💫افتتاح کارگاه نجوم و رصد ستاره همزمان با آغاز دهه‌ی مبارک فجر 💫 ✅کانون فرهنگی _تربیتی حضرت زینب (س) شهرستان مهریز 🇮🇷بهمن ۱۴۰۱🇮🇷 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ ☑️ به مهریز نیوز بپیوندید 👇 ‌🔹همراه ما باشید در کانال مهریز نیوز @Mehriz1401News

لازم نیست به کسی حالم بده! امام زمان میدونه:)) #امام_زمان_عج💚 #جمعه #پیشنهاد_دانلود

💔#استورۍ آقاااا بیا #اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج

🌺 #میلاد_امام_علی_ع شکاف آیا دلیلش چیست؟ وقتی خانه #در دارد!! 🎙 #صابر_خراسانی 👌 #پیشنهاد_ویژه مرجع رسمی #مولودی های روز

🌺 #میلاد_امام_علی_ع تا صورت و پیوند جهان بود علی بود تا نقش زمین بود زمان بود علی بود 🎤 #علی_اکبر_قلیچ 👏 #نوآهنگ 👌فوق زیبا مرجع رسمی #مولودی های روز 💧❄️💧❄️💧❄️💧❄️💧

🍃دعای ما برای تک تک شما عزیزان 🌹سلامتی 🍃گلستانی زیبا تقدیم شما 🌹یک دسته ستاره ارمغان تون 🍃یک باغ پر از گلهای "نرگس 🌹تقدیم به قلب مهربان تون ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ☑️ به مهریز نیوز بپیوندید 👇 ‌‌‌‌🔹همراه ما باشید در کانال مهریز نیوز @Mehriz1401News

🌺 #میلاد_امام_علی_ع ذره ذره پای این عشق میگدازیم تو قمار پاک این عشق دل میبازیم 🎤 #محمود_کریمی 👏 #سرود 👌فوق زیبا مرجع رسمی #مولودی های روز 💧❄️💧❄️💧❄️💧❄️💧 ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ ☑️ به مهریز نیوز بپیوندید 👇 ‌🔹همراه ما باشید در کانال مهریز نیوز @Mehriz1401News

📚#داستان_کوتاه هارون بر خود قرار داد که هرکس حرف حکیمانه و شیرینی زد به او کیسه ی زری ببخشد، روزی دید پیرمردی پشت خمیده، با حالت زار، مشغول کاشت درخت زیتون است!!! هارون گفت : ای پیرمرد تو با این سن و سال زیتون می کاری و حال آنکه عمر تو کفاف برداشت میوه ی آن نمیکند؟ پیرمرد گفت: ای خلیفه! دیگران کاشتند و ماخوردیم ما میکاریم، دیگران بخورند!!! هارون خوشش آمد بدره ی زری به او داد... پیر مرد گفت : درختان مردم بعد از سالها میوه میدهد ولی درخت ما در حال میوه داد!!! هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ای دیگر زر به او داد... پیر مرد گفت : درختان دیگر سالی یکبار میوه میدهد اما درخت ما دوبار به بار نشست!!! هارون بیشتر خوشش آمد کیسه ی زری دیگر به او داد و زود از آنجا عبور کرد و میگفت : اگر بایستیم خزانه را خالی خواهد کرد..... ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ ☑️ به مهریز نیوز بپیوندید 👇 ‌🔹همراه ما باشید در کانال مهریز نیوز @Mehriz1401News

📖راه حلی برای گناه نکردن جواني نزد عالمي آمد و از او پرسيد: من جوان هستم اما نميتوانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم، چاره ام چيست؟ عالم كوزه‌اي پر از شير به او داد و به او توصيه كرد كه كوزه را به سلامت به جاي معيني ببرد و هيچ چيز از كوزه نريزد... به يكي از طلبه‌هايش هم گفت او را همراهي كند و اگر شير را ريخت جلوي همه‌ي مردم او را كتك بزند. جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند. و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي عالم از او پرسيد چند دختر را در سر راهت ديدي؟ جوان جواب داد: هيچ، فقط به فكر آن بودم كه شير را نريزم كه مبادا در جلوي مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار وخفيف شوم. عالم هم گفت: حكايت انسان مؤمن هم همین است مومن هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند و از حساب روز قيامت و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای محشر و عذاب جهنم بیم دارد ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ ☑️ به مهریز نیوز بپیوندید 👇 ‌🔹همراه ما باشید در کانال مهریز نیوز @Mehriz1401News

📚 #حکایتی_خواندنی ✍این داستان #ملانصرالدین_و_کیسه_زر دزدی کیسه زر ملّا نصرالدین را ربود‌، وی شکایت نزد قاضی برد؛تا خواست ماجرا را شرح دهد، داروغه وارد شد و نزد قاضی نشست. ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون آمد؛ روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام ... کیسه ام را یافتم،از او سوال کردند که چطور بدون حکم‌قاضی کیسه را یافتی ؟! ملّا خنده ای کرد وگفت: «در شهری که داروغه دزد باشد و قاضی رفیق دزد »بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم منزل رفته و نماز خواندم و ازخدا کمک خواستم. امروز در بیابان‌ دیدم که داروغه از اسب افتاده گردنش شکسته و کیسه زر من به کمر بسته... ! پس کیسه ام را برداشتم. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄ ☑️ به مهریز نیوز بپیوندید 👇 ‌🔹همراه ما باشید در کانال مهریز نیوز @Mehriz1401News