#علامه_طباطبائی
❗️طلبه مىتواند بدون خواندن و حتى ديدن قرآن مجتهد شود!
علامه طباطبائى در بيان عجيبى دربارۀ بىاعتنايى عملى علماى اسلام به قرآن، مىفرمايد:
📌 علوم اسلامى جورى تنظيم شدهاند كه هيچ ارتباطى با قرآن ندارند و طلبه مىتواند بدون خواندن و حتى ديدن قرآن مجتهد شود! ... حتى ممكن است يك محصل همۀ آن علوم را فرا بگيرد؛ متخصص در صرف و نحو و بيان و لغت و حديث و رجال و درايه و فقه و اصول بشود، و همۀ اين درسها را تا آخر بخواند و قهرمان اين علوم نيز گردد، و حتى به پايۀ اجتهاد نيز برسد ولى قرآن را، آنطور كه بايد، نتواند قرائت كند، و يا به عبارتى اصلاً دست به هيچ قرآنى نزده باشد.
📚 الميزان فى تفسير القرآن، ج 5، ص 276
📚 روش شناسی اجتهاد، جلد1، ص41
🆔 tahavol_howze
🌀ناگفته ها از #علامه_طباطبائی
🔹سوال: مطالب عرفان و تصوف را در المیزان آورده اید؟
🔸فرمودند: در تفسیر سوره اعراف راجع به عرفان اسلامی یک بحث هست، حرفی که داریم آن است.
🔹عرض کردم: شیعه در اسلام را مطالعه کردم صحبت های وحدت وجود و این حرفها بود.
🔸فرمود: ما این مطالب را به اشاره در کتابهای خودمان گفته ایم.
🔹فرمودند: در مساله انکار ضروریات، ضرورت باید پیش منکِر، ضروری باشد نه پیش دیگران، و [آن دسته از] اهل معقول که معاد جسمانی را منکرند جسمانیت معاد پیش آنها ضروری نیست.
🔸از علامه درباره مثنوی پرسیدم، فرمود: مثنوی دیوان نیست، اخلاق است و عرفان. مثنوی کتاب جالب است، مرحوم آقای قاضی به مثنوی خیلی معتقد بود، و مثل اینکه خیلی جاهایش را حفظ بود.
🔹سوال: از عرفا کدام یک بالاتر است؟
🔸فرمود: محیی الدین از حیث علم مقدّم است از مولوی، [اما] از حیث حال معلوم نیست.
🔹و فرمود: محیی الدین مقدم است در علم بر همه. مولوی از همه در حال مقدم است.
🔸سوال: مولوی شیعه بوده یا سنی؟
🔹فرمودند: ادلّه تشیع بودن را دارد، و ادلّه تسنن بودن را.
🔸روزی به علامه عرض کردم بنده درس می گویم ترک کنم؟
🔹فرمودند: درس این شوخی ها را ندارد، درستان را بگویید و کارتان را انجام دهید.
🔸سؤال: آیا مرحوم آقای قاضی از علوم رسمیه و فقه اعراض می دادند؟
🔹فرمودند: نه، خودش فقه طریقت درس می داد. دعایش به شاگردهایش این جمله بود: (جعلک الله فقیهاً صوفیاً).
🔸سید هاشم رضوی بنارسی میفرمود: آقای قاضی در مجلس فاتحه ای بود و سید ابوالحسن هم در آن مجلس فاتحه بود. نزدیک هم بودند. آقای قاضی فرمود: (الرجل، کلّ الرجل، نعم الرجل، أن یکون فقیهاً صوفیاً).
🔹از علامه پرسیدم آقای [آیة الله] مرندی چطوره؟
🔸فرمود: بد نیست؛ سی ساله [او را] ندیدم [ندیده بودم] یک روز آمد قم، با داد و فریاد ناهار نگهش داشتیم [نهایت علاقه علامه به آیة الله مرندی].
✍ کتاب اقیانوس علم و معرفت،
محمد کریم پارسا
👓 علامه مصباح یزدی
مجموعه ای از عرفانِ #آیت_الله_بهجت ،
فلسفه #علامه_طباطبائی ،
تفکرِ #استاد_مطهری ،
ایستادگیِ #سردار_سلیمانی ،
اخلاصِ #امام_خمینی
و مظلومیتِ #شهید_بهشتی
بود....
سال های سال زمان میبرد تا قدر این گوهر یگانه مشخص شود...
💬 محمد غلامی
مصباحیه ...
🔴درسهايي که بايد ازعلامه مصباح آموخت... 🔸درس يازدهم: فيلسوف مؤسس 🖊احمدحسين شريفي 🔸آيتالله مصباح
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت...
🔸درس دوازدهم: فروتنی
🖊احمدحسين شريفي
🔸يکي از ويژگيهاي کمنظير آيتالله مصباح، تواضع مثالزدنيشان در برابر بزرگان علم و دين حتي دربرابر شاگردان خود و بلکه دربرابر عامه مردم بود. او استادي بود که تمام قد حتي تا ماههاي آخر عمر مبارکشان، در مقابل شاگردانش ميايستاد. در نماز جماعت به آنها اقتدا ميکرد.
🔸او با اينکه در عرصه علمي و اجتماعي از جايگاهي بسيار بالا و بعضاً بينظير، برخوردار بود؛ اما در تواضع و فروتني نسبت به اطرافيان نيز حقيقتاً بينظير بود.
🔸او همواره از استادان خود با احترامي وصفناپذير ياد ميکرد؛ احترامي فوقالعاده براي حضرت امام، علامه طباطبائي و آيتالله بهجت قائل بود. خودم از او شنيدم که ميفرمود حاضر بودم با افتخار تا آخر عمر خدمتکار علامه طباطبائي باشم. و اين بدان دليل بود که او را توحيد مجسم و اسلام عينيتيافته ميدانست. همواره با شعفي وصفناشدني از او ياد ميکرد؛ در همين اواخر وقتي وارد منزل علامه طباطبائي شدند، فرمودند اينجا بوي بهشت ميدهد.
🔸عليرغم آنکه خودش از سوي حضرت ولايت، سيدعلي خامنهاي(حفظه الله) به لقب «طباطبائي زمان» و «مطهري زمان» و پرکنندة خلأ علامه طباطبائي و شهيد مطهري متصف شده بود، اما دائماً در تلاش بود نسل جوان و انديشمندان حوزوي و دانشگاهي را بر سر سفرة #علامه_طباطبائی و #شهيد_مطهری بنشاند و خود را نيز خوشهچين خرمن علم و معرفت آن بزرگان ميدانست. کتاب «تماشاي فرزانگي و فروزندگي» ايشان دربارة علامه طباطبائي گوياي گوشهاي از ارادت علمي و عملي ايشان به آن استاد علامه است؛ و همچنين کتاب «آفتاب مطهر» که در وصف شهيد مطهري و بيان ويژگيهاي علمي و عملي آن شهيد بزرگوار نوشتهاند، گوياي فروتني و تواضع وصفناپذير ايشان دربرابر چنان بزرگاني است.
🔸او دست بزرگان علم و دين از مطهري تا شبيري زنجاني از محمديگيلاني تا جوادي آملي را ميبوسيد؛ او عليرغم همه نوآوريها و ابتکارات بينظيرش در فلسفه اسلامي، آيتالله جوادي را، که از معاصران و همسن و سالان خودش بود، رئيس فلسفه اسلامي در عصر حاضر ميدانست. اين در حالي بود که بدون هيچ شک و ترديدي خدمات علمي و فلسفي و آموزشي و پژوهشي او به اسلام و انقلاب از اغلب اين آقايان بيشتر و عميقتر و گستردهتر بود. دقت نظر فلسفي ايشان به اعتقاد بسياري از آگاهان از همه آن بزرگان بيشتر بود.
🔸به باور اين بنده، همين تواضع و فروتنيها از مهمترين عوامل موفقيت آيتالله مصباح بود. فراموش نکنيم که «إِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّه».
