مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠برخورد با قاچاقچی (۱) #داستان_چهاردهم #مالک_زمان 🔹در جایی زندگی میکردیم که اکثرشان قاچاق
📕📘📗📙📒📕
💠برخورد با قاچاقچی(۲)
#داستان_چهاردهم
#مالک_زمان
🔹 مسئول کمیته امداد گفت: این مسئله از حیطه کار من خارج است و خانواده شما را باید به سردار سلیمانی معرفی کنم. باید خدمت سردار سلیمانی برسید، آدرس را گرفتم و به دفترش که وسط شهر بود رفتیم، وارد دفترش شدیم و از مسئول دفترش خواستم ما را بپذیرد.
🌾🌾🌾🌾
🔸 مسئول دفتر ایشان رفت و کسب تکلیف کرد، سردار هم پذیرفت.
وقتی وارد شدیم از عظمت سردار ترسیدم و با خود گفتم، اگر من بگویم پدرم قاچاقچی است مرا حتما تنبیه میکند!!! این سردار خودش مامور مبارزه با اشرار و قاچاقچیهاست، من چگونه به او بگویم پدرم در راه قاچاق کشته شده!
🍁🍁🍁🍁
🔹 تو این احوال بودم که مادرم سیر تا پیاز ماجرا را تعریف کرد، همین طور که مادرم میگفت سردار دستش را زیر چانهاش گذاشته بود و گوش میکرد، حرف های مادرم که تمام شد با خود گفتم مادرم چقدر ساده است. الان هست که زنگ بزند و ما را دستگیر کنند!!!
🌾🌾🌾🌾
🔸 اما سردار برگهای برداشت و نامهای نوشت و از کمیته امداد درخواست کرد تا به وضعیت ما کامل رسیدگی شود.
عجیب بود، مشکلات ما با نامهی سردار حل شد. با اینکه پدرم به دست سربازان همین سردار کشته شده بود، اما همیشه ایشان را دوست داشتم.
🍂🍂🍂🍂
🔹 امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ۶۷ به والی مکه میفرماید: وَ لَا يَكُنْ لَكَ إِلَى النَّاسِ سَفِيرٌ إِلَّا لِسَانُكَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُكَ وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِهَا
🍁🍁🍁🍁
🔸 میان تو و مردم، پیام رسانی جز زبانت و مانعی جز صورتت نباشد. هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مکن. زیرا اگر ابتدا از پیش تو رانده شود و سپس، نیاز او را برآوری کسی تو را نستاید.
در مال خدا که نزد تو گرد میآید، نظر کن، آن را به عیالوارن و گرسنگانی که در نزد تو هستند و به محتاجان و فقیران برسان. و هر چه افزون آید نزد ما روانهاش دار، تا ما نیز آنرا به محتاجانی که نزد ما هستند برسانیم.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠برخورد با قاچاقچی(۲) #داستان_چهاردهم #مالک_زمان 🔹 مسئول کمیته امداد گفت: این مسئله از حیط
📕📘📗📙📒📕
💠بالگرد(۱)
#داستان_پانزدهم
#مالک_زمان
راوی: محمدعلی پردل
🔹 صبح زود از دفتر فرماندهی تماس گرفتند و گفتند: امروز ظهر سردار سلیمانی برای بازدید از منطقه به پادگان شما میآید. سریع از اتاق فرماندهی بیرون آمدم و دستور دادم تمام نیروها مشغول مرتب کردن پادگان شوند.
🌾🌾🌾🌾
🔸این بازدید برای من حیاتی بود و نمی خواستم مقابل سردار سرافکنده شوم، ساعت حوالی ظهر بود و گرما نیروها را اذیت میکرد، آنقدر هوا گرم بود که باعث شد چند نفر غش کنند! صدای بالگردی که از دور به سمت ما می آمد هر لحظه نزدیکتر میشد، سریع پشت بلندگو اعلام کردم تمام نیروها به خط شوند.
🍂🍂🍂🍂
🔹در عرض چند دقیقه نیروها به خط شدند و شکل زیبایی به خود گرفتند، بالگردی که حامل سردار بود بالای سر نیروها قرار گرفت و مشغول فرود در فاصله چند متری نیروها شد، ذرات گرد و غبار فضای بیابان را پر کرد و لباس بچه ها سر تا پا خاکی شد. نیروها برای اینکه گرد و غبار داخل چشمشان نرود دست روی چشم گذاشتند و منتظر خاموش شدن ملخ های بالگرد شدند.
