آیت الله علی اکبر رشاد :
◾️آیت الله مصباح یزدی در فریادها و خروش هایش همچنان زنده و جوشان است، در جلوی جبهه انقلاب حرکت کرده و سربازان انقلاب نیز او را چونان مشعلی در فراراه مسیر انقلاب می نگرند و از او پیروی می کنند.
ذهن، زبان و زندگی علامه مصباح آئینه هم بودند. قطعا تا صدها سال جای خالی ایشان پر نخواهد شد
🌷🌷🌷🥺
🔻آیت الله رشاد :
آیت الله مصباح یزدی بزرگترین متفکر علوم انسانی اسلامی عصر ما است.
🔹آیت الله علی اکبر رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:
🔹ما در سوگ مردی نشسته ایم که دلش خانه خدا و قلبش پایتخت الهی و جانش آکنده از صفات الهی بود؛ قلب ایشان بدون هیچ مقاومتی به خانه خدا تبدیل شده بود و هرگز از یاد خداوند غافل نمی شد.
🔹آیت الله مصباح همه عرصه های معرفت عصر را در نوردید و در عرصه های فلسفه، کلام، تفسیر، قرآن پژوهی، حدیث پژوهی، اخلاق و معرفت شناسی تلاش و جهاد بزرگی انجام داد؛ فلسفه های مضاف با ایشان آغاز شده و ایشان میدان دار این عرصه ها محسوب می شود.
🔹ایشان در فلسفه های مضافی همچون فلسفه سیاسی، فلسفه تاریخ، فلسفه اخلاق، تمدن و فلسفه علوم انسانی یک اندیشمند بزرگ و دانا بود.
🔹آیت الله مصباح شاگردان بسیار بزرگی را پرورانده اند و باقیات صالحات بسیاری از خود به جای گذاشته اند و ما باید راه ایشان را با قوت ادامه دهیم.
بیشتر بخوانید👇
http://tabyin.ir/node/104980
🔴توفيق تشخيص وظيفه..
🖊احمدحسين شريفي
🔸به نظر اين بنده يکي از مهمترين کليدهاي شخصيت استاد عزيزم، علامه مصباح يزدي روحي له الفداء، «وظيفهشناسي و عمل به وظيفه» است. او در همه کنشها و واکنشهاي فرهنگي و اجتماعي و سياسي خود، تنها و تنها دنبال عمل به وظيفه است. و یکی از درسهای بزرگي هم که ميتوان از زندگي ايشان گرفت همين است: «تلاش و جديت در جهت فهم و تشخيص وظيفه و کوشش در جهت عمل به آن، عليرغم خوشايندها و بدآيندهاي ديگران.»
🔸چند سال قبل، براي چهارمين بار قصد سفر عمره داشتم؛ (در حالي که در آن زمان علاوه بر عضويت در هيئت علمي و اشتغالات آموزشي و پژوهشي، مسؤوليت معاونت پژوهش مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) را هم بر عهده داشتم) براي خداحافظي خدمت استاد عزيزم آيتالله مصباح يزدي رسيدم. ايشان بعد از سکوتي تقريباً يکدقيقهاي (!) فرمودند، «خداوند به شما توفيقات زيادي داده است؛ از جمله اينکه خيلي راحت ميتوانيد وظيفه و اولويت زندگي خود را تشخيص دهيد! اما من براي آنکه در ميان واجبات متعددي که بر عهدة خود احساس ميکنم، اولويتبندي کنم، بعضاً ساعتها فکر ميکنم. حال اگر در آنجا حالي دست داد، مرا هم دعا کنيد تا خداوند قدرت تشخيص وظيفه را به من بدهد!»
منظور ايشان را فهميدم. آري هريک از ما واجبات اجتماعي و علمي و فرهنگي و سياسي فراواني برعهده داريم؛ با وجود اينها، آيا نوبت به انجام مستحباتي مثل عمره و سفرهاي دوم و سوم و ... حج و ... ميرسد؟
اما همة مقدمات سفر فراهم شده بود و کمتر از 12 ساعت ديگر بايد پرواز ميکردم؛ درعين حال، سخنان ايشان آرامشم را ربوده بود؛به همین دلیل بلافاصله پس از انجام اعمال عمره، به بعثة مقام معظم رهبري مراجعه کردم و درخواست بازگشت سريعتر به ايران را داشتم؛ و نهايتاً توانستم چند روز زودتر با کارواني از اصفهان به وطن برگردم. و اين آخرين سفر عمرة بنده بود.
يکي از دعاهاي هميشگيمان اين باشد که خدايا توفيق تشخيص وظيفه و عمل به آن را به ما عطا کن. در دعاي ابوحمزه ثمالي ميخوانيم: «وَ أَلْهِمْنِي الْخَيْرَ وَ الْعَمَلَ بِه؛ خدايا کار خير و عمل به آن را به من الهام کن»
#مصباح_یزدی
#وظیفه_گرایی
🔸حجت الاسلام دكتر احمدحسین شریفی :
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی کسی بود که اخلاق را به مثابه یک علم همچون فقه، اصول و فلسفه در سطوح مشخص علمی با سرفصلهای روشن و پیگیریهای نظارتی تدوین کرد و در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری شکل داد و حتی توانست حوزه علمیهای به قصد پرورش مجتهدان در حوزه اخلاق تاسیس کند.
🔸متن کامل مصاحبه 👇👇👇
https://www.irna.ir/news/84171722
🔴جوخههاي ترور همچنان مشغول به کارند
🖊احمدحسين شريفي. دی ماه ۱۳۹۹
🔸هيچيک از عالمان دين در دهههاي اخير به اندازه آيتالله مصباح آماج ترور شخصيتي نبوده است. بدون ترديد او در اين زمينه رکورددار است! خود ايشان ميفرمود آنقدر فحش و ناسزا و افترا و دروغ شنيدهام که به شنيدن آنها عادت کردهاند و به تعبير طنزآمیز خودشان نوعي «فحشدرماني» ميکردند!
🔸بعد از رحلت ايشان نيز تروريستهاي بيمروت حتي به خود اجازه ندادند جنازه ايشان دفن شود؛ بلافاصله با شنيدن خبر رحلت ايشان از آن سر دنيا (آمريکا و اروپا) تيرهاي زهرآگين خود را روانه جنازه مطهرش کردند و از ترس اينکه مبادا فريبخوردگان محافل آنها به هر دليلي بعد از رحلت ايشان تمايلي به خواندن کتابي از کتابهاي ايشان پيدا کنند، ناجوانمردانهترين افتراها و دروغها را به ايشان نسبت دادند؛ تا شايد بدين وسيله عدهاي را از نزديک شدن به اين چراغ روشنی بخش علم و انديشه دور نگه دارند.
🔸اذناب داخلي آنها نيز بهانه خوبي به دست آورند، نقل ناشيانه و البته از روي صفا و صداقت کراماتي از ايشان توسط حاج آقاي صديقي، بهترين مستمسک حمله به علامه مصباح و تحت الشعاع قرار دادن عظمت و بزرگي او شد. خيلي روشن است که اين فقط يک بهانه جديد براي مصباحستيزي بود، و الا خود آنها که غرق در خرافاتاند، بسياري از آنها شيفتة افسانهها و خرافات صوفيان و عارفنماياناند، و با چه آب و تابي هم خزعبلات صوفيان دروغين را نقل ميکنند.
🔸به يقين حتي اگر اين مسأله نبود، بهانهاي ديگر دست و پا ميکردند؛ همچنان که پارهاي از سکولارهاي عمامه به سر، همان روز اول و دوم رحلت ايشان، به گونهاي ديگر به ترور اين شخصيت پرداختند؛ عدهاي حتي تشييع جنازه باشکوه ايشان را هم تحمل نکردند و حقد و کينه خود را نسبت به اسلام و ارزشهاي اسلامي و انقلابي به گونههاي مختلف نشان دادند.