بر نوشته هيچ بنويسد کسي؟
يا نهالي کارد اندر مغرسي؟
کاغذي بايد که آن بنوشته نيست
تخم کارد موضعي که کشته نيست
تو برادر موضع ناکشته باش
کاغذ اسپيد نابنوشته باش
تا مشرَّف گردي از نون والقلم
تا بکارد در تو تخم آن ذو الکرم
#علامه_مصباح
مصباحیه ...
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت... 🔸درس شانزدهم: روش مواجهه با شبهات ديني 🖊احمدحسين شريفي
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت...
🔸درس هفدهم: هدفداري
🖊احمدحسين شريفي
🔸متأسفانه بسياري از اهل علم (دانشگاهيان و حوزويان) داراي پروژة فکري مشخص و منسجمي نيستند؛ تابع جو مراکز علمي و يا شرايط اتفاقي و تصادفياند. در اين ميان برخي از بزرگان علم را ميتوان نام آورد که واقعاً داراي يک پروژة فکري مشخص و مدوني بوده و همه فعاليتهاي آموزشي و تعليمي و پژوهشي خود را در راستاي همان پروژه سامان دادهاند: #علامه_طباطبائی و #شهيد_مطهری و آيتالله مصباح را ميتوان از اين سنخ به شمار آورد.
🔸آيتالله مصباح يزدي از معدود انديشمندان و عالماني است که پروژهاي مشخص و هدفمند براي خود تعريف کرده بود و ميتوان گفت از نخستين سالهاي طلبگي آن را با طرح و برنامهاي منسجم دنبال ميکرد. ايشان به ندرت از سر تصادف کاري را انجام ميدادند. چنين نبود که مثلاً کسي به ايشان پيشنهاد دهند که درس تفسير قرآن بگوييد، و ايشان هم بدون برنامة از پيشطراحي شده، آن را بپذيرد و در مسير تفسير قرآن بيفتد؛ خير. ايشان واقعاً براي زندگي علمي و تعليمي خود برنامه داشت؛ دقيقاً ميدانست چه بايد بکند و چه کاري را نبايد بکند. کاري را که وظيفه خود تشخيص داده بود، با تمام توان دنبال ميکرد و آن را به هر گونهاي که بود انجام ميداد و کاري که وظيفه خود نميدانست، حتي اگر دهها نفر به او اصرار ميکردند، نميپذيرفت.
🔸اگر به مقدمه بسياري از کتابهاي مهم اخلاقي و حديثي و تفسيري مراجعه کنيم ميبينيم نويسندگان آنها متذکر شدهاند که مثلاً اين کتاب را به سفارش فلان فرد يا به درخواست فلان گروه نوشتم؛ اما آيتالله مصباح چنين نبود. بنده سراغ ندارم که به سفارش فرد يا گروهي کاري را که در راستاي اهداف علمي و عملي از پيش طراحيشده و فکرشدة ايشان نباشد، انجام داده باشد؛ يا برنامه زندگي خود را تغيير داده باشد؛ او راه خود را انتخاب کرده بود و لحظهاي از حرکت در آن مسير باز نايستاد يا در درستي و ضرورت آن دچار شک و ترديد نشد و بلکه با جديت تمام و بياعتنا به همه موانعي که سر راه او قرار ميگرفت، تا واپسين روزهاي عمر پربرکتش در آن گام برداشت.
🔸او از همان ابتداي طلبگي راه و رسالت خود را فهميده بود؛ همه درسها و مطالعات و تحقيقات خود را هدفمند انتخاب ميکرد. از همان ابتداي طلبگي وقت زيادي را صرف يادگيري علوم جديد کرد. خود ايشان ميگفت: «در طول مدتي که مشغول تحصيل علوم طلبگي بودم ... وقت زيادي صرف فراگيري زبان انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي، فيزيولوژي، بيولوژي، جامعهشناسي، روانشناسي و ساير علومي که در دانشگاهها مطرح بود، ميکردم. در انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي و حتي اقتصاد، استاداني داشتم که بعضي از آنان، بعد از انقلاب به مقام وزارت رسيدند. ... به اين دروس هم علاقه داشتم و هم احساس ميکردم يک روحاني که بخواهد مؤثر باشد، لازم است با اين علوم آشنا گردد. گاه در گرماي ماههاي تير و مرداد از قم به تهران ميرفتم تا در يک جلسة رياضي شرکت کنم» (مصباح دوستان، ص33)
🔸در جايي ميفرمود حتي وقتي در مدرسه حقاني مشغول فعاليت شدم، هدف اصلي من محدود ماندن در يک مدرسه نبود؛ بلکه به دنبال آن بودم که اهداف و برنامههاي آموزشي و تعليمياي که در نظر دارم، در فضايي گستردهتر به گونهاي که طلاب مستعد ساير مدارس را هم شامل شود، دنبال کنم و به همين دليل در نخستين فرصتي که پيش آمد، از هيئت مديرة مدرسه حقاني استعفا داد و به بخش آموزش مؤسسه در راه حق آمد و فعاليت خود را آنگونه که معتقد بود بهتر و درستتر است، دنبال کرد.
#علامه_مصباح
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت...
🔸#درس ۱۲ : فروتنی
🔸يکي از ويژگيهاي کمنظير آيتالله مصباح، تواضع مثالزدنيشان در برابر بزرگان علم و دين حتي دربرابر شاگردان خود و بلکه دربرابر عامه مردم بود. او استادي بود که تمام قد حتي تا ماههاي آخر عمر مبارکشان، در مقابل شاگردانش ميايستاد. در نماز جماعت به آنها اقتدا ميکرد.
🔸او با اينکه در عرصه علمي و اجتماعي از جايگاهي بسيار بالا و بعضاً بينظير، برخوردار بود؛ اما در تواضع و فروتني نسبت به اطرافيان نيز حقيقتاً بينظير بود.
🔸او همواره از استادان خود با احترامي وصفناپذير ياد ميکرد؛ احترامي فوقالعاده براي حضرت امام، علامه طباطبائي و آيتالله بهجت قائل بود. خودم از او شنيدم که ميفرمود حاضر بودم با افتخار تا آخر عمر خدمتکار علامه طباطبائي باشم. و اين بدان دليل بود که او را توحيد مجسم و اسلام عينيتيافته ميدانست. همواره با شعفي وصفناشدني از او ياد ميکرد؛ در همين اواخر وقتي وارد منزل علامه طباطبائي شدند، فرمودند اينجا بوي بهشت ميدهد.
🔸عليرغم آنکه خودش از سوي حضرت ولايت، سيدعلي خامنهاي(حفظه الله) به لقب «طباطبائي زمان» و «مطهري زمان» و پرکنندة خلأ علامه طباطبائي و شهيد مطهري متصف شده بود، اما دائماً در تلاش بود نسل جوان و انديشمندان حوزوي و دانشگاهي را بر سر سفرة #علامه_طباطبائی و #شهيد_مطهری بنشاند و خود را نيز خوشهچين خرمن علم و معرفت آن بزرگان ميدانست. کتاب «تماشاي فرزانگي و فروزندگي» ايشان دربارة علامه طباطبائي گوياي گوشهاي از ارادت علمي و عملي ايشان به آن استاد علامه است؛ و همچنين کتاب «آفتاب مطهر» که در وصف شهيد مطهري و بيان ويژگيهاي علمي و عملي آن شهيد بزرگوار نوشتهاند، گوياي فروتني و تواضع وصفناپذير ايشان دربرابر چنان بزرگاني است.
🔸او دست بزرگان علم و دين از مطهري تا شبيري زنجاني از محمديگيلاني تا جوادي آملي را ميبوسيد؛ او عليرغم همه نوآوريها و ابتکارات بينظيرش در فلسفه اسلامي، آيتالله جوادي را، که از معاصران و همسن و سالان خودش بود، رئيس فلسفه اسلامي در عصر حاضر ميدانست. اين در حالي بود که بدون هيچ شک و ترديدي خدمات علمي و فلسفي و آموزشي و پژوهشي او به اسلام و انقلاب از اغلب اين آقايان بيشتر و عميقتر و گستردهتر بود. دقت نظر فلسفي ايشان به اعتقاد بسياري از آگاهان از همه آن بزرگان بيشتر بود.
🔸به باور اين بنده، همين تواضع و فروتنيها از مهمترين عوامل موفقيت آيتالله مصباح بود. فراموش نکنيم که «إِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّه».
بر نوشته هيچ بنويسد کسي؟
يا نهالي کارد اندر مغرسي؟
کاغذي بايد که آن بنوشته نيست
تخم کارد موضعي که کشته نيست
تو برادر موضع ناکشته باش
کاغذ اسپيد نابنوشته باش
تا مشرَّف گردي از نون والقلم
تا بکارد در تو تخم آن ذو الکرم
( ا. ح. شریفی)
#درسهای_علامه_مصباح
🌸🌸🌸🌸🌸
🔴درسهايي که بايد از علامه مصباح آموخت...
🔸#درس ۱۷ : هدفداري
🔸متأسفانه بسياري از اهل علم (دانشگاهيان و حوزويان) داراي پروژة فکري مشخص و منسجمي نيستند؛ تابع جو مراکز علمي و يا شرايط اتفاقي و تصادفياند. در اين ميان برخي از بزرگان علم را ميتوان نام آورد که واقعاً داراي يک پروژة فکري مشخص و مدوني بوده و همه فعاليتهاي آموزشي و تعليمي و پژوهشي خود را در راستاي همان پروژه سامان دادهاند: #علامه_طباطبائی و #شهيد_مطهری و آيتالله مصباح را ميتوان از اين سنخ به شمار آورد.
🔸آيتالله مصباح يزدي از معدود انديشمندان و عالماني است که پروژهاي مشخص و هدفمند براي خود تعريف کرده بود و ميتوان گفت از نخستين سالهاي طلبگي آن را با طرح و برنامهاي منسجم دنبال ميکرد. ايشان به ندرت از سر تصادف کاري را انجام ميدادند. چنين نبود که مثلاً کسي به ايشان پيشنهاد دهند که درس تفسير قرآن بگوييد، و ايشان هم بدون برنامة از پيشطراحي شده، آن را بپذيرد و در مسير تفسير قرآن بيفتد؛ خير. ايشان واقعاً براي زندگي علمي و تعليمي خود برنامه داشت؛ دقيقاً ميدانست چه بايد بکند و چه کاري را نبايد بکند. کاري را که وظيفه خود تشخيص داده بود، با تمام توان دنبال ميکرد و آن را به هر گونهاي که بود انجام ميداد و کاري که وظيفه خود نميدانست، حتي اگر دهها نفر به او اصرار ميکردند، نميپذيرفت.
🔸اگر به مقدمه بسياري از کتابهاي مهم اخلاقي و حديثي و تفسيري مراجعه کنيم ميبينيم نويسندگان آنها متذکر شدهاند که مثلاً اين کتاب را به سفارش فلان فرد يا به درخواست فلان گروه نوشتم؛ اما آيتالله مصباح چنين نبود. بنده سراغ ندارم که به سفارش فرد يا گروهي کاري را که در راستاي اهداف علمي و عملي از پيش طراحيشده و فکرشدة ايشان نباشد، انجام داده باشد؛ يا برنامه زندگي خود را تغيير داده باشد؛ او راه خود را انتخاب کرده بود و لحظهاي از حرکت در آن مسير باز نايستاد يا در درستي و ضرورت آن دچار شک و ترديد نشد و بلکه با جديت تمام و بياعتنا به همه موانعي که سر راه او قرار ميگرفت، تا واپسين روزهاي عمر پربرکتش در آن گام برداشت.