🍁🍁🍁🍁
🔸بعد از چند دقیقه فضا به آرامش خود برگشت و همه دست از چشمانشان برداشتند. همه آرایش نظامی گرفته بودیم تا سردار را ببینیم اما با گذر پنج دقیقه کسی از بالگرد پیاده نشد، رفتم سراغ بالگرد اما به جز خلبان کسی در بالگرد قرار نداشت ...
✅ادامه دارد ...
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠بالگرد(۱) #داستان_پانزدهم #مالک_زمان راوی: محمدعلی پردل 🔹 صبح زود از دفتر فرماندهی تماس گ
📕📘📗📙📒📕
💠بالگرد(۲)
#داستان_پانزدهم
#مالک_زمان
راوی: محمدعلی پردل
🔹 رفتم سراغ بالگرد اما به جز خلبان کسی در بالگرد قرار نداشت، به خلبان گفتم #سردار_سلیمانی نیامدهاند؟ گفت: پیاده شدند.
نگاهی دور و اطرافم انداختم، داخل محوطه و نزدیکی بالگرد، فقط آشپزخانه قرار داشت که محل ناهار و شام سربازها بود، با خود گفتم شاید به آنجا رفتهاند.
🌾🌾🌾🌾
🔸 وارد آشپزخانه شدم، سردار روی نیمکتی نشسته بود و با آشپز صحبت میکرد، نگاهش به من افتاد و از جا برخاست. به او گفتم سردار کجا رفتید؟ ما به استقبال شما آمدیم.
سردار نگاهی به سربازان داخل محوطه کرد و گفت: من عمدا به اینجا آمدم تا این کار دوباره تکرار نشود، چرا سربازها را اذیت کردید و باعث شدید گرد و خاک وجودشان را بگیرد؟
🍁🍁🍁🍁
🔹 از سردار عذرخواهی کردم و گفتم: این بار را بزرگواری کنید، دیگر تکرار نمیشود. از آشپزخانه بیرون آمد و داخل محوطه رفت، انگار آمده بود تا درس تازهای از فرماندهی به من بدهد.
🌾🌾🌾🌾
🔸 امیرالمومنین علی علیهالسلام در قسمتی از نامهاش به مالک اشتر میفرماید: ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى، وَلاَ تَضُمَّنَّ بَلاَءَ امْرِئ إِلَى غَيْرِهِ، وَلاَ تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلاَئِهِ، وَلاَ يَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِئ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ صَغِيراً، وَلاَ ضَعَةُ امْرِئ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ عَظِيماً
🍂🍂🍂🍂
🔹 همواره در نظر داشته باش که هر یک از زیردستانت در چه کاری تحمل رنج کردهاند، تا رنجی را که یکی تحمل کرده به حساب دیگری نگذاری و کمتر از رنجی که تحمل کرده پاداشش ندهی. شرف و بزرگی کسی، باعث نشود رنج اندکش را بزرگ شماری و ضعیف بودن کسی باعث نشود رنج بزرگش را کم به حساب آوری.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠بالگرد(۲) #داستان_پانزدهم #مالک_زمان راوی: محمدعلی پردل 🔹 رفتم سراغ بالگرد اما به جز خلبا
📕📘📗📙📒📕
💠شناسایی(۱)
#داستان_شانزدهم
#مالک_زمان
راوی: سردار علی اسدی
🔹 برای عملیاتی از طرف #حاج_قاسم به سوریه دعوت شدم، او را از زمان جنگ میشناختم و با او مراوده داشتم. برای همین دعوتش را قبول کردم، اطرافیانم میگفتند نرو؛ اما من تصمیمم را گرفته بودم، وارد هواپیما شدم، در آسمان بیرون و دوردست ها را نگاه میکردم و با خود میگفتم: یعنی باز به خاک کشورم برمیگردم؟! مشغول تماشای سیاهی آسمان بودم که نوری از دور به چشمم آمد. فهمیدم چیزی به دمشق نمانده، ساعت ۹ شب بود که از هواپیما پیاده شدم و سوار ماشین مخصوصی که حاجی برایم فرستاده بود شدم.
