فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل که نه...تمام جانم برایت تنگ شده...:)♥️
#امام_رضای_قلبم
🌵@Meshkat_art79
یا از اولـ دلـ به رویایی نبند...
.
.
یا بر این رویای ویرانـ گریه کنـ...:)
🌵@Meshkat_art79
مشکاتـღـماه
اوایل اسفند ماه و مدتی قبل از تاریخ سفر راهیان ۴۰۱ بود که فرمانده زنگم زد و گفت: «باید برای امروز عص
مسئولیتها تعیین شد و بین سه تا مکان گذر نسیم، گذر تاک و اون یکی که یادم نمیاد به ما قرعه گذر تاک افتاد.
تقریبا پر رفت و آمد ترین مکان بود. گذر تاک یک تونلِ قشنگ بود.. که دورش و سقفش رو با چوب کار کرده بودن و سرتا سرش رو درختهای انگور گرفته بودن...از اونجایی که گذر تاک دانشکده علوم پایه رو به سلف و مسجد وصل می کرد تقریبا نقطه مرکزی حساب می شد...
قرار شد که سه تایی اول مطالبی که می خواییم رو جمع آوری کنیم و طبق نتایج تحقیقات برای تزئیناتش فکر کنیم. مسیر مشخص بود...باید در مورد زندگیِ کامران تحقیق می کردیم...!
اما برای منی که تقریبا اطلاعاتم صفر بود این راه واقعا پر از ابهام بود...
گوگل رو باز کردم...
«کامران دانشجوی معماری دانشگاه هنر های زیبای تهران بود...
لکنت زبان داشت اما می گفت لکنت زبانم باعث رشد و پیشرفتم شده چون کمتر با آدم ها تعامل دارم و بیشتر می آموزم!»
اوهووووع! چه دید وسیع و جالبی...!
همونجا تصمیم گرفتم سر فرصت نقصایی که درون خودم هست رو مرور کنم...بنظرم جالب بود اگه دیدم رو نسبت به یک سری ضعف هایی که دارم عوض کنم و همون ها رو هم پله ای کنم برای رسیدن به موفقیت هام...! جای اینکه بخاطر اون نقطه ضعف ها از رسیدن بهشون کناره گیری کنم...
همین طرز دیدش کافی بود تا برای خوندن بیشتر درمورد زندگی نامه ش کنجکاو بشم...!
«در هنرش هیچ وقت تقلید نمی کرد...! و همیشه از خلاقیت و ابتکار خودش برای کارهای هنری خود استفاده می کرد...!»
به زبون خودمون روی گردانی از فرهنگ کپی و فروارد و هم سویی با تولید محتوا...!
یا بهتره بگم عمل به تیکه ای از صحبت های حضرت آقا که می گفتن:
«ما بايستی اين جرأت را داشته باشيم كه فكر كنيم میتوانيم نوآوری كنيم؛ البته میشد در مقابل اين حرف با نوميدی تمام گفت: چه كار كنيم كه ديگران نكردهاند؟ كدام راه را برويم؟ اما من تصور میكنم كه میشود اين فكر و اميد را در دل پروراند كه میشود راههای نارفته را پيدا كرد. يك روز، بسياری از چيزهايی كه امروز دنيا و بشريت میشناسد، ناشناخته بود. كسانی جرأت كردند و اين ناشناختهها را شناختند. چه دليلی دارد كه ما نتوانيم راه ناشناخته ديگری را كشف كنيم؟»
۱۷دی ماه ۸۷
ریا نباشه خود منم تا یادم بوده از بچگی از تقلید نقاشی و کپی ازش بدم میومده...کافی بود مثلا عکس محسن چاووشی رو جلوم بزاری و بهم بگی مثل اینو بکش تا از روی همون عکس طی خلاقیت ها و نظرات خودم به طرز شگفت آوری نقاشی رونالدو رو تحویلتون بدم...!
#ادامه_دارد
🌵@Meshkat_art79
میگن خواهرت دستاتو ازپشت بسته تو نقاشی🙄
نظر شما چیه؟؟؟
#خواهر_هنرمندم👩👧
🌵@Meshkat_art79
مشکاتـღـماه
🌵@Meshkat_art79
مرتضی پاشایی هنوزم آهنگ جدید ازش میاد😐
داستان چیه واقعا؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیر تو یاری ندارم، با کسی کاری ندارم...♥️
#امام_رضای_قلبم
🌵@Meshkat_art79
مشکاتـღـماه
تا حالا [آخیشِ] کسی بودی؟ اون آدمی بودی که وقتی یکی حالش بد بود بتونی آرومش کنی؟ لبخند بیاری رو لباش
بچها من مدت زیادیه به این فکر میکنم که چرا ماها هر کدوممون نمیتونیم «آخیشِ» هم باشیم؟
بنظر من آخیشِ کسی بودن فقط تو همین خلاصه نمیشه...
