eitaa logo
«¹¹⁸مِعراج‌شُهَدا ³¹⁵» 🇮🇷
236 دنبال‌کننده
985 عکس
544 ویدیو
3 فایل
🌷بسم‌ رب‌ الشهداء و الصدیقین🌷 امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی): «امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا، کمتر از #شهادت نیست» زندگی زیباست؛ اما #شهادت زیباتر... 📌کپی مطالب با ذکر صلوات، آزاد... ارتباط با خادم کانال: 🆔️ @seiied_morteza110
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگاه در شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله(ع) یاد می‌کنند. ☑کانال شهید مصطفی صدرزاده👇 🆔️https://eitaa.com/Mustafa_Sadrzadeh_Shahid
💠 💠 شهید مهدی زین‌الدین تاریخ تولد: ۱۸/مهر/۱۳۳۸ محل تولد: تهران تاریخ شهادت: ۲۷/آبان/۱۳۶۳ محل شهادت: کرمانشاه مزار شهید: گلزار شهدای قم ✳ جهت آشنایی با معارف شهدا به کانال شهید صدرزاده بپیوندید👇🏻 🆔️@Sadrzadeh_Shahid
🕊 نزدیک عملیات بود، می‌دانستم دختر دار شده. یک روز دیدم سر پاکت نامه از جیبش زده بیرون. گفتم : این چیه؟ گفت : عکس دخترمه گفتم : بده ببینمش گفت : خودم هنوز ندیدمش گفتم : چرا ؟ گفت الان موقع عملیاته ، میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد... 🌷 🌹 ✳ جهت آشنایی با معارف شهدا به کانال شهید صدرزاده بپیوندید👇🏻 🆔️@Sadrzadeh_Shahid
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد... ✳ جهت آشنایی با معارف شهدا به کانال شهید صدرزاده بپیوندید👇🏻 🆔️@Sadrzadeh_Shahid
🔻شهید زین‌الدین از آن دسته فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه دشمن می‌شد. حتی در زمانی که شرایط مساعد شد،‌ به زیارت نجف و کربلا رفته بود و در راه برگشت وارد قرارگاه عراقی‌ها شده و در آنجا چای نوشیده بود! 🔺️شهید مهدی زین‌الدین⁩ با رتبه چهار کنکور تجربی و پذیرش در دانشگاه فرانسه، درس و آینده و ثروت را رها کرد و برای اسلام و وطنش جنگید و در چنین روزی همراه با برادرش مجید به شهادت رسید. ✳ جهت آشنایی با معارف شهدا به کانال شهید صدرزاده بپیوندید👇🏻 🆔️@Sadrzadeh_Shahid
🌱نماز اول وقت در گفتم : نگرانتیم انقدر موقع اذان تویِ جاده نزن کنار نماز بخونی چند دقیقه دیرتر چی میشه؟! افتادۍ دست کوملھ‌ها چی؟!! خندید ! (: گفت تموم جنگِ‌ما بخاطر همین نمازه ؛ تمام ارزش نمازم توی ِ همین اول‌وقت خوندنشه ..!🌱 🏴 جهت آشنایی با معارف شهدا به کانال معراج شهدا بپیوندید👇🏻 📣@Meraj_Shohada_Shiraz
📌 شهید زین الدین خطاب به خودش: مهدی؛ تو هیچی نیستی! 🔷️ چشم‌شان که به مهدی افتاد؛ از خوشحالی بال در آوردند دوره‌اش کردند و شروع کردن به شعار دادن: فرمانده‌ی آزاده ، آماده‌ایم آماده ! » ◇ هرکسی هم که دستش به مهدی می‌رسید امان نمی‌داد، شروع می‌کرد به بوسیدن... مخمصه‌ای بود برای خودش! ◇ خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد با چشمانی پر از اشک در گوشه ای به خودش نهیب می‌زد: « مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجی‌هایی...!» ❇ جهت آشنایی با معارف شهدا به کانال بپیوندید👇🏻 📣@Meraj_Shohada_Shiraz