#یه_تیکه_کتاب
#یادت_باشد
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
برایش صبحانه آماده کردم، برگشت رو به من گفت:"آخرین صبحانه را با من نمیخوری؟!"
خیلی دلم گرفت، گفتم:"چرا این طور میگی، مگه اولین باره میری ماموریت؟!"
موقع رفتن به من گفت:"فرزانه سوریه که میرم بهت زنگ بزنم، بقیه هم هستن، چطوری بگم دوستت دارم؟ بقیه که می شنون من از خجالت آب میشم بگم دوستت دارم"،
به حمید گفتم:"پشت گوشی بگو یادت باشه! من منظورت رو می فهمم"، قرار گذاشتیم به جای دوستت دارم پشت گوشی بگوید یادت باشه!
خوشش آمده بود، پله هارا می رفت پایین بلند بلند می گفت:"فرزانه یادت باشه!"
من هم لبخند می زدم و می گفتم:"یادم هست!".
❄️ @Meshkat_art79