eitaa logo
مصباح‌الهدی‌چراغ‌جبهه‌ی‌مقاومت1🚩🏴
2.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
11.9هزار ویدیو
100 فایل
مکتوب علی یمین عرش الله ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة⚘️ لینک کانال @MesbaholHuda1 ارتباط با ادمین👇 @Yaalimadad50 ادمین تبلیغات 👇 @Mesbah_mhdaviat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃وقتی رهبری از کتابی صحبت ‌میکنند که ایشان را مجذوب خودش کرده است... ♥️روایت شنیدنی از زبان مقام معظم رهبری..... 🌤🌤 ~~~~~~~~~~~~~ @majmaemahdiaran ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با همه دنیابه جنگ ما بیاید که ما با همه ایمان‌ِمان جلوی شما ایستادگی خواهیم کرد... 🔸مرکز‌هدایت‌فضای‌مجازی‌بصیر https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢فیلم آخرین حضور حاج قاسم سلیمانی در سامرا و غبار روبی حرم امام هادی علیه‌ السلام ‌ 🏴سالروز شهادت هادی جهانیان، حضرت امام علی بن محمد النقی تسلیت باد 🌤🌤 ~~~~~~~~~~~~~ @majmaemahdiaran ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
💟ای عشق دل افروز دل ما به تو گرم است.... 💞اللهم احفظ قائدنا امام خامنه ای روحی فداک.... 😍♥️سایت مستدااااااام ای عشششششق.... 🌤🌤 ~~~~~~~~~~~~~ @majmaemahdiaran ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
🌼✨الــــهــــی در ایـــن روز مــعــنــوی 🌹شهادت امام هادی علیه السلام 🌻 بی نیاز کن کسی را که بدرگاهت نیازمنده 🌻 امیدوار کن کسی را که به آستانت ناامید است بگیر دستانی که اکنون بسوی تو بلند است🙌 ❄️مستجاب کن امروز دعای کسی که با اشکهایش تو را صدا میزند 🌼✨پــــــروردگـــــارا ؛ در ظهور مهدی موعود عج تعجیل فرما 🌺آمـیـــن یـا حَـیُّ یـا قَـیّـوم 🌺 🌸ای زنـــده، ای پـــایـــنـــده🌸 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«غربتِ نامِ تو را اندوهِ باران گریه کرد.» اَلسَّلام‌ُعَلَیک یا اَبوالحَسَن‌ِالهادی عَلیهِ‌السِّلام... 🏴
※ گاهی یک نفری ! و مسیری را باز میکنی به وسعت آسمان و با خود می‌بری جمعیتی را که راه گم کرده‌اند! و گاهی تقسیم می‌شوی در نفوسی که پروریده‌ای و قرار است با تو و بعد از تو قرنها راه باز کنند برای گم‌کرده راهان! و تو شدی مصداق تکرار کلمه‌ی هادی، در نفوسی که از شیره‌ی جان تو سیراب شدند و وسعت گرفتند. ※ و این است ماجرای تو و عبدالعظیم‌ ها... ✦ ویژه شهادت امام هادی علیه السلام
💐💐💐 سلام و عرض ادب تبریک و تهنیت ایام و اعیاد رجب المرجب لطفاً عدد ۱۶۴۰ را بدون هیچگونه ستاره‌ و مربعی شماره‌ گيری کنيد. بعد از ایجاد سرور، حقیر را هم دعا بفرمایید🙏 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
چرا انسانهای مومن وخوب بیشتر دچار مشکل و غم میشوند؟ 🔱خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و آنگاه که این بنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته ات را زود اجابت کنم می توانم، اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است. ✨چهل شب بر بنده مومن نگذرد مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهدو او راغمگین سازد و به واسطه آن، متذکر گردد. 🌺 مومن اگرمی دانست که پاداش مصائب و گرفتاری هایش چه اندازه است،آرزو میکرد با قیچی تکه تکه شود. 🌹 هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود. 🌷 خداوند عزوجل می فرماید اگر بنده مومن من دل آزرده نمی شد، سر انسان کافر را با دستمالی آهنین می بستم، تا هرگز دچار سردرد نشود. 🌕با مروری بر مشکلات و مصایب اهل بیت،مخصوصا مصیبت عظمای امام حسین علیه السلام و اهل بیتش، احادیث بالا را بهتر درک میکنیم... ⚡️زیرا که اگر دنیا محل عیش و راحتی و خوشگذرانی بود هیچکس لایقتر از محمد و آل مطهرش برای بهره بردن از این موهبت نبود.... ✳️هرکه در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند... 🔰منابع: ج2 اصول کافی (ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 5) اصول کافی(ط-الاسلامیه)، ج2 ، ص 253 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 7) اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 254
🌻🌿🌻🌻🌿🌻🌻🌿🌻 ☘امام صادق(علیه السلام) فرمودند: از براي روزه فضيلت بسيار وارد شده است و روايت شده كه اگر شخص قادر بر آن نباشد هر روز صدمرتبه اين تسبيحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دريابد: 🔅سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ 🔅سُبْحَانَ مَنْ لایَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلالَهُ 🔅 سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ 🔅سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّوَهُوَلَهُ أَهْلٌ 📚 منبع: مفاتیح الجنان. صفحه ۲۲۰ در فضیلت و اعمال ماه مبارک
فروپاشی خانواده و جمعیت در غرب و حاصل آن
❍✨﷽✨❍ ✨چند_خط_تفڪــر .... 🔥 آتش دنیا/ جهنم خانمی از عالمی پرسید: خواب بچه هایم بسیار سنگین است، بخاطر همین نمی توانم برای نماز صبح بیدارشان کنم، حالا باید چکار کنم؟ شیخ گفت: اگر اتاق خواب شان آتش بگیرد و جانشان در خطر باشد چکار می کنی؟ خانم گفت: آنها را بیدار خواهم کرد!! شیخ گفت: ولی خوابشان سنگین است چگونه بیدارشان می کنی؟!! خانم گفت: به الله قسم هرطور که شده بیدارشان می کنم حتی اگر شده آنها را کشان کشان از اتاق خارج خواهم کرد. شیخ گفت: همینطور که برای نجاتشان از آتش دنیا این کار را می کنی پس بخاطر نجاتشان از آتش جهنم نیز چنین کن •✾💞💞🍂💞💞✾• 🌺یاد خدا ♥️ آرامبخش دلها https://eitaa.com/joinchat/273940644Cfda224e8eb 🥀🪴🥀🪴🥀🪴🥀🪴
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت سوم) یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.   سالها گذشت. باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا... آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده... در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد. حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم. همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده. و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است... پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد.. پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد.... احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌دیدم. در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند.. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم. نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را... حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل! با لبخندی به من گفت:برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد. 🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! 🔰می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد.. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم... یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!! کمی آن طرف در یک نفر در مورد من  با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه.. ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم.. ادامه دارد.. 🌹کپی مطالب آزادباذکرصلوات برای سلامتی امام زمان عج (الـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج) 💔🕊بسم رب الشهداءوالصدقین... ⚘🕊کانال شهدایی سربازان همیشه بیدار ولایت رادر ایتاهمراهی کنیدوبه دوستان خود معرفی کنید.. 🕊⚘شادی روح وال
%🛑سه دقیقه در قیامت(قسمت ۴) خداروشکر تا اینجا استقبال از این داستان به حدی بوده که فکرش رو هم نمیکردیم... لازم به ذکره که بگم داستان اصلی کامل تر از این چیزیه که نوشته میشه،ما روزمرگی های داستان رو خلاصه کردیم و به جاش قسمتهایی که راوی داستان وارد عالم قیامت میشه رو بدون کم و کاست مینویسیم چون میدونیم برای همه جذاب و جالبه. 📝اما ادامه ماجرا: فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و انتقال من به آن جهان است. مکثی کردم و پسرعمه اشاره کردم و گفتم: من آرزوی شهادت دارم سالها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟! اما اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم. دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم. بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم لحظه‌ای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم. زمان اصلا مانند اینجا نبود و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را می‌دیدم. آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم شرایط خیلی عالی بود. در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو را می دیدم. چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند،دوست داشتم همیشه با آنها باشم در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم. به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های آتش بود. حرارتش را از دور احساس میکردم. به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود نسیم خنکی از آن سو احساس می‌کردم. به شخص پشت‌ میز سلام کردم با ادب جواب داد. منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد. آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند. اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد و به آن کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب خودت هست بخوان امروز برای حسابرسی،هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است. چقدر این جمله آشنا بود.در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: "اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا" نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم: بالای سمت چپ صفحه اول با خط درشت نوشته شده بود: ۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است. شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید. در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است، اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود: از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و... پرسیدم: اینها چیست؟ گفت اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است. قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است،برای همین وارد بقیه اعمال می شویم. یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد نماز های پنجگانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود نماز های پنجگانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نماز های پنجگانه میباشد. من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم.کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم قضا شود. اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا می‌شد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم. وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند: اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است‌.اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود... خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره یعنی چی! هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند. ادامه دارد.. 💔🕊بسم رب الشهداءوالصدقین... ⚘🕊کانال شهدایی سربازان همیشه بیدار ولایت رادر ایتاهمراهی کنیدوبه دوستان خود معرفی کنید.. 🕊⚘شادی روح والامقام امام راحل وشهدای عزیز فاتحه صلوات...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 حکم جهاد رهبر انقلاب، که جدی نگرفتیم!! لطفا خیلی فوری و در سطح وسیع برای همه و در همه گروه ها و برای تک تک دوستان ارسال کنید . کوتاهی جایز نیست خامنه_ای
🚨آغاز به کار کانال رسمی پلیس امنیت عمومی فراجا در پیام‌رسان ایتا جهت گزارش کشف حجاب آی دی کانال در ایتا: @police_amniyat_omumi دریافت گزارشات تصویری مردمی «کشف حجاب» و «توهین به آمران به معروف» 🇮🇷سامانه ناظر پلیس امنیت عمومی آیدی: @s_nazer در ایتا کانال: @police_amniyat_omumi در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزاران انگلیسی مقابل ساختمان مرکزی جمع شده اند و شعار می دهند: ! و اینجا عده‌ای از همین پیروی می کنند! 🇮🇷مرکز‌هدایت‌فضای‌مجازی‌بصیر https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 اتمام حجت با کسانی که فرمان را جدی نمی‌گیرند... 🔴ولایت فقیه شده شعار... ❗از میلیشیای منافقین هم بدتر شدیم! 🔴بابا ولی‌فقیه یعنی اگه از فرمانش عقب موندی، نمازت بدرد نمی‌خوره! 🇮🇷مرکز‌هدایت‌فضای‌مجازی‌بصیر https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میگه: پدر مادرها، بچه هاتونو نفرستین ترکیه! ❌ تا آخر ببینید... 🔴بفرستید برای اونایی که به فکر مهاجرتن.. 🇮🇷مرکز‌هدایت‌فضای‌مجازی‌بصیر https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حتما ببینید این نظام کارآمد نیست حتی اگر به صفر برسد...! ‼️ شما اگر عرضه داشتید، سفره مردم رو درست می‌کردید...😮 ‼️ جمله نهار خوردی رئیس جمهور 🔰 برشی از سخنرانی حجت‌‌الاسلام راجی 🇮🇷مرکز‌هدایت‌فضای‌مجازی‌بصیر https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