🌾🌾🌾🌾
🔸 از کوچه پس کوچه های شهر خراب دمشق رد شدم و به ساختمانی که از آن محافظت میشد رسیدم.
فهمیدم حاجی همین جا مستقر است، از ماشین پیاده شدم و به سمت ساختمان حرکت کردم، چند قدم برداشتم و مقابل درب ساختمان رسیدم، تا من را دید گل از چهرهاش شکفته شد، از صندلی برخواست و به استقبالم آمد. وسایلم را زمین گذاشتم و او را در آغوش گرفتم، چند لحظهای گذشت، حاجی گفت: خیلی خوب شد که امشب آمدی، با چند تن از فرماندهان حشدالشعبی جلسه داریم.
🍂🍂🍂🍂
🔹 شما هم حتماً شرکت کن، وارد جلسه شدم و کنار فرماندهان نشستم، حاجی طرح عملیاتی را می ریخت تا بتواند قسمتی از حلب را آزاد کند، اواخر جلسه نگاهی به نقشه ها انداخت و گفت: این نقشه ها ناقص است باید خودم به شناسایی بروم. بی سیم خودش را برداشت و از ساختمان خارج شد، من که مات و مبهوت در و دیوار را نگاه میکردم با خود گفتم سریع بروم و حاجی را از رفتن به شناسایی منصرف کنم.
🍁🍁🍁🍁
🔸از ساختمان خارج شدم سمت چپم را نگاه کردم کسی نبود، نگاهم را به سمت راست چرخاندم. دیدم چند نفر به سمت بیابان در حال حرکتند ...
✅ ادامه دارد ...
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠شناسایی(۱) #داستان_شانزدهم #مالک_زمان راوی: سردار علی اسدی 🔹 برای عملیاتی از طرف #حاج_قاس
📘📙📕📒📗📕
#مسابقه هفته ششم
#مالک_زمان
🔻۱- چرا سردار سلیمانی در مراسم استقبال خودش حضور نیافت؟
۱-از تشریفات خوشش نمیآمد
۲-سربازها اذیت شده بودند و لباسهایشان پر از گرد و خاک شده بود
۳-وقت و فرصت برای این کارها نداشت
۴-هیچکدام
🔻۲-از نظر امام علی علیه السلام رنج زیردستان چگونه در نظر گرفته شود؟
۱-مشخص شود رنجی که کشیده اند در چه کاری بوده و به حساب دیگران نگذارند
۲-شرف و بزرگی کسی باعث نشود رنج اندکش را بزرگ حساب آوری
۳-ضعیف بودن کسی باعث نشود رنج بزرگش را کم به حساب آوری
۴-همه موارد
🔻۳-سردار سلیمانی چه کسی را برای عملیات آزادسازی حلب دعوت کرد؟
۱-علی اسدی
۲-محمد علی پردل
۳-امیر عبداللهیان
۴-عباس قطب الدینی
🔰سوال تشریحی
🔻۴-امیرالمومنین علی علیه السلام ارتباط بین مسئولین و مردم را چگونه میدانستند؟
✅ پاسخ های خود را به ترتیب از سمت چپ به راست بصورت یک عدد ۳ رقمی و پاسخ سوال تشریحی را در ادامه به همراه کد ملی(شماره شناسایی) در یک پیام به ۱۰۰۰۰۱۱۴۵۱۱۲۶ ارسال کنید.
✅مثال: ۱۲۲
با ۵۰ نفر چگونه میخواهد شهر را نجات دهد، نکند شوخی اش گرفته؟!!و اگر موفق نشود خودش هم شهید میشود.
۰۱۲۳۴۵۶۷۸۹
🔰 مهلت شرکت در مسابقه تا روز شنبه ۱۱ بهمن ماه ساعت ۲۴ می باشد.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠شناسایی(۱) #داستان_شانزدهم #مالک_زمان راوی: سردار علی اسدی 🔹 برای عملیاتی از طرف #حاج_قاس
📕📘📗📙📒📕
💠شناسایی(۲)
#داستان_شانزدهم
#مالک_زمان
راوی: سردار علی اسدی
🔹 از ساختمان خارج شدم و سمت چپم را نگاه کردم کسی نبود، نگاهم را به سمت راست چرخاندم دیدم چند نفر به سمت بیابان حرکت میکنند، به سمتشان دویدم و بلند صدایشان کردم. جمع شان از حرکت ایستاد یکی از آنها جلو آمد، با نور مهتاب فهمیدم #حاج_قاسم است، نفس زنان به او گفتم حاجی چه میکنی؟
🌾🌾🌾🌾
🔸 گفتم حاجی امید همه ما به شماست. شما جایی میروید که من و امثال من جرات رفتن به آنجا را نداریم. اگر اتفاقی برایتان رخ دهد سرنوشت مقاومت عوض میشود. حاجی جلو آمد و دست هایش را روی شانههایم گذاشت. نگاهی با محبت کرد و گفت: اگر من به شناسایی نروم ممکن است تلفات جنگی ما دو برابر شود، من نمیخواهم خون بچهها هدر رود و ناحق ریخته شود.
🍂🍂🍂🍂
🔹اگر من و امثال من که تجربه بالایی داریم به شناسایی برویم عملیات با هزینههای کمتری پیروز میشود، فهمیدم حاجی به کارش مصمم است فقط به او گفتم: مواظب خودتان باشید، با اون خداحافظی و به سمت ساختمان حرکت کردم، در راه نیم نگاهی به عقب میانداختم و در دلم میگفتم فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
🍁🍁🍁🍁
🔹 امیرالمومنین علی علیه السلام در قسمتی از این نامهاش به مالک اشتر میفرماید: إِيَّاکَ وَالدِّمَاءَ وَسَفْکَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْنَى لِنِقْمَة، وَلاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَة، وَلاَ أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَة، وَانْقِطَاعِ مُدَّة، مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ ...
🌾🌾🌾🌾
🔸 از ریختن خون به ناحق بر حذر باش، زیرا چیزی در نزدیک ساختن انتقام حق و عظمت مجازات و از بین رفتن نعمت و پایان گرفتن زمان حکومت به مانند خون به ناحق ریختن نیست. خداوند در قیامت، اول چیزی که بین مردم حکم می کند در رابطه با خونهایی است که به ناحق ریخته اند.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠شناسایی(۲) #داستان_شانزدهم #مالک_زمان راوی: سردار علی اسدی 🔹 از ساختمان خارج شدم و سمت چپ
📕📘📗📙📒📕
💠حلالیت(۱)
#داستان_هفدهم
#مالک_زمان
🔹 منطقه به منطقه درحال آزادسازی سوریه بودیم. هرچه کار جلوتر میرفت پیچیدگی آن هم بیشتر میشد. منطقهای که روی آن تمرکز کرده بودیم بوکمال بود، بوکمال شهری سلفی نشین بود. مانند همیشه #حاج_قاسم فرماندهی را بر عهده گرفت. هر چه به او گفتیم شما عقب بروید ما کار را درست میکنیم، اما او گوش شنوایی نداشت.
🌾🌾🌾🌾
🔸 جنگ تن به تن در آنجا شکل گرفت و نیروهای ما و آنها در کوچه و خیابانهای بوکمال به همدیگر شلیک میکردند. فقط ما و داعشی ها در آنجا حضور داشتیم، کار پیچیده شده بود و دشمن تمام تحرکات ما را تحت بررسی داشت، نه راه پس داشتیم و نه راه پیش، رو کردم به #حاج_قاسم و گفتم: چه کنیم، گیر افتادیم.
🍂🍂🍂🍂
🔹#حاج_قاسم چشمانش را بست و چند لحظهای سکوت کرد. ناگهان چشمانش را باز کرد و گفت: امشب را مهمان یکی از خانه ها میشویم تا ببینیم فردا چه میشود، همه بلند شدیم و با احتیاط در کوچه پس کوچه های بوکمال به راه افتادیم، قناصه زنان داعشی بالای هر پشتبامی کمین کرده بودند، از دور خانهای را دیدیم که هم موقعیت مناسبی داشت و هم کمتر از بقیه خراب شده بود، با احتیاط کامل وارد خانه شدیم و همه جا را گشتیم، وقتی به امنیت آنجا مطمئن شدیم همانجا ساکن شدیم.