🔸اما چرا؟ به اعتقاد اين بنده، نفرت از آيتالله مصباح و تلاش شبانهروزي غربزدگان و اسلامستيزان و ولايتگريزان براي دور نگه داشتن نسل جوان از ايشان دلايل متعدد دارد؛
آيتالله مصباح يزدي :
1️⃣منطقي قوي و نفوذناپذير داشت، تجسم حکمت اسلامي و قرآني بود؛ مقلدان فکر و فرهنگ غرب را ياراي مواجهه با منطق مستحکم او نبود؛ و آنان که دل و دين به جايي ديگر باخته بودند، چارهاي جز ترور شخصيت او را نداشتند؛
2️⃣شجاعتي کمنظير در بيان حقايق با بياني شفاف و رسا و منطقي مستحکم داشت؛ افراد زبون در مواجهه با شجاعان و دليران، براي سرپوش نهادن بر ضعف و زبوني خود چارهاي جز ترور شخصیت ندارند؛
3️⃣او با بصيرتي کمنظير پنهانيترين اهداف نفوذيهاي غرب در جريان فکر و فرهنگ انقلابي را ميديد و ميشناخت و به دليل شجاعت کمنظيري که داشت، آنها را آشکار ميکرد؛ او ثمرة سالها نيروسازي غربيان براي زدودن فکر و فرهنگ اسلامي را خنثي کرد؛ اين يکي از رازهاي عصبانيت نامعقول رهبران روشنفکري غربزده از ايشان است.
4️⃣مصباح فقط يک عالم ديني نبود؛ او يک عالم انديشهپرور بود؛ او در کار نيروسازي و کادرسازي فکري براي انقلاب اسلامي بود؛ براي جلوگيري از نفوذ انديشه و حکمت او که همان انديشه و حکمت انقلاب و اسلام است، سادهترين راه را ترور شخصيت او ميدانستند؛ غافل از اينکه علم نور است، حکمت همچون رودي روان است، کسي نميتواند براي هميشه جلوي آن را سد کند.
5️⃣آیت الله مصباح صرفاً يک فيلسوف ولايتپذير نبود؛ بلکه حکيمي ولايتگستر هم بود؛ و دشمنان همواره در طول تاريخ اسلام، با ولايتگستراني مثل سلمان و ابوذر و عمار و مالک و مقداد و مثيم تمار و حجر بن عدي و ... سختترين و بيرحمانهترين مواجهه را داشتهاند. با ترور آنها خواستهاند بازوان ولايت را قطع کنند.
6️⃣آيتالله مصباح يک فرد نبود؛ بلکه "#عقبه_تئوريک_نظام"بود؛ با ترور شخصيت و دانش و انديشه او، ميخواستند و ميخواهند شخصيت و علم و انديشه انقلاب را ترور کنند. به تعبير ديگر ميتوان گفت آيتالله مصباح خودش هدف اصلي نبود؛ او سپر دفاع از اسلام و قرآن و ولايت و انقلاب اسلامي بود؛
🔸اما دشمنان و بدخواهان اسلام و انقلاب بدانند که اگر اسلافشان توانستند نور سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و مالک و حجر بن عدي را خاموش کنند و از تأثيرگذاري آنها در گسترة تاريخ بکاهند، اينان هم ميتوانند چراغ روشنيبخش علم و انديشه مصباحيزدي را خاموش کنند. مصباح يزدي برکهاي نبود که به مرور زمان رنگ و طعم خود را از دست دهد؛ او همچون رودي جاري در گسترة زمان است که تازه حرکت و جريان خود را آغاز کرده است؛ غربباوران و ولايتستيزان خوب ميدانند که اين جريان تازه به راه افتاده است؛ اين جريان با قوت دانش و خرد و انديشه، به دنبال #اقامه_دين در همه ابعاد زيست انساني است. دنبال تحقق منويات حضرت ولايت است و تا تحقق تمدن اسلامي از حرکت نخواهد ايستاد.
#علامه_مصباح
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴کرامتهاي آیت الله مصباح - قسمت ۱
🖊احمدحسين شريفي
🔸از بزرگترين کرامات و کارهاي خارق العادة عمار انقلاب اين است که به گونهاي از بنيانهاي فکر اسلامي و مباني انقلاب اسلامي دفاع ميکردند که هيچ يک از درشتگويان و مدعيان بيبنيان و غربزدههاي مفلوک، تاکنون نتوانستهاند هيچ يک از انديشههاي ايشان را نقدي عالمانه کنند؛ به همين دليل به هتاکي و فحاشي و لجنپراکني عليه اين شخصيت پرداخته و ميپردازند.
🔸از ديگر کرامات ماندگار و جاري ايشان تأسيس ساختارهاي آموزشي و پژوهشي بيسابقهاي در حوزه علميه است که تا ابد توانايي امتدادبخشي به بنيانهاي معرفتشناسي و هستيشناسي و انسانشناسي اسلامي در حوزههاي مختلف علوم انساني و نيازهاي فکري انقلاب اسلامي را دارند.
