 🔸زن آقا نخستین تبلیغ‌نگاره موجود، از نگاه یک است.این کتاب، خاطرات مستند ، از سفر تبلیغی‌اش در ماه مبارک رمضان است.سفرنامه‌ای که پیش از آن، با کسب مقام اول جشنواره اشراق، نظر داوران را به خود جلب کرده بود. 🔹کتابی که روایت‌گر ۳۲ برش داستانی از این سفر تبلیغی سی روزه است. 💢در این کتاب، روستا، مسجد، زمین‌های کشاورزی، مردم و اتفاقات، از نگاه دقیق و جزئی یک زن روایت شده است. بعد از ورود به روستا؛ به محیط و اعتقاداتی وارد می‌شود که برای خود و خوانندگان، جدید و گاهی وهم‌آلود است. کشف واقعیت‌های و عبور از آن خود یکی از پررنگ‌ترین کشش‌های درام «زن‌آقا» است. @MehreMaandegar
💠 اهم توصیه‌های رهبر انقلاب به رئیس جدید بنیاد مستضعفان در حکم انتصاب. ۹۸/۴/۳۱ @MehreMaandegar
💠 امام زمان آنجاست ❗️ زائر خانه ی خدا ! هشیار باش ! ☝️ آنجاست !😍 محمدبن عثمان سفیر و نايب خاص امام زمان(عج) فرموده : "واللّٰهِ‌ اِنّ صاحبَ هذا الأمر يحضر الموسِمَ كلّ سنةٍ فَيرى الناسَ وَيَعرِفُهم وَيَرَونه ولا يَعرِفونه"🔅 "به خدا قسم امام عصر علیه السلام همه ساله در مراسم حج شرکت می کنند🌱 و ایشان مردم را می بینند و می شناسند،در حالی که مردم ایشان را می بینند ولی نمی شناسند"😔💔 بحارالانوار ج 52 @MehreMaandegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش جالب پدر امام جمعه تبریز به حکم رهبرانقلاب برای پسرش @Mehremaandegar
✅قسمت سی ام: من و چمران 💥💥💥 وسایلم رو جمع کردم ... آرتا رو بغل کردم ... موقع خروج از اتاق، چشمم به کارت روی میز افتاد ... برای چند لحظه بهش نگاه کردم ... رفتم سمتش و برش داشتم ... 🍀🍀🍀 - خدایا! اون پیشنهاد برای من، بزرگ بود ... و در برابر کرم و بخشش تو، ناچیز ... کارت رو مچاله کردم و انداختم توی سطل زباله ... پول هتل رو که حساب کردم ... تقریبا دیگه پولی برام نمونده بود ... هیچ جایی برای رفتن نداشتم ... شب های سرد لهستان ... با بچه ای که هنوز دو سالش نشده بود ... همین طور که روی صندلی پارک نشده بودم و به آرتا نگاه می کردم ... یاد شهید چمران افتادم ... این حس که هر دوی ما، به خاطر خدا به دنیا پشت کرده بودیم بهم قدرت داد ... به خدا توکل کردم و از جا بلند شدم ... وارد زمین بازی شدم... آرتا رو بغل کردم و راهی کاتوویچ شدیم ...جز خونه پدرم جایی برای رفتن نداشتم ... اگر از اونجا هم بیرونم می کردن ... 🍁🍁🍁 تمام مسیر به شدت نگران بودم و استرس داشتم ... - خدایا! کمکم کن ... یا مریم مقدس؛ به فریادم برس ... پدر من از کاتلویک های متعصبه ... اون با تمام وجود به شما ایمان داره ... کمکم کنید ... خواهش می کنم ... رسیدم در خونه و زنگ در رو زدم ... مادرم در رو باز کرد ... چشمش که بهم افتاد خورد ... قلبم اومده بود توی دهنم ... شقیقه هام می سوخت ... 🍃🍂🍃🍂 چند دقیقه بهم خیره شد ... پرید بغلم کرد ... گریه اش گرفته بود ... - اوه؛ خدایای من، متشکرم ... متشکرم که دخترم رو زنده بهم برگردوندی ... @Mehremaandegar
ozrkhahi.ansarian.mp3
3.74M
🗓 سه شنبه 1 مرداد ۱۳۹۸ 20 ذی‌القعده ۱۴۴۰ 23 جولای ۲۰۱۹ @Mehremaandegar
💠تخفیف در مال الاجاره برای افراد فقیر 🔸سؤال: برخى از متصرّفین موقوفات،افرادى بى بضاعت و فقیر و بعضاً از خانواده محترم شهدا و ایثارگران هستند، آیا اجازه مى فرمایید اداره اوقاف در این رابطه در غیر جهت نظر در مال الاجاره تخفیفى قائل شود؟ ✅ پاسخ: 🔹فقط در دو صورت جایز است: الف) در صورتى که مستأجرهاى مذکور، مصرف آن بوده باشند. ب) در صورتى که از دیگر که قابل انطباق با آنهاست برداشته شود و در مصارف مذکور صرف شود. 💢آیت الله مکارم @Mehremaandegar
💠 ۴۰ روز مانده تا محرم؛ 🔺 دستور آیت الله بهجت(ع) برای ۴۰ روز تا آغاز ماه محرم: 🔸 "چهل روز مانده به محرم چله گناه نکردن بگیرید تا سوز دل و اشک چشمتان برای سیدالشهدا(علیه‌السلام) فراوان گردد." 🔹در این زمان باقی‌مانده تا ماه عزاداری امام حسین(ع) سعی بر ترک گناه کنید تا بدین طریق برات کربلایتان در اربعین امضا شود. @Mehremaandegar
📖 سوره کهف آیه ۱۱۰ 💠پیام آیه: انجام در تفکر توحیدی همواره با همراه است. @Mehremaandegar
✅قسمت سی و یکم: سلام پدر 💥💥💥 بعد از چند لحظه، متوجه آرتا شد ... اون رو از من گرفت ... با حس خاصی بغلش کرد ... - آنیتا ... فقط خدا می دونه ... توی چند ماه گذشته به ما چی گذشت ... می گفتن توی جنگ های خیابانی تهران، خیلی ها کشته شدن ... تو هم که جواب تماس های من رو نمی دادی ... من و پدرت داشتیم دیوونه می شدیم ... - تهران، جنگ نشده بود ... یهو حواسم جمع شد ... - پدر؟ ... نگران من بود ... - چون قسم خورده بود به روی خودش نمی آورد اما مدام اخبار ایران رو دنبال می کرد ... تظاهر می کرد فقط اخباره اما هر روز صبح تا از خبرها مطلع نمی شد غذا نمی خورد ... 🍀🍀🍀 همین طور که دست آرتا توی دستش بود و اون رو می بوسید ... نفس عمیقی کشید ... - به خصوص بعد از دیدن اون خواب، خیلی گریه کرد ... به من چیزی نمی گفت و تظاهر می کرد یه خواب بی خود و معناست اما واقعا پریشان بود ... خیالم تقریبا راحت شده بود ... یه حسی بهم می گفت شاید بتونم یه مدت اونجا بمونم ... هر چند هنوز واکنش پدرم رو نمی دونستم اما توی قلبم امیدوار بودم ... 🍁🍁🍁 مادرم با پدر تماس نگرفت ... گفت شاید با سورپرایز شدن و شادی دیدن من، قسمش رو فراموش کنه و بزاره اونجا بمونم ... صدای در که اومد، از جا پریدم ... با ترس و امید، جلو رفتم ... پاهام می لرزید ولی سعی می کردم محکم جلوه کنم ... با لبخند به پدرم سلام کردم ... 🍃🍂🍃🍂 چشمش که به من افتاد خشک شد ... چند لحظه پلک هم نمی زد ... چشم هاش لرزید اما سریع خودش رو کنترل کرد ... - چه عجب، بعد از سه سال یادت اومد پدر و مادری هم داری... @Mehremaandegar
💠 سوال: ملکی که مربوط به پانصد سال پیش است پیدا شده، آیا اکنون حکم به وقفیت آن ملک میشود؟ ✅ پاسخ: مجرّد سند تا زمانی که موجب اطمينان به درستی مضمون آن نشود، حجت شرعی بر وقفيّت نيست، ولی اگر بودن آن ملک بين مردم به‌خصوص افراد کهنسال شايع باشد، به‌طوری که مفيد علم يا اطمينان به وقفيت آن شود و يا ذواليد به آن اقرار کند و يا احراز شود که در سابق با آن به عنوان رفتار میشده، ملک مزبور محکوم به وقفيّت است و به هر حال مرور زمان موجب خروج ملک از وقفيّت نمی شود. 💢استفتاء از رهبر معظم انقلاب @MehreMaandegar
💠 با هم بسازید @Mehremaandegar
🌱 جفا نکنیم !! 💠از دو سه ماه قبل، تمامی شیعیان برای عاشورا و اربعین روز شمار زدند! این علاقهء به سید الشهداء علیه السلام قابل تحسین است. اما قبل از محرم، مناسبتی داریم که افضل بر تمام مناسبت های عالم است. اساس مذهب ما به بزرگداشت این روز است. برای چه کرده ایم؟! آنقدر برای غدیر کار نکردیم، تا انکار و تفسیر به رای شد! امام حسین علیه السلام کشته ی احیایِ است. باید برای غدیر صد برابر عاشورا و فاطمیه توان گذاشت‌. اگر فراموش نمی شد، عاشورا و فاطمیه ای اتفاق نمی افتاد؛ پس بایستی با تمام توان برای غدیر کار کرد. برای غدیر هم روز شمار بزنید، پوستر پخش کنید، بنر بزنید، جشن بگیرید، دسته شادی در خیابان راه بیندازید. طنین اشهد ان علیا ولی الله باید عالم را بلرزاند. کم کاری نکنید؛ هر چه در حق امیرالمومنین علیه السلام و غدیر کم کاری کنیم، جفا کرده ایم! مانند ایام شعبانیه ایستگاه صلواتی بر پا کنید. جلوی درب منازل و مغاره های تان و حتی خیابان ها را ببندید. دست به دست هم دهید. 🔸از عید قربان تا عید غدیر بگیرید. را چاپ و پخش کنید. ستون اسلام و تشیع غدیر است، اما متاسفانه برای این ستون و استحکامش کم کاری کرده ایم. 🔹واقعه ی غدیر از هر مناسبتی مهمتر است. علیه السلام را جار بزنید، شور به پا کنید. هر کس هم که توان دیدن ندارد کور شود. 