🍁🍁🍁🍁
🔸ما از خستگی در حال چرت زدن بودیم اما در همان حالت صورت احساس میکردم حاج قاسم بیدار است و با نیروهایش صحبت میکند.
اما تا صبح چیز دیگری نفهمیدم، برای نماز بیدار شدیم و نماز را به امامت حاجی خواندیم، انگار کمی شهر خلوت شده بود، به حاجی گفتم اتفاقی افتاده؟
✅ادامه دارد ...
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠حلالیت(۱) #داستان_هفدهم #مالک_زمان 🔹 منطقه به منطقه درحال آزادسازی سوریه بودیم. هرچه کار
📕📘📗📙📒📕
💠حلالیت(۲)
#داستان_هفدهم
#مالک_زمان
🔹 حاجی نگاهی کرد و گفت: منطقه آرام شده و داعشی ها عقب نشینی کردند، باید هرچه سریعتر خودمان را به عقب برسانیم، وسایلت را جمع کن تا برویم، رفتم وسایل را جمع و جور کنم که دیدم حاجی قلم کاغذ بیرون آورد و مشغول نوشتن نامه شد. با خود گفتم در این وضعیت که هر لحظه امکان مرگ هست برای که نامه مینویسد؟
🍂🍂🍂🍂
🔸 جلوتر رفتم تا قایمکی نامه را بخوانم اما نتوانستم، به شانه حاجی زدم حاجی از جا پرید و مرا نگاه کرد. لبخندی زدم و گفتم: خوش به حال آن کس که برایش در این وضعیت نامه مینویسید، لبخندی زد و نامه را دستم داد، اما چون عربی نوشته بود نتوانستم بخوانم.
🍁🍁🍁🍁
🔹 از او پرسیدم چه نوشتهای حاجی؟ درحالی که اسبابش را جمع میکرد و داخل کیفش میگذاشت، گفت: خلاصهاش را بگویم بابت امشب از صاحبخانه حلالیت طلبیدم، به او گفتم میشه کامل ترجمه کنید، گفت نامه را به ابومحمد بده تا برایت ترجمه کند، نامه را به ابومحمد دادم، ابومحمد نامه را مقابلش گرفت و خواند.
🌾🌾🌾🌾
🔸 بسم الله الرحمن الرحیم من سلیمانی هستم امشب را در خانه شما استراحت کردم اگر این نامه را دیدی به این شماره زنگ بزن تا هزینه این یک شب را برایت واریز کنم.
من میان خودم به عنوان یک شیعه و شما به عنوان یک سنی تفاوتی نمیبینم زیرا هر دو پیرو رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) هستیم و عشق آنها را در سینه داریم و من الله التوفیق
🍂🍂🍂🍂
🔹نامه را از ابومحمد گرفتم و به دست سردار رساندم، در راه بازگشت با خود میگفتم کاش همه مانند حاج قاسم بودند ...
🍁🍁🍁🍁
🔸امیرالمومنین علی علیه السلام در قسمتی از نامهاش به مالک میفرمایند:
ألزِمِ الحَقَّ مَن لَزِمَهُ مِن القَريبِ و البَعيدِ
حق را در مورد هرکسی که شایسته است از دور یا نزدیک اجرا کن.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠حلالیت(۲) #داستان_هفدهم #مالک_زمان 🔹 حاجی نگاهی کرد و گفت: منطقه آرام شده و داعشی ها عقب
📕📘📗📙📒📕
💠با شهدا(۱)
#داستان_هجدهم
#مالک_زمان
راوی: مرتضی سرهنگی
🔹 چند ماهی از پایان جنگ گذشته بود یک روز تلفن دفتر ادبیات حوزه هنری زنگ خورد.
گوشی را برداشتم و با آقایی که آن سوی خط بود صحبت کردم. خودش را به عنوان یکی از فرماندهان سپاه پاسداران معرفی کرد. خیلی از کتاب هایی که در مورد شهدا انجام داده بودیم تشکر کرد و گفت: خاطرات چند شهید را جمع آوری کردهایم، آیا امکان دارد که نویسندههایی را معرفی کنید تا این خاطرات را به کتاب تبدیل کنند؟!
تمام هزینهها را هم پرداخت میکنیم. گفتم بله در خدمت هستیم.
🌾🌾🌾🌾
🔸 شاید اولین بار بود که یک فرمانده جنگ از ما میخواست که خاطرات برخی شهدا را کتاب کنیم و همه گونه همکاری هم میکرد.
روز بعد دوباره تماس گرفت و پیگیری کرد. گفتم ۱۰ نفر از نویسندگان را برای این کار آماده کردهام. خیلی خوشحال شد و گفت: برای فردا بلیط هواپیما میگیرم تا همگی با هم کرمان تشریف بیاورید. برایتان هتل رزرو می کنم. خودم هم برنامه فردا صبح را جلسه با نویسندگان قرار میدهم. صبح فردا هواپیما در فرودگاه کرمان به زمین نشست. نمی دانستیم کجا برویم آن زمان موبایل و ... نبود.
🍂🍂🍂🍂
🔹 یک بار دیدیم چند پاسدار به استقبال آمدند. نفر جلویی با همه سلام و روبوسی کرد و گفت: خوش آمدید، ماشینها آمادهاند.
همگی به دفتر فرماندهی لشکر ثارالله کرمان رفتیم. آنجا فهمیدم که مهمان #حاج_قاسم هستیم ...
✅ادامه دارد ...
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠با شهدا(۱) #داستان_هجدهم #مالک_زمان راوی: مرتضی سرهنگی 🔹 چند ماهی از پایان جنگ گذشته بود ی
📕📘📗📙📒📕
💠با شهدا(۲)
#داستان_هجدهم
#مالک_زمان
راوی: مرتضی سرهنگی
🔹 #حاج_قاسم خودش کتابهای سوره را خوانده و با من تماس گرفته بود. بساط صبحانه را زودتر برای ما آماده کرده بودند. بعد از شروع جلسه به هر کدام از نویسندگان یک کارتن داد و شروع به صحبت کرد.
🌾🌾🌾🌾
🔸 #سردار_سلیمانی ادامه داد: داخل این کارتنها کاغذهایی است که هر کدام مربوط به خاطرات یک شهید است. بعد یک به یک در مورد آن شهدا که از فرماندهان لشکر ثارالله بودند با بغض در گلو توضیح داد.
🍂🍂🍂🍂
🔸 صحبتهایش تمام شد. رفقای ما مطالعات را شروع کردند. با اینکه مسئولیت او پس از پایان جنگ سنگینتر شده بود اما در تمام آن مدت در کنار ما بود.
کارها به خوبی انجام شد و در کمترین زمان، اولین کتاب های خاطرات سرداران شهید با حمایت فرماندهی لشکر ثارالله منتشر شد.
🍁🍁🍁🍁
🔹 در سال بعد نیز خاطرات بقیه فرماندهان چاپ شد و با پیگیری های ایشان انتشارات ستاد کنگره شهدای کرمان فعال شد. دیگر فرماندهان و لشکر ها نیز کار کتاب برای شهدا را شروع کردند اما هیچ وقت ارادتی که#حاج_قاسم به شهدا داشت را فراموش نمیکنم.
🌾🌾🌾🌾
🔸 امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه ۱۲۳ از نهج البلاغه در توصیف مقام شهید میفرماید:إِنَّ الْمَوْتَ طَالِبٌ حَثِيثٌ، لَا يَفُوتُهُ الْمُقِيمُ وَ لَا يُعْجِزُهُ الْهَارِبُ. إِنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ، وَ الَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ عَلَيَّ مِنْ مِيتَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ.
🍂🍂🍂🍂
🔹 همانا مرگ به سرعت در جستجوی شماست، آنها که در نبرد مقاومت دارند و آنها که فرار میکنند، هیچکدام را از چنگال مرگ رهایی نیست و همانا گرامی ترین مرگها کشته شدن در راه خداست.
سوگند به آن کس که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر استراحت و در مخالفت با خدا است.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠با شهدا(۲) #داستان_هجدهم #مالک_زمان راوی: مرتضی سرهنگی 🔹 #حاج_قاسم خودش کتابهای سوره را خ
📕📘📗📙📒📕
💠آرامش در چهره(۱)
#داستان_ نوزدهم
#مالک_زمان
راوی: نقل از فرمانده فاطمیون
🔹 خیلی اصرارش کردم بماند تا ما این کار را انجام دهیم، انگار او زاده شده بود تا کارهای خطرناک و پر استرس را خودش انجام دهد.