#علامه_مصباح
#کرامت_مصباح
🔴کرامتهاي آيتالله مصباح - قسمت ۲
🖊احمدحسين شريفي
🔸اين روزها عدهاي از دوستان مخلص و باصفاي آيتالله مصباح، در رسانة ملي به نقل پارهاي از کرامتهاي آيتالله مصباح پرداختند که آري ايشان از زمان مرگ خود و وضعيت بعد از مرگشان مطلع بودهاند و همچنين بعد از مرگ چشمان خود را براي غسالشان باز کردهاند. ليبرالهاي بيچاره، اين سخنان را بهانهاي تازه براي تخريب چهرة تابناک آيتالله مصباح يافتند و بياعتقادي خود به عالم معنا و ملکوت و قدرت روحي مردان الهي را به اين بهانه برملا کردند. و ناخواسته آن نگاه عميق آيتالله مصباح درباره غربزدهگاني که اسلامستيزي خود را پنهان ميکردند، تأييد کردند.
🔸بنده به آن دوستان پاکنيت و به این دشمنان خفاشصفت آيتالله مصباح عرض ميکنم اينها که چيزي نيست؛ چنين مسائلي درباره بسياري از افراد عادي هم فراوان نقل و تجربه شده است.
🔸کرامت بزرگ آيتالله مصباح اين بود که آنچه ديگران در آيينه نميديدند، در خشت خام ميديد. ايشان پيش از انقلاب، انحطاط انديشهاي و عملي برخي از انقلابيان بزرگ را پيشبيني کرد. (انقلابياني که حتي خودشان را پدرخوانده انقلاب ميدانستند و حتی ابراز میکردند آنها بودند که امام را براي تسريع در پيشبرد اهدافشان، جلو انداختند؛ به اين دليل که سيد بود و مقبوليت مردمي داشت!)
🔸کرامت بزرگ آيتالله مصباح اين است که از اوايل دهه شصت، بی اعتقادی پارهاي از مدعيان روشنفکري غربزده و نفوذيان انگليسي به اسلام و انقلاب را که حتي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم نفوذ کرده بودند! و در رسانههاي جمهوري اسلامي به تفسير مثنوي و نهج البلاغه ميپرداختند!، ابراز کرد و تقابل آنها با تفکر اسلامي و قرآني و انقلابي را دست کم ده سال جلوتر از دیگر افراد تیزبین آفتابي کرد.
🔸کرامت آيتالله مصباح اين نيست که بعد از مرگ، براي غسّال چشمان خود را باز کند؛ چشمان او هميشه باز و بينا و بصير بود؛ او شصت سال است که به دنبال بازکردن چشمان ديگران بر روي حقايق اسلام و فرهنگ اهل بيت بوده است و در اين جهاد بزرگ، عمارگونه هزاران چشم را بينا کرده است؛ فتنههای عمیق را آشکار کرده است؛ غبارهای غلیظ را کنار زده است و عمارگونه جان و آبرو و هستي خود را فداي انقلاب و ولايت کرده است. اینهاست کرامات عمار انقلاب.
#علامه_مصباح
#کرامت_مصباح
🔴خاطرهای از علامه مصباح دربارة آیتالله الهیقمشهای
🖊احمدحسین شریفی
🔶#علامه_مصباح یزدی برای تشویق به تفکر عمیق در پدیدهها و پرهیز از سطحینگری نسبت به پدیدههای اطراف، خاطرهای را از مرحوم آیتالله #الهی_قمشهای نقل میکردند.
میفرمودند: در مدرسه حجتیه قم، روزی آن فیلسوف و حکیم بزرگ را دیدم که کنار باغچه حیات مدرسه و بر روی خاکها نشسته و به گلی در باغچه خیره شده بود. قدری نزدیکتر رفتم و دیدم که اشک از چشمانش جاری است. ایشان با نگاهی ژرف به یک گل و با تفکر در عطر و رنگ و زیبایی آن و با اندیشه دربارة خالق زیبایی و گل، چنان خضوع و خشوعی برایشان ایجاد شده بود که از اطراف خود غافل شده بود و بیاختیار اشک از چشمانش جاری میشد!
🔶قرآن کریم با گلایه از کسانی که بیتوجه به آیات و نشانههای بیشمار الهی، روز و شب خود را میگذرانند، میفرماید:
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون (یوسف، ۱۰۵)؛ و چه بسیار نشانهای از خدا در آسمانها و زمین است که آنها از کنارش میگذرند، در حالی که از آن روی گردان و غافلند.»
🥺
🔴علامه مصباح و شهید حیدری نهاوندی
🖊احمدحسین شریفی
🔶یک وقتی از #علامه_مصباح یزدی شنیدم که مدتی همبحث با شهید #حیدری_نهاوندی (از شهدای هفتم تیر) بودند. به دلیل علقه و علاقه خاصی که ما نهاوندیها به شهید حیدری داریم، خیلی دوست داشتم که از رابطه آن شهید بزرگوار با علامه مصباح و خاطرات ایشان درباره آن شهید بزرگوار بیشتر بدانم، اما متأسفانه هیچ وقت موقعیتی پیش نیامد که بیشتر در این باره از ایشان بشنوم.
🔶همین اندازه را میدانم که میفرمودند شهید بهشتی که مدیر دبیرستان دین و دانش قم بود به دلیل آیندهنگری و دوراندیشی بینظیری که داشت کلاسهای زبان انگلیسی و جامعهشناسی و فیزیک و شیمی و ریاضیات برای عدهای از فضلای جوان و پرانگیزه قم تشکیل داد و استادان برجستهای را دعوت میکرد و چنین آموزشهایی را ارائه میدادند. و میفرمودند «یکی از افرادی که بسیار پر انگیزه در این کلاسها شرکت میکرد، شهید حیدری نهاوندی بود. این کلاسها چند سال طول کشید اما متأسفانه به دلایل مختلف ریزشهای فراوانی داشت و اواخر فقط سه نفر مانده بودیم: مرحوم دکتر احمد احمدی، شهید حیدری نهاوندی و من.»
🌹خدای متعال روح همه این عالمان راستین و مجاهد را در اعلا علیین مهمان صدیقین و شهداء و صالحین بگرداند.
🌷🌷🌷
🔴 کتاب بر مدار حق ؛
توصیفی از سلوک علمی و عملی
علامه مصباح یزدی
🔲توضیحات ناشر :
🔶#علامه_مصباح يزدي(ره)، دوستان، مخالفان و دشمنان فراواني داشت. حتماً هر دستهای هم براي دوستي، مخالفت و یا دشمنيهايش دلايلي داشت. شايد نتوان گفت كه کدامیک از این سه دسته بیشتر بودند! اما به يقين میتوان گفت كساني كه «او را نشناختند» يا «آنگونه كه بود نشناختند» از هر سه دسته بيشتر بودند.
🔷توصيف گويا و روان و ملموس اين مرد ايستاده بر مدار حق، كار آساني نيست؛ اما شايد دكتر احمدحسين شريفي از سزاوارترين افراد در نگارش اثري در معرفي اين مردِ همواره «بر مدار حق» باشد. كتاب «برمدار حق» که در ۱۱۷ صفحه با قطع رقعی چاپ شده است، ميخواهد ما را به كوچه باغ سيمای اخلاقي و علمي و عملي علامه محمدتقي مصباح يزدي ببرد.
🔷علاقمندان به آشنایی بیشتر با سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی میتوانند کتاب را از آدرس زیر تهیه کنند👇👇
https://eshop.iki.ac.ir/shop/7/Product/4597
🌹🌹
🔴مقدمه کتاب «بر مدار حق» در توصیف سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی نوشته احمدحسین شریفی :
🔷میخواهم از سلوک علمی و عملی حکیم فرزانهای بگویم و بنویسم که خمینی کبیر او را «ذو الشهادتین» میدانست و علامه علامهپروری چون طباطبائی بزرگ او را در میان شاگردان خود «همچون انجیر در میان سایر میوهها» میدانست که در گفتار و رفتار و اندیشه او هیچ امر زائدی نیست.
میخواهم در وصف کسی بنویسم که شهید بهشتی او را «مصباح دوستان» توصیف میکرد و آیتالله شبیری زنجانی در وصف او میگوید «آقاي مصباح را خدا مربي خلق کرده است» و آیتالله مشکینی او را «از خزانههای وجودی» حوزههای علمیه و «شمشیر برنده اسلام در مقابل کفر» معرفی میکرد و آیتالله مظاهری «حمایت از او را حمایت از امام زمان» میداند.
میخواهم ویژگیهای علمی و عملی مردی را بگویم که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در وصف او سخنهایی بینظیر گفته است: او را همواره «بر مدار حق» و از «برکات ماندگار حوزه علمیه قم» و «وجودی مبارک و مغتنم» و «منبع فکر و اندیشه بیغل و غش معارف اسلامی» و «فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام» و «پر کننده خلأ علامه طباطبائی و شهید مطهری» و «عقبه تئوریک نظام» و «یک شخصیت علمی فکری روشنفکری برجسته» دانسته و در قدردانی از منزلت او فرمودند: «بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح را میدانم. واقعاً میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقاً و انصافاً ما امروز نظیر ایشان را حالا به این تعبیر بگوییم، خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا. ... این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا.»
اما من ناچیز چگونه میتوانم در وصف مردی سخن بگویم که حکیم فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، خود را عزادار و سوگوار رحلت او دانست و در پیامی که به مناسبت رحلت او صادر کرد، او را «عالمی ربانی»، «فقیه»، «حکیمی مجاهد»، «متفکری برجسته»، «مدیری شایسته»، «دارای زبانی گویا در اظهار حق» و «پایی با استقامت در صراط مستقیم» و دارای خدماتی کمنظیر در «تولید اندیشه دینی»، «نگارش کتب راهگشا» و «تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار» معرفی کردند و حضور انقلابی او را «در همه میدانهایی که به حضور او احساس نیاز میشد» کمنظیر دانستند و در بیان پارسایی و پرهیزگاری مادام العمر ایشان، چنین شهادت دادند که «پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود»
حق بدهید که نوشتن و گفتن از چنین مرد بزرگ و بینظیری برای همچون من حقیر و ناتوانی بسیار دشوار است. همین آغاز کار اعتراف میکنم که هرگز نمیتوانم «نمی» از «یم» وجود او را نمایان کنم. هرگز نمیتوانم قطرهای از دریای علم و حکمت و سلوک مجاهدانه و زاهدانه و عارفانه او را به لبان تشنگان حقیقت برسانم.
کمال حسن رویت را صفت کردن نمیدانم
که حیران باز میمانم چه داند گفت حیرانی
اما چه باید کرد؟ مگر ذهن و زبانی که پرورش یافته آن حکیم افسانهای و آن سالک «طریق معرفت توحیدی» است، میتواند به بهانه ناتوانی در نمایاندن چهره کامل ماه، آرام نشیند و زبان در کام گیرد و بهرة خود را از شعاع نور حکمتتاب مصباح معرفت و چراغ فروزنده حکمت، بازگو نکند؟ مگر میتوان چشم عاشق را دوخت که معشوق را نبیند؟ و مگر میتوان پای بلبل را بست که بر گل ننشیند و بر گل نسراید؟
با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری
ماه نو هر که ببیند به همه خلق نماید
🌷🌷🌷🥺
🟢کاستیهای اعلاميه جهانی حقوق بشر از نگاه علامه مصباح یزدی
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#علامه_مصباح یزدی به مناسبتهای مختلفی به نقد «اعلامیه جهانی حقوق بشر» پرداخته است، افزون بر نقدهایی که بر تکتک مواد این اعلامیه ذکر میکنند، هفت کاستی و نقص عمدهی ناظر به آن را نیز متذکر میشوند:
يک. فقدان نظم و ترتيب منطقي:
با مقايسه اين اعلاميه با «قانوننامه» حَمُورابي (که دو هزار سال پیش از میلاد میزیسته است) که مشتمل بر 285 ماده در زمينه حقوق ناظر به اموال منقول و غيرمنقول، تجارت، صناعت، خانواده، آزارهاي بدني و کار، تنظيم شده است، نقاط ضعف اين اعلاميه روشن ميشود.
دو. بياعتنايي به دين:
در این اعلامیه هيچ اشارهاي به خدا و پيامبران و دين نشده است.
حتي تعبيري که بيانگر وجود خدا باشد ندارد؛ هر چند در موادي از آن نام دين آمده است مثل ماده شانزدهم و هجدهم اما محتوای آن این است که
اولاً دينداري با بيديني مساوي است
و ثانياً هيچ دين و مذهبي نسبت به دين و مذهب ديگري برتري ندارد!
