مهر ماندگار
#معرفی_کتاب
و آنکه دیرتر آمد...
💠.. مرد سپیدپوش اذان می گفت و حی علی خیر العمل را با چنان تحکمی ادا کرد که احساس کردیم ما را هم به خواندن نماز دعوت می کند . گفتم: " منظورش این است که ما هم با آنها نماز بخوانیم ؟". احمد گفت: "منظورش هرچه باشد من نمازم را با آنها می خوانم ."به دست هایشان اشاره کردم و گفتم: "نگاه کن! آنها شیعه هستند ."احمد پس از مکثی طولانی شانه بالا انداخت که اهمیتی ندارد و پشت سر سرور قامت بست. من هم قامت بستم و به کلمه کلمه نماز فکر کردم. برای اولین بار بدون کمترین مکث، نمازم را کامل خواندم. آن نماز زیباترین و خالصانه ترین نمازی بود که در طول زندگی خوانده ام. حسرتش هنوز بر دلم است. پس از نماز دو زانو در برابر سرور نشستم. مرد دلنشین ترین تبسم ها را کرد و گفت :"خوب مردان مومن شب را چطور گذراندید "... پرسیدم : "پدرتان کیست ؟" گفت:"حسن بن علی !"
احمد با تعجب گفت: "امام شیعیان!" و با دهانی باز به جوان خیره شد....»
🔺داستان بلند «و آنکه دیرتر آمد» بر مبنای یکی از وقایعی که در کتاب نجمالثاقب ثبت شده است، با موضوع ملاقات یکی از بندههای خوب خدا با حضرت صاحبالزمان(عج) و عنایت و توجه ویژه حضرت به شیعیانشان به رشته تحریر درآمده است.
🔺 آنچه در این کتاب مد نظر است، این است که در مبحث دیدار با امام زمان (عج) عدّهای به اشتباه رفته، هدف را فقط دیدار با آن حضرت میپندارند، غافل از اینکه دیدار، بدون معرفت و شناخت میسّر نیست.
🔺دیدار با امام زمان (عج) بیش از آنکه به زمان و مکان خاصی متعلّق باشد، به حالات روحی و معنوی شخص برمیگردد که تا چه حدّ در انجام واجبات و مستحبات و ترک گناهان تلاش کرده است، چراکه این گناهان است که همانند لکههای ابر، جلوی چشمانمان را گرفته، دل را از سفیدی به سیاهی برده و ما را از نعمت دیدار خورشید عالم تاب و قطب عالم امکان حضرت صاحبالزمان(عج) محروم ساخته است.
💢این کتاب که در 56صفحه و به قلم الهه بهشتی نگاشته شده، در زمستان 96 به چاپ بیست و هشتم رسیده است.
#انتشارات_مسجدجمکران
@MehreMaandegar