یه وقتایی بین این همه قضاوت ها و اون همه تهمت ها و ایراد گرفتن آدم ها اون آدمه باشیم که اتفاقا می گرده ویژگی مثبت طرفو به روش میاره...
بچها من یه همکلاسی داشتم که مدتی خیلی روی صداش حساس شده بود...توی دوران کرونا حتی حاضر نبود ویس بفرسته و حس میکرد اصلا صدای خوبی نداره...
یبار که اجبارا یک ویس فرستاد گروه...یکی از بچها که اصلا هم اطلاع نداشت از حس دوستم
.
.
یهو ریپلای زد روی ویسش که چه صدای جذاب پر انرژی داری...😍وقتی حرف میزنی آدم میخواد همش گوش بده...
اوووم بنظرم این بستگی به خودت داره...اگه توی معنویات قوی باشی که بهتر از خدا و اماما نمیتونی پیدا کنی...
اما اگه نباشی بنظرم بازم میشه...مامان و بابات...دوستات...همسرت و...
نمیدونم شما خانوم هستی یا آقا اما خانومها بیشتر علاقه دارن که فقط حرفشون رو بزنن صرف خالی شدن...ولی آقایون دنبال راه حل هستن...
برای همین صرفا برای شنیده شدن پیش اقایون درد دل کنی ممکنه عصبانی بشی که چرا جای گوش دادن همش راه حل میده😁
بنظرم برای صرف گوش دادن به حرفات میتونی با یه خانوم صحبت کنی...ولی اگه میخوای صاف بری سراغ راه حل با یه آقا مشورت کن☺️✌️🏻
#دکتر_مشکات
#منبر
مشکاتـღـماه
مسئولیتها تعیین شد و بین سه تا مکان گذر نسیم، گذر تاک و اون یکی که یادم نمیاد به ما قرعه گذر تاک افت
یکی از ویژگی های عجیب غریبِ کامران این بود که هم نقاشی بود و هم شاعر...!
ولی جالب اینجاست که عادت داشت بعد از خلق اثر اون رو از بین می برد😳
برای همینم چیزی از اثرهاش باقی نموند...
آخه چرااااااا اینکارو می کرد...هنرمندا میدونن چقدر یه اثر هنری که از خودت باشه برات ارزشمند و مهمه...!
اطلاعات کامران رو یادداشت برداری کردم و بعد از خلاصه کردنشون با بچها تصمیم گرفتیم روی مقوا بنویسیمشون و دورش رو با یونولیت قاب بگیریم...!
یونولیت رنگ شده ی طلایی...!
سریع وسایل رو جمع و جور کردیم و یه خطاط مقوا رسوندیم تا خلاصه ها رو برامون نوشت و هر کدوم رو قاب گرفتیم. به قاب ها هم نخ کلفت وصل کردیم تا بتونیم اونا رو به درختای تاک آویزون کنیم.
شرایط خوبی نبود...! اوضاع دانشگاه بخاطر اغتشاشات بهم ریخته بود و مطمئنا قرار بود بابت اینا کلی فحش بخوریم...!
به هرحال عزممون رو جزم کردیم و وسایل و میز رو بار وانت کردیم و رفتیم گذر تاک...
وسایل و اونجا گذاشتیم و از اول زندگی نامه ش شروع کردیم...
بچها بالای میز به سختی مقوا هارو آویزون میکردن و چون هممون دختر بودیم قطعا چادر کار رو سخت تر کرده بود. ولی از اونجایی که خودمون ذوق انجام این فعالیت فرهنگی رو داشتیم از هیچ کس بابتش کمک نگرفتیم...
باد میومد و به سختی میشد مقوا ها رو آویزون کنیم...
اول مسیر چند تایی سربند رنگی رنگی آویزون کردیم که فضا بیشتر حال و هوای جنوب و بگیره...
مشغول کار بودیم که اولین زمزمه های تیکه و طعنه به گوشمون خورد....
عه جمع ساندیس خور ها...!
جمع کنید این بساط مسخره بازی رو...
این وضعیت برای منِ حاضر جوابی که باید بود به فرمان فرمانده م الان سکوت کنم و کلامی حرف نزنم واقعا آزار دهنده بود!!!
#ادامه_دارد
🌵@Meshkat_art79