آیا دین با آزادى انسان سازگارى دارد؟ (بخش اول)
🔸این پرسش تاکنون به صورتهاى مختلفى طرح شده است، که مجموع آنها را به دو شکل: درون دینى و برون دینى، مىتوان تقسیم کرد.
🔸...[در شکل درون دینی این شبهه می گویند] اسلام براى آزادى انسان احترام زیادى قائل شده است و بر اساس آیات متعدّدى انسان موظّف به اطاعت از کسى نیست. به عنوان نمونه:
🔸در سوره مبارکه غاشیه آیه 22 خطاب به پیامبر آمده است: «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر؛ اى پیامبر، تو بر مردم سیطره و تسلّط ندارى» پس مطابق این آیه پیامبر نباید درامور دیگران دخالت کند.
🔸وقتى پیامبر که بالاترین انسان است حق تصرّف در امور دیگران را ندارد قهراً امام معصوم(علیه السلام) و فقیه، و هیچ شخص دیگرى نیز چنین اجازهاى ندارد.
🔸آیه ۹۹ سوره مائده: «وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ اِلاَّ الْبَلاَغ؛ بر پیامبر وظیفهاى جز ابلاغ نیست؛» یعنى پیامبر تنها بایدپیامهاى الهى را به مردم برساند و مردم اگر خواستند عمل مىکنند، و اگر نخواستند عمل نمىکنند.
پاسخ:
🔸اوّلاً، باید توجه داشت که اینگونه شبهات در زمان ما جهت تضعیف تئورى ولایت فقیه القاء مىشود تا به این وسیله اطاعت از ولى أمر و حاکم دینى را مخالف با آزادى انسان، و حتّى خود دین جلوه دهند.
🔸ثانیا: آیات مذکور بر حسب بیانى که این عدّه دارند با برخى آیات دیگر قرآن تناقض دارد زیرا در آیه شریفه 36 سوره احزاب مىفرماید: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِن وَلاَ مُؤْمِنَة اِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ یعنى وقتى خدا وپیامبر(صلى الله علیه وآله) چیزى را براى مردم مقرّر کردند، هیچکس حق اختیار و انتخاب در مقابل آنها را ندارد.»
🔸...اینجا یا باید قائل به وجود تناقض در آیات الهى شویم ـ در حالى که ساحت قرآن منزّه از این پندار است ـ و یا باید آیات را با توجّه به آیات دیگر و بهرهگیرى از احادیث معتبر معصومین(علیهم السلام) معنا کنیم.
🔸با بررسى صدر و ذیل و سیاق آیات معلوم مىشود که مورد [برخی از] آیات، کفّار هستند و خداوند، پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) را دلدارى مىدهد که...از اینکه عده اى جهنّمى مى شوند، نگران مباش. وظیفه تو ابلاغ و بیان حق است. ایمان آوردن مردم تکلیف تو نیست. در این جهت ما به انسان ها اختیار دادهایم و در آینده به اعمال آنها رسیدگى مىشود.
🔸بنابراین نتیجه این دو دسته از آیات چنین مىشود که ابتدائاً وظیفه پیامبر ابلاغ دین است و خواه ناخواه جمعى مىپذیرند و جمعى انکار مىکنند. اما دستهاى که پذیرفتند باید بدون چون و چرا از دستورات الهى و دینى پیروى کنند.
🔸...پس در اصل پذیرش اسلام، اجبارى نیست «لا اکراه فى الدین» و اعتقاد به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قیامت قابل تحمیل بر دیگران نیست؛ اما بعد از پذیرش اسلام باید به احکام و فرامین آن عمل نمود و بعنوان مثال باید نماز خواند، باید روزه گرفت، و باید از اوامر پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) و امام (علیه السلام) پیروى کرد و همین طور باقى مقرّرات دینى را بدون استثنا باید رعایت نمود.
🔸در این زمینه (لزوم پیروى از تمامى دستورهاى دینى) در سوره مبارکه نساء، آیه ۱۵۰ و ۱۵۱ با صراحت مىفرماید: «اِنَّ الَّذِینَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِیدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْض وَ نَكْفُرُ بِبَعْض وَ يُرِیدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِیلاً اُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقّاً وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِینَ عَذَاباً مُهِیناً؛ یعنى آن کسانى که مى خواهند دین را تجزیه کنند و بگویند که یک بخش را قبول داریم و یک بخش را قبول نداریم، این ها حقیقتاً دین را قبول ندارند و کافر هستند زیرا همه احکام از طرف خداوند است و از این جهت میان آن ها فرقى نیست. پس انکار بعضى از دین بمنزله انکار جمیع دین و مستلزم کفر و عذاب الهى است.»
📚 پرسشها و پاسخها، جلد۲، صفحه ۲۱۶ - ۲۱۹
#آزادی
#اجتماعی
#مصباح_اندیشه
آیا دین با آزادى انسان سازگارى دارد؟(بخش دوم)
🔸این پرسش تاکنون به صورتهاى مختلفى طرح شده است، که مجموع آنها را به دو شکل: درون دینى و برون دینى، مىتوان تقسیم کرد.
🔸...[در شکل برون دینی،] شبهه گاهى به این صورت مطرح مىشود که...فرق انسان با سایر حیوانات در این است که آنها مجبورند طبق غریزه عمل کنند، اما انسان موجودى مختار است که بر طبق انتخاب خود عمل مىکند.
🔸حال اگر دین با یک سلسله احکام و مقرّرات بخواهد مردم را ملزم کند که کارهایى را انجام دهند یا از انجام اعمالى بپرهیزند یا از افراد بخواهد که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) و نایب امام اطاعت کنند، با اساس انسانيّت انسان مخالفت کرده است. به عبارت دیگر قوانین و احکام دینى مستلزم سلب انسانیت و آزادى انسان است.
🔸ما با دو مقام روبرو هستیم یکى مقام تکوین و هستها و واقعیتها، و دیگرى مقام تشریع و بایدها و ارزشها.
🔸اشکال کنندهای مىگوید: درک کننده «هستها» عقل نظرى، و درک کننده «بایدها» عقل عملى است و این دو کاملا از یکدیگر مستقلّند. از راه هستها و دانشها به بایدها و ارزشها نمىتوان گذر کرد و این راه منطقاً بسته است. و مثلا نمىتوان گفت چون انسان تکویناً مخلوق خداوند هست، پس باید از احکام الهى تبعيّت کند.
پاسخ این شبهه بطور مختصر این است که:
🔸اولا، این اشکال با مبناى خودتان در تناقض است. زیرا، شما، خود، در صددید از هست به باید برسید. مىگویید انسان موجود مختارى است پس«باید» او را آزاد گذاشت و «نباید» او را ملزم به اطاعت کرد.
🔸ثانیاً، طبق گفته شما به هیچ کس در هیچ جا و هیچ حکومتى نمىتوان الزام کرد و باید هر کس هر کارى که خود خواست بتواند انجام دهد چون قانون و الزام، سلب آزادى انسان و سلب آزادى هم سلب انسانیت انسان است. و نتیجه این سخن چیزى جز توحّش، بربریت و قانون جنگل نیست که هیچ انسان عاقلى آن را نمىپذیرد.
🔸اگر هر کسى در جامعه هر طور دلش مىخواهد رفتار کند، هر کس را خواست کتک بزند، و هر سخنى را ـ هر چند اهانت و ناسزا به دیگران باشد ـ بتواند بر زبان بیاورد، و...، آیا دیگر از زندگى بر پایه خرد و هوشمندى خبرى خواهد بود؟ فصل مقوّم و مميّز انسان عقل اوست و لازمه عقل داشتن مسئولیت داشتن و پذیرش قانون است. اگر قانون نباشد مدنيّتى نیست و اگر مسئولیتى نباشد انسانيّتى نخواهد بود.
بنابراین پاسخ اصلى شبهه این است که:
🔸معناى آزادى و اختیار انسان، بعنوان فصل مميّز، داشتن قدرت تکوینى بر اختیار و انتخاب است، اما از بُعد تشریعى باید مسئولیت و قانونپذیر باشد و حدودى براى اعمال و گفتار خویش قائل شود و الاّ از انسانیت خارج خواهد شد. البته بحث از محدوده قانون و چگونگى آن سخن دیگرى است که در جاى خود باید بررسى شود.
📚 پرسشها و پاسخها، جلد۴، صفحه ۲۱۹ - ۲۲۱
#آزادی
#اجتماعی
#مصباح_اندیشه
راهکاری برای وحدت.mp3
3.64M
راهکاری برای ایجاد وحدت
«تحلیل وحدت» (۵)
آداب مناظره در پرتو قرآن کریم در بیان آیتالله مصباح یزدی (قدس سره) در مجموعه درس اخلاق شرح خطبه فدکیه، ۱۳۸۹
#مصباح_اندیشه
#وحدت
🌸🌸🌸🌸🌸