🔹درباره سخن آیت الله صدیقی🔹
مطلبی که در یکی از گروه های دوستانه واتساپی عرض کردم👇
ماشااله همه تحصیل کرده هستیم و بلانسبت کلی هم ادعا داریم. پس لطفا بحث طوری جلو ببرین که عوامانه نباشه و یه چیزی برای دنیا و آخرتمون ازش دربیاد و الا برخی حرفا تو کوچه و بازار هم هست و اصلا لازم نیست در این گروه و جمع حوزویان و دانشگاهیان وقت بذاریم و تایپ کنیم.
اجازه بدید بنده هم نکته ای عرض کنم که البته نظر شخصی بنده است و لطفا وصلش نکنین به آخوند و اسلام. بنده نماینده تام الاختیار حوزه های علمیه و انقلاب و اسلام و قرآن نیستم. به اندازه خودم و دانش و علاقه ای که به انقلاب دارم حرفم را بشنوید :
🔹 ۱. این انصاری، غیر از آیت الله انصاریان است. این انصاری، از چپی هاست و چندان نسبتی با عوالم و مباحث عرفانی نداشته و چهل سال است فقط مواضع سیاسی داشته. لذا ایشان را با شیخ حسین انصاریان اشتباه نگیرید. ضمن اینکه ایشان آیت الله هم نیست و گفتن کلمه آیت الله از نظر ما حوزوی ها یک شأن و مرتبه خاص هست. حداقل تا الان ایشان اجازه نامه اجتهاد و آیت الله بودن از کسی رو نکرده. ولی کلا احترام هر کس جای خودش محفوظ. احترام ایشان هم محفوظ.
🔹 ۲. بالاخره در عالَم خبرهایی هست و شک نداریم که حساب کتاب معنوی دنیا و برزخ از دسترس آدمای معمولی مثل من خارج هست و نمیتونم صرفا مخالفت کنم چون با عقل من جور در نمیاد. مگه من چه کاره عرفان و عالم و دنیا و آخرت مردم هستم که مخالفتم را داد بزنم؟ و چرا باید در چنین موردی موضع بگیرم و دیگری را متهم به کذب کنم؟! این اشتباه مسلّم است.
🔹 ۳. ما رد نمیکنیم. چون هم آقای صدیقی را صادق میدونیم و هم غیر ممکن نیست. (دقت کنید: غیر ممکن نیست) ما در همین جهرم خودمون کرامات بسیار دیدیم و دیدند. از حاجی جوادی پیر مرد پینه دوز بازار جهرم گرفته که حالات ...... و ...... را قبل از وفاتش میدید و هشدار میداد و شعله های آتشی که دامنگیر آنهاست را خبر میداد. تا نماز باران استغاثه آقای آغالی(آقا سید علی) که پیرمردها میگن وقتی نمازش تمام شد، همه خیس و باران زده به خانه ها برگشتند.
خب اینا در هیچ کتاب عقلی و معمولی حضرات انصاری و خاتمی و اعوانشون پیدا نمیشه.
حالا چون نیست، رد کنیم و بگیم چرت و پرت هست؟
خب نه.
🔹 ۴. بله، قبول دارم که همه چیز را نمیشه پشت تریبون گفت. خودم کم هزینه ندادم از گفتن بعضی حرفهای حق و حقیقت پشت تریبون. ما از آقایون انتظار بیشتری داریم ولی ی سوال! اگر همین حرفها مطرح نشه و حداقل به گوش مردم نخوره، پس کِی و کجا مردم این دست حرفها را بشنوند؟ کجا بگن که متهم نشن به کذب؟ پس کی میخوان مردم بفهمند که همه چیز مادیات و دری وری های رسانه و سیاست و... نیست؟
من قبول دارم که مردم مشکلاتشان چیزهای دیگه هم هستا. خودمم مشکل معیشت و... دارم اما حضرت عباسی زیر همه چیز هم نمیزنم. مثل بعضیا نمیگم چون مرحوم مصباح یزدی مال جبهه ما نیست، پس صدیقی داره دروغ میگه! یا مثلا مسخره کنم.
از اینکه باید مردم حرف های خاص را بشنوند و اتفاقا جاش در رسانه ملی و توسط بزرگانی مثل آقای صدیقی است، جای شکی نیست. لذا من نه تنها مشکلی با طرح این موضوعات ندارم بلکه استقبال هم میکنم.
ولی
👈 باید یک معیار درست و حسابی برای این دست منقولات تعریف کنیم. وگرنه چهار روز دیگه که حضرات چپی دانه دانه به دیدار ملک الموت نائل شدند، اگر یه نفر اومد و دو تا کرامت از پس از مرگ آنها زد تو خال و همه جا پخش شد، دیگه من و شمای حزب اللهی نمیتونیم بگیم حرف نزن و دهنتو ببند و دیر اومدی نخواه زود برو😉😂
حالا نکات دیگم هست که رفقا کمک بدن
مخلصم🌹
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
سلام علیکم
خداوند روح جناب فرج نژاد و خانواده محترمشون را با انبیا و اولیا محشور فرماید.
بسیار مرد متواضع و باسواد و دلسوز و...
خیلی از شنیدن خبر تصادف و رحلت این محقق ارجمند و مولف ضد صهیونیسم ناراحت شدم.
انشاءالله بقای بازماندگان و عزیزان و اندیشمندان ضد صهیون
متحیرم!
دریغ! دریغ! دریغ!
چه کسی مسئول مراقبت از سرمایههای فرهنگی هنری کشور است؟
مخصوصا کسی که بخاطر مبارزاتش بارها مورد تهدید قرار گرفته و در سانحه تصادف دیشب، حتی ماشینی که با او تصادف کرده، دچار انفجار و حریق شده است!! انفجار و حریقی که با دیدن عکس های آن، چندان ماجرا را نمیتوان سطحی و عادی قلمداد کرد!
در کشوری که بسیاری از مدیران بی خاصیت با خودروهای آنچنانی رفت و آمد میکنند چرا باید چنین پژوهشگر با فکر و فرهنگی با موتورسیکلت رفت و آمد کند تا در یک تصادف، به سادگی خودش و خانواده اش از دست بروند؟
در کشوری که حتی بسیاری کارمندان جزء هم از خانههای سازمانی برخوردارند چرا باید چنین فرهیختهای در خانهای اجارهی سر کند؟
آیا در دیگر کشورهای جهان هم به همین میزان مراقب سلامت و جان اندیشمندانشان هستند؟ مگر نمیبینیم که چگونه از شخصیتهایی که اصلاً وزن و مقیاس فرهنگی، هنری و پژوهشی ایشان را ندارند چگونه حفاظت میکنند؟!
آیا وقتی میدانید کسی در نوک پیکان مقابله فرهنگی با صهیونیسم است نباید مثل جان خود از او مراقبت کنید؟!
البته که مرگ حق است ولی مسئولان فرهنگی کشور جواب خدا را چه خواهند داد؟ چرا باید در یک لحظه کسی را که سالهای سال میتوانست چراغی در جادههای تاریک باشد از دست بدهیم؟!
آیا با استیفای بخش کوچکی از میلیاردها ریال و دلار این مملکت که در لفت و لیسهای پنهان و آشکار به باد فنا میروند، نمیتوان محیط امنتری برای زندگی و فعالیت چنین عزیزانی فراهم کرد؟!
خدا از سر تقصیر کسانی که مستقیم و غیرمستقیم مسئول چنین ضایعات جبرانناپذیری هستند، نگذرد! نکنید آقایان! نکنید این کار را. دکتر فرجنژاد و همه خانواده مظلومش از دست رفتند! مراقب دیگرانی باشید که در همین اوضاع و احوال هستند.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه