eitaa logo
•|مِتانویا|•
212 دنبال‌کننده
887 عکس
718 ویدیو
3 فایل
|بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم| مِتانویا یعنی توبه :)🌱 . . . به معنی کسیه که مسیر ذهن،قلب و زندگی شما رو تغییر میده و مثل یه نور توی تاریکی زندگیتون پیدا شده...!🌻♥️ کپی با ذکر صلوات حلاله مومن...🤝🏻 🗨ناشناسمون https://daigo.ir/secret/2762438845
مشاهده در ایتا
دانