eitaa logo
مصباحیه ...
130 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
8.6هزار ویدیو
490 فایل
مصباحیه ... اَلا ولایحمل هذا العَلَم اِلّا اهل البصر و الصّبر... معرفی شخصیت الهی و جهادی آیت الله #مصباح_یزدی...🌹 همراه با مطالب گوناگون خبری، تحلیلی، بصیرتی، اخلاقی، معرفتی و...🌸🌸🌸 @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰درگذشت آیت الله میرزا فقیه و شاگرد میرزای شیرازی (۱۲۸۶ش) 🔹میرزا حسنعلی تهرانی، فقیه و عالم قرن چهاردهم هجری، از زهاد صاحب کرامت و جد مادری شیخ حسنعلی مروارید می باشد. 🌀وی در تهران به دنیا آمد و پس از گذراندن دروس مقدمات و سطوح حوزه به نجف و پس از چند سال به سامرا رفت و از شاگردان خاص میرزای شیرازی شد. 🌱وی هر روز در آغاز درس مرحوم میرزا مقداری از نهج البلاغه را می خواند و در مواقعی نیز به جای ایشان، نماز جماعت را اقامه می کرد. 🔸ایشان پس از نیل به درجه اجتهاد، به تدریس سطوح عالی پرداخت و تصدی امور مدرسه میرزای شیرازی را در سامرا را به عهده داشت 🔅او دو سال پس از ارتحال میرزا، در ۱۳۱۴ق از عتبات به تهران بازگشت، اما ناسازگاری او با ارکان حکومت قاجار موجب شد که به مشهد برود و در مشهد به تدریس فقه و اصول و امامت جماعت مسجد گوهرشاد بپردازد. ⚡️ بسیاری از فضلا و مدرّسان حوزه علمیه مشهد در درس وی حاضر می‌شدند. از جمله از شاگردانش می توان به ملا محمدعلی فاضل خراسانی، میرزا علی اکبر نوغانی و سیدحسین موسوی معروف به ادیب بجنوردی اشاره کرد. 📚از آثار او می توان به رسالة فی الکبائر، تقریرات درس میرزای شیرازی و کتابی در تطبیق رساله مناجر وحید بهبهانی با فتاوای میرزای شیرازی نام برد. ▪️ایشان سرانجام در ۴ رمضان ۱۳۲۵ق (18 مهر 1276ش) در مشهد درگذشت و در صُفه قوام شیرازی در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
🔺نجات از عذاب ▫️آیت اللّه شبیری زنجانی : 🔹 برادری به نام حاج میرزا حسینعلی داشته كه در دربار ناصرالدّین شاه بود، و تمام لباسهای شاه زیر نظر او دوخته می شد. روزی مرحوم حاج شیخ حسنعلی در حرم امام رضا علیه السّلا مشغول زیارت بوده، به او خبر می آورند كه برادرش در گذشته است. 🔸ایشان شدیداً گریه می كند و به حضرت علیه السّلام متوسّل می شود و عرض می كند: «برادر من در دربار بود و طبعاُ حقوق و مظالم زیادی به گردنش خواهد بود، از شما می خواهم در حقّ او شفاعت فرمایید». جنازه او را با تشریفات خاصّی از تهران به قم می برند و بعد از شوط دادن درحرم، در یكی از بقاع صحن مطهّر به خاك می سپارند. 🌀یكی از علمای بزرگ، همان شب در عالم رؤیا می بیند جنازه را از تهران به طرف قم تشییع می كنند ولی مأمورین عذاب در مسیر تشییع او را به انواع عذابها عذاب می كنند. هنگامی كه جنازه به صحن مطهّر می رسد، مأمورین عذاب دمِ درِ صحن مطهّر می ایستند و به احترام كریمه اهلبیت وارد صحن نمی شوند. 🔅در آن هنگام بانوی مجلّله ای از حرم مطهّر خارج می شود و به این فرشته ها كه مأمور عذاب بودند می فرماید: «برادر ایشان به برادرِ من متوسّل شده، برادرم در حقِّ او شفاعت نموده است، دیگر شما برگردید و با او كاری نداشته باشید. فرشته ها اطاعت می كنند و بر می گردند». 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد سوم، صفحه 348. و کرامات معصومیه علیها السلام، علی اکبر مهدی پور،ص 288.
🔺نور ذکر ▫️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹به آقای واعظ زاده در مشهد راجع به آشیخ ، جد امی آقای مروارید، گفتم:«پدر شما آشیخ حسنعلی را قبول داشت؟». گفت:«پدرم از مریدهای ایشان بود. او می گفت سحر به حرم حضرت (ع) رفتم. دیدم نوری به گنبد حضرت متصل است. دنبال آن نور را گرفتم که ببینم به کجا منتهی می شود. دیدم مرحوم آشیخ حسنعلی تهرانی مشغول ذکر گفتن است و از دهان ایشان نوری متصل به گنبد است. 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۴۰۱.
🔺خوب با حضرت روی هم ریخته اید! ▫️شیخ ابراهیم صاحب الزمانی: 🔹روز تولد (ع) مشهد بودم و دچار عسرت و سختی. با خود گفتم بهتر است قصیده ای برای امام رضا (ع) بسرایم و آن را به نائب التولیه حرم مطهر ارائه کنم و صله ای بگیرم. 🔸وقتی وارد صحن شدم با خود گفتم:«چرا شعر را برای حضرت نخوانم و از ایشان صله نخواهم». به سمت ضریح مطهر آمدم و شعرم ار مقابل ضریح خواندم و عرض کردم:«یا مولای! از جهت معیشت در فشارم، امروز هم عید است، اگر صله ای عنایت فرمایید به جاست». 🌀ناگاه از سمت راست کسی ده تومان (که در آن موقع مبلغ قابل توجهی بود) در دستم گذاشت، عرض کردم:«یا مولا! کم است»،کسی دیگر ده تومان گذاشت. باز عرضه داشتم کم است. آن قدر تکرار شد تا به شصت تومان رسید و دیگر خجالت کشیدم بیشتر بخواهم. ⚡️ پولها را در جیبم گذاشتم و از حرم خارج شدم. در کفشداری میرزا را دیدم. بغلم کرد و فرمود:«حاج شیخ! خوب زرنگ شده ای با حضرت رضا علیه السلام نزدیک شده و روی هم ریخته اید، تو شعر می گویی و آن حضرت به تو صله می دهد، بگو ببینم چقدر صله گرفتی؟». ▪️گفتم:«شصت تومان». ▫️فرمودند:«حاضری آنها را بدهی و من دو برابرش را به تو بدهم». 🍁قبول کردم و ایشان ۱۲۰ تومان مرحمت کردند. اما بعدا پشیمان شدم که آن وجه امام چیز دیگری بود، اما ایشان معامله را فسخ نفرمود. 📚کتاب داستانهای شگفت، شهید دستغیب، صفحه 23 تا 24.
🔺نجات از عذاب ▫️آیت اللّه شبیری زنجانی : 🔹 برادری به نام حاج میرزا حسینعلی داشته كه در دربار ناصرالدّین شاه بود، و تمام لباسهای شاه زیر نظر او دوخته می شد. روزی مرحوم حاج شیخ حسنعلی در حرم امام رضا علیه السّلا مشغول زیارت بوده، به او خبر می آورند كه برادرش در گذشته است. 🔸ایشان شدیداً گریه می كند و به حضرت علیه السّلام متوسّل می شود و عرض می كند: «برادر من در دربار بود و طبعاُ حقوق و مظالم زیادی به گردنش خواهد بود، از شما می خواهم در حقّ او شفاعت فرمایید». جنازه او را با تشریفات خاصّی از تهران به قم می برند و بعد از شوط دادن درحرم، در یكی از بقاع صحن مطهّر به خاك می سپارند. 🌀یكی از علمای بزرگ، همان شب در عالم رؤیا می بیند جنازه را از تهران به طرف قم تشییع می كنند ولی مأمورین عذاب در مسیر تشییع او را به انواع عذابها عذاب می كنند. هنگامی كه جنازه به صحن مطهّر می رسد، مأمورین عذاب دمِ درِ صحن مطهّر می ایستند و به احترام كریمه اهلبیت وارد صحن نمی شوند. 🔅در آن هنگام بانوی مجلّله ای از حرم مطهّر خارج می شود و به این فرشته ها كه مأمور عذاب بودند می فرماید: «برادر ایشان به برادرِ من متوسّل شده، برادرم در حقِّ او شفاعت نموده است، دیگر شما برگردید و با او كاری نداشته باشید. فرشته ها اطاعت می كنند و بر می گردند». 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد سوم، صفحه 348. و کرامات معصومیه علیها السلام، علی اکبر مهدی پور،ص 288.