#داستانزیباوحالخوبکن🌱
رفتم توی مغازه کامپیوتری.
گفتم: ببخشید این تبلت من یهویی خاموش شد.
مغازهدار گفت:
باشه یه نگاهی بهش میندازم. ممکنه Lcd ش سوخته باشه. اگه سوخته بود عوضش کنم؟
گفتم: بله لطفاً، خیلی بهش احتیاج دارم.
گفت: فردا بعد از ظهر بیاین تحویل بگیرین.
با خودم گفتم: خب یه ۷۰۰ - ۸۰۰ تومنی افتادم توی خرج!😔
روز بعدش رفتم و تبلت رو سالم بهم تحویل داد.
گفتم: هزینهش چقدر میشه؟
گفت: هیچی، چیز مهمی نبود. فقط کابل فِلَتش شل شده بود، سفت کردم.😊
تشکر کردم و اومدم بیرون...
نشستم توی ماشین؛ ولی دلم طاقت نیاورد.
میتونست هر هزینهای رو به من اعلام کنه و منم خودم رو آماده کرده بودم و بی چون و چرا میپرداختم.👌👌
کنار پاساژ یه شیرینی فروشی بود. یه بسته شکلات گرفتم و دوباره رفتم پیشش. شکلاتها رو گذاشتم روی پیشخوان و بهش گفتم:
دنیا به آدمهایی مثل شما نیاز داره. لطفاً هیچوقت عوض نشو
🌤#اللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🌤
~~~~~~~~~~~~~
#مجمع_مهدیاران_مجازی
@majmaemahdiiaranmajazi
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─