#حاج_قاسم میخواست به منطقهای برود که هم در آنجا داعش حضور داشت و هم مزدوران آمریکایی، وقتی میخواستیم وارد بالگرد شویم باز از او خواهش کردم این کار را بر عهده ما بگذارد، اما گوش شنوایی برای حرفهای ما نداشت.
🌾🌾🌾🌾
🔸 بیشتر کارهای شناسایی و ارزیابی را خودش انجام میداد، وارد بالگرد شدیم طبق معمول مقابل پنجره نشستیم، از او خواستم که حداقل بین ما بنشیند ولی بی فایده بود و کسی نمیتوانست مقابل خواستهاش بایستد.
🍂🍂🍂🍂
🔹 بالگرد از زمین بلند شد و شروع به طی مسیر کرد. یک چشمم به سردار بود و چشم دیگر اوضاع را بررسی میکرد. گاهی اوقات قرآن میخواند و گاهی در دفترچهاش یادداشت برداری میکرد. به منطقه حنف عراق نزدیک میشدیم که چند بالگرد اطرافمان دیدیم از وحشت مو به تنم سیخ شد.
🍁🍁🍁🍁
🔸 ایستادم تا ببینم مال چه کشوری است، تا دیدم پرچم آمریکا روی آنها نقش بسته از استرس بدنم بی حال شد، مدام به خلبان ما بیسیم میزدند که این منطقه را ترک کنید ...
✅ ادامه دارد ...
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar
مهر ماندگار
📕📘📗📙📒📕 💠آرامش در چهره(۱) #داستان_ نوزدهم #مالک_زمان راوی: نقل از فرمانده فاطمیون 🔹 خیلی اصرارش کر
📘📙📕📒📗📕
#مسابقه هفته هفتم
#مالک_زمان
🔻۱-دلیل حاج قاسم برای اینکه خودش به شناسایی برود چه بود؟
۱-اگر نروم ممکن است تلفات جنگی ما دو برابر شود
۲-کسانی که تجربه بالا دارند وقتی برای شناسایی میرود عملیات با هزینه کمتری پیروز می شود
۳- شناسایی دیگران را زیاد قبول نداشت
۴- گزینه های ۱ و ۲
🔻۲- حاج قاسم در نامهاش به صاحب خانه منطقه بوکمال چه مطالبی را یادآور شد؟
۱-هزینه اقامت را واریز می کنم و حلالیت خواسته بود
۲-میان خودم که شیعه هستم و شما به عنوان سنی تفاوتی نمیبینم
۳-هردو پیرو رسول الله(ص) و اهلبیت(ع) هستیم
۴-همه موارد
🔻۳-اولین کتاب های خاطرات سرداران شهید از شهدای کدام لشکر بود؟
۱- محمد رسول الله تهران
۲-ثارالله کرمان
۳-امام رضا خراسان
۴-قائم آل محمد سمنان
🔰سوال تشریحی
🔻۴-بنا به فرموده امام علی علیه السلام اولین چیزی که خداوند در قیامت بین مردم حکم میکند چیست؟
✅ پاسخ های خود را به ترتیب از سمت چپ به راست بصورت یک عدد ۳ رقمی و پاسخ سوال تشریحی را در ادامه به همراه کد ملی(شماره شناسایی) در یک پیام به ۱۰۰۰۰۱۱۴۵۱۱۲۶ ارسال کنید.
✅مثال: ۱۲۲
با ۵۰ نفر چگونه میخواهد شهر را نجات دهد، نکند شوخی اش گرفته؟!!و اگر موفق نشود خودش هم شهید میشود.
۰۱۲۳۴۵۶۷۸۹
🔰 مهلت شرکت در مسابقه تا روز یک شنبه 19 بهمن ماه ساعت ۲۴ می باشد.
💠جمعه ها ساعت ۲۱ همراه با #مسابقه و #جایزه
🔹بهرهبرداری از این مطالب با ذکر منبع @Mehremaandegar بلامانع است.
#مالک_زمان
#داستان_کوتاه
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم
#گنبد_خشتی
#مهر_ماندگار
@Mehremaandegar