🔸او از همان ابتداي طلبگي راه و رسالت خود را فهميده بود؛ همه درسها و مطالعات و تحقيقات خود را هدفمند انتخاب ميکرد. از همان ابتداي طلبگي وقت زيادي را صرف يادگيري علوم جديد کرد. خود ايشان ميگفت: «در طول مدتي که مشغول تحصيل علوم طلبگي بودم ... وقت زيادي صرف فراگيري زبان انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي، فيزيولوژي، بيولوژي، جامعهشناسي، روانشناسي و ساير علومي که در دانشگاهها مطرح بود، ميکردم. در انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي و حتي اقتصاد، استاداني داشتم که بعضي از آنان، بعد از انقلاب به مقام وزارت رسيدند. ... به اين دروس هم علاقه داشتم و هم احساس ميکردم يک روحاني که بخواهد مؤثر باشد، لازم است با اين علوم آشنا گردد. گاه در گرماي ماههاي تير و مرداد از قم به تهران ميرفتم تا در يک جلسة رياضي شرکت کنم» (مصباح دوستان، ص33)
🔸در جايي ميفرمود حتي وقتي در مدرسه حقاني مشغول فعاليت شدم، هدف اصلي من محدود ماندن در يک مدرسه نبود؛ بلکه به دنبال آن بودم که اهداف و برنامههاي آموزشي و تعليمياي که در نظر دارم، در فضايي گستردهتر به گونهاي که طلاب مستعد ساير مدارس را هم شامل شود، دنبال کنم و به همين دليل در نخستين فرصتي که پيش آمد، از هيئت مديرة مدرسه حقاني استعفا داد و به بخش آموزش مؤسسه در راه حق آمد و فعاليت خود را آنگونه که معتقد بود بهتر و درستتر است، دنبال کرد.
( ا. ح. شریفی)
#درسهای_علامه_مصباح
🌸🌸🌸🌸🌸
بسمه تعالی
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
رحلت حاجیه خانم #روزبه همسر مکرمه و بصیر آیت الحق حضرت #علامه_طباطبائی (قدس سره) را به خانواده محترم روزبه و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت و تعزیت عرض می کنیم.
از خداوند متعال رحمت الهی و همنشینی با اولیائش (علیهم السلام) را برای آن مرحومه خواهانیم.
بیت حضرت آیة الله سعادت پرور (قدس سره)
@Nedayesaadat
🔶 این شما و این متاع ما
🔹استاد حسن رمضانی:
علامه حسن زاده آملی (ره) می فرمود: با علامه طباطبایی (ره) می رفتیم تا به نزدیک منزلشان رسیدیم. ایشان کلید را از جیب مبارکشان در آوردند تا در را باز کنند در همین حال به من رو کردند و فرمودند: آقا ما هر چه داریم از سر سفره آخوند داریم. این حرفها را این علوم و این معارف را آخوند به ما یاد داد. صدرالمتألهین ما را با این متاع آشنا کرد و بعد هم از زبان آخوند خطاب به مخالفان فرمودند: ما زحمت کشیدیم و این متاع را در اختیار شما قرار دادیم. شما به ما فحش دادید و سنگ زدید و اهانت کردید، ولی ما کارمان را کرده و وظیفه خود را انجام دادیم و این متاع را در اختیار شما قرار دادیم، این شما و این متاع ما!
(حدیث سهر، ص۱۵۵)
#علامه_طباطبائی
حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی)
@hadisesahar
49.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت #علامه_طباطبائی
📆 ۱۴۰۲/۸/۱۷
🔺 تشکیل پایگاه فکری تهاجمی را از علامه طباطبائی یاد بگیریم.
🔸 اهل بیت (۲)
📌 توسّل به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ
🔹 شيخ بزرگوار حقائقشناس آية اللّٰه بهجت ـ رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه ـ میفرمودند:
🔺 شخصی منبریّ در تهران میگفت: من در خيابان راه میرفتم، خانمی آمد و گفت: آقا تشريف بياوريد روضهٔ پنجتن در منزل ما بخوانيد. بنده رفتم منزلشان، صندلی گذاشتند و من روی صندلی نشستم، و ملتفت شدم جوان بيماری است و برای شفای او اين توسّل را گرفتهاند، و فهميدم که اينها ارمنی [=مسيحی] هستند.
💎 من که شروع به روضه خواندن و توسّل کردم، ناگاه ديدم حضرات پنجتن آلعبا در منزل اينها ظاهر شدند؛ من از هوش رفتم و به هوش نيامدم مگر اينکه ديدم اين ارمنیها به سر و صورتم آب ريختهاند تا به هوش بيايم [و همهٔ لباسهايم نجس شده].
گفتم: شما حاجتتان را گرفتيد.
از منزل آنها خارج شدم و در خيابان به خودم گفتم: تو کجا، خانهٔ ارمنی کجا؟ حالا بايد بروی خودت و تمام لباسهايت را آب بکشی.
روز بعد آن ارمنیها آمدند به خانهٔ ما و گوسفند و هدايای مفصّل برای ما آوردند.
🔹 شيخ بزرگوار حقائقشناس آية اللّٰه بهجت میفرمودند: من اين داستان را برای آقای طباطبائی [علّامه طباطبائی] نقل کردم، آقای طباطبائی فرمودند:
🔺 خاک بر سر اين شيعه.
✔️ نگارنده گويد: يعنی مسيحیها با توسّل به حضرت سيّدالشهداء ـ علیه السّلام ـ شفای بيمارشان را میگيرند اما در اين زمان، بسياری از شيعيان، از اعتقادات و مذهب حقّ خود دست میکشند.
📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۴۶-۴۵
#اهل_بیت #توسل
#آیةالله_محمدتقی_بهجت
#علامه_طباطبائی
#شیخ_محمدکریم_پارسا
🔹 @rahe_savab
هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
مشارکت مرحوم آیتالله مصباح در اولین ترجمه تفسیر المیزان
بهمناسبت سالروز ارتحال علامه طباطبائی رحمهالله
🔹این نکته در فهرست فعالیتهای علمی #آیتالله_مصباح کمتر مورد توجه قرار گرفته است که ایشان در اولین ترجمه #تفسیر_المیزان، که قبل از سال 1344 انجام و حدود 40 مجلد چاپ شد، در کنار آقایان محمدعلی گرامی، عبدالکریم نیری بروجردی، محمدرضا صالحی کرمانی، سیدمحمد خامنهای، محمدجواد حجتی کرمانی، در ترجمه 12 جلد آن مشارکت داشتند که ده جلد اول این ترجمه در انتشارات دارالعلم قم و سی جلد بعد در انتشارات محمدی منتشر شد. اما بعدها با پیشنهاد #علامه_طباطبائی و به جهت یک دست شدن ترجمهها، مجموع تفسیر المیزان توسط آقای موسوی همدانی ترجمه و توسط دفتر انتشارات اسلامی (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) به چاپ رسید.
🔸آیتالله شیخ رضا استادی در مورد ترجمه المیزان توسط آیتالله مصباح میگوید:
«آقای مصباح یک جلد از تفسیر المیزان را ترجمه کردهاند که چاپ شده و چند جلد هم آیتالله مکارم و آقای گرامی و آقای حجتی ترجمه کردهاند که چاپ شده اما اینکه غیر از ترجمه یک جلد از تفسیر، حضرت آقای مصباح دخالت دیگری هم داشته بنده اطلاع ندارم.»
منبع: عمار انقلاب، صص297-296
◀️راههای تهیه کتاب:
🏢نشانی: تهران، خیابان دیباجی جنوبی، خیابان شهید تسلیمی، کوچه زاور، کوچه گل (سمت راست)، کوچه دادآفرین، پلاک6.
📞تلفن: 22579192_021
🏢نشانی دوم: قم، چهارراه شهدا به سمت چهارراه قرآن و عترت، روبروی مدرسه حجتیه، انتشارات کیهان
📞تلفن: 32934990-025
خرید کتاب «عمار انقلاب» از غرفه رسمی بنیاد تاریخپژوهی در «باسلام»
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db