🔸برای غدیر کم گذاشتیم انکار شد؛ زمان بلند شدن است. رزق محرم در داده می شود؛ هر کس برای غدیر کم بگذارد، در محرم کمش می گذارند! 🔹برای غدیر جوری کار کنید که همه از خواب غفلت بیدار شوند. این مملکت از عید قربان تا عید غدیر باید غوغا شود. ندای بایستی گوش فلک را کَر کند. دسته به خیابان ها بیاورید، ایستگاه صلواتی بزنید، شهرهای خودتان را چراغانی کنید. ان شاء الله قلب مقدس امام عصر ارواحنا فداه شاد شود و مشمول دعاهای آن حضرت قرار گیریم. 🔸روز عید غدیر، روزی است که خدا نعمتش را کامل کرده است، چرا شکر نعمت نکنیم؟! صد برابر هر سال توان بگذارید، کاری کنید که مرهم سینه ی مجروح صدیقه طاهره سلام الله علیها شوید. تمام معصومین به شهادت رسیدند بخاطر ؛ چرا ما ساکتیم؟! چرا ما بی تفاوتیم؟! کاری کنید که کسی جرات نکند خدشه بر غدیر وارد کند. ✅من کنت مولاه فهذا علی مولاه را بلند بگویید، روز غدیر روز بیعت با امام عصر أرواحنا فداه است. دست به دست هم بدهیم کنیم. با پولمان، با وقتمان، با هیئتمان؛ با وسائلمان؛ با هر عملی که میتوانیم احیایِ کنیم. "اگر دلسوز غدیر و ولایت هستید لطفا نشر دهید" @Mehremaandegar
💠حمایت امام‌جمعه کرج از سریال گاندو/ وظیفه هنرمند بیان حقایق است آیت‌الله سیدمحمدمهدی حسینی‌همدانی، نماینده ولی‌فقیه در استان البرزو امام‌جمعه کرج : 🔹انواع هنر در قرآن‌کریم مشهود است؛ خداوند در آیه ۱۶ سوره حجر می‌فرماید: «زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ» بدان معنا که آن را براى بینندگان زینت دادیم. این آیه مربوط به هنرهای بصری است. 🔹 داستان زنده شدن چهار پرنده‌ که به امر خداوند متعال و به دست حضرت ابراهیم(ع) صورت گرفت، یکی از مصادیق هنر نمایش برای آموزش معاد است. 🔹هنرمند را مظهر خالقیت خدا می‌دانیم؛ خداوند متعال نوآوری دارد و اگر هنرمند نوآوری نداشته باشد هنرمند نیست لذا باید دائم ذهنتان خلاقیت جدید داشته باشد. 🔹گاندو به خوبی از ابزار هنر برای بیان حقایق استفاده کرد؛ کسانی که تریبون دارند باید از ارزش‌ها دفاع کنند اما گاهی اوقات افراد اصل موضوع را تشخیص نمی‌دهند و برخی هم به دلیل منفعت‌طلبی سکوت می‌کنند. @Mehremaandegar
🔹طرح بزرگ ختم سوره حمد به نیّت سلامتی و آزادی #شیخ_مقاومت ابراهیم #زکزاکی 📣شما هم می توانید با انتشار این طرح، در این حرکت معنوی سهیم باشید. @Mehremaandegar
✅قسمت سی و دوم: حلال 💥💥💥 در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد ... - خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت ... مادرم با دلخوری اومد سمت ما ... - این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش حرف نمی زدی ... اون وقت شکایت هم می کنی ... تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ... 🍀🍀🍀 میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ... - کی برمی گردی؟ ... مادرم بدجور عصبانی شد ... - واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش ... - هیچ وقت ... مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم،گفتم ... - نیومدم که برگردم ... پاهاش سست شد ... نشست روی صندلی ... - منظورت چیه آنیتا؟ ... چه اتفاقی افتاده؟ ... 🍁🍁🍁 نمی دونستم چی باید بگم ... اون هم موقع شام و سر میز ... بی توجه به سوال، خندیدم و گفتم ... - راستی توی غذای من، گوشت نزنید ... گوشت باید ذبح اسلامی باشه ... بعید می دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد... پدرم همین طور که داشت غذا می کشید ... سرش رو آورد و بالا و توی چشم هام خیره شد ... - همین که روش آرم مسلمون ها باشه می تونی بخوری؟... 🍃🍂🍃🍂 از سوالش جا خوردم ... با سر تایید کردم ... - هفته دیگه دارم میرم هامبورگ ... اونجا مسلمون زیاد داره ... و مادرم با چشم های متعجب، فقط به ما نگاه می کرد ... @Mehremaandegar