سه. برهانناپذيري مفاد اعلاميه:
این اعلامیه يک سلسله مطالب شعارگونه را بيان ميکند. براي هيچ کدام از مواد آن دليل خردمندانهاي ذکر نکردهاند. از اصول موضوعه و پیشفرضهای حاکم بر این آییننامه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. هر انساني ذاتاً آزاد است؛ در حالي که ارسطو ميگفت بعضي از انسانها ذاتاً بردهاند. خوب راه اثبات آن چيست؟
2. همه انسانها با هم برابرند؛
اما اگر نظام خلقت انسان بر اساس دين را نپذيريم هيچ راهي براي اثبات اين اصل نيست؛
3. انسانيت محترم است و نبايد کاري کرد که به کرامت انساني لطمهاي وارد آيد؛
خوب چرا انسان کرامت دارد؟
کرامت او از کجا آمده است؟
چرا نبايد در هيچ حالي کرامت او را ناديده گرفت؟
معلوم است که اين اصول موضوعه بديهي نيستند؛ نيازمند دليلاند که هيچ دليلي براي اثبات آنها نيامده است.
چهار. فقدان شالودة نظري:
ارتباط آن با نظامهاي ارزشي غيرحقوقي و نيز با جهانبيني آن معلوم نيست.
در حالي که نظام حقوقي برخاسته از نظام کلي ارزشهاست؛
و نظام کلي ارزشها برخاسته از نظام جهانبيني است؛
پنج. غفلت از توازن حق و تکليف:
تأکيد اعلاميه فقط بر حقوق و آزاديهاست؛ در صورتي که حق و تکليف متضايفاند.
البته در مواردي به بعضي از تکاليف جزئي اشارت رفته است.
شش. عدم انسجام:
مواد آن در بسياري موارد با هم انسجام ندارند؛ مثلاً
الف) بند سوم ماده 26: پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند. اما در بند اول همان ماده آمده است که آموزش ابتدايي اجباري است!
ب) ماده 3: هر کس حق زندگي ... دارد؛ اما ماده 18: هر کس حق دارد از آزادي فکر و وجدان و مذهب بهرهمند شود. اين حق متضمن ... تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني است». براساس احکام بعضي از اديان و مذاهب، اين دو ماده قابل جمع نيست. مثلاً در برخی از آيينهایی هندی قرباني کردن انسان روا است؛
ج) در ماده 19:
هر کس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و انتشار آن به تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد»
در بند اول ماده 21:
هرکس حق دارد که در ادارة امور عمومي کشور خود ... شرکت جويد»
از طرف ديگر در بند سوم همان ماده 21: اساس و منشأ قدرت حکومت، مردم است.
جمع اين مواد در مورد کساني که بر ضد يک نظام قانوني و مبتني بر خواست اکثريت، اقدام به فعاليت سياسي و اجتماعي و فرهنگي و تبليغاتي ميکنند امکانپذير نيست. مطابق ماده 19 کساني که قصد براندازي يک نظام مشروع و مورد حمايت مردم را دارند بايد آزاد باشند چون هر کسي حق آزادي عقيده و بيان دارد ...
اما مطابق بند سوم ماده 21 اينان نبايد آزاد باشند زيرا قيام دربرابر نظام سياسي که متکي به اراده ملت است و اقتدار قانوني دارد جايز نيست.
هفت. عدم شفافيت:
مثلا بند اول ماده 17: هر شخص ... حق مالکيت دارد»؛ از سویي شکی نيست که در سراسر جهان دولتها تصرفات کمابيش فراواني در اموال مردم ميکنند؛ وضع و تحمیل مالياتها، عوارض و ... از این نوع تصرفاتاند. و میدانیم از اينگونه تصرفات هم گريزي نيست. اما پرسش اين است که اعلاميه، دربارة اينگونه تصرفات که منجر به سلب مالکيت مردم نسبت به بخشي از اموالشان ميشود چه ميگويد؟
#حقوق_بشر_غربی
😶 گفتنی است علامه مصباح، خود منشور حقوق بشر براساس مبانی دینی و اسلامی را طراحی و تدوین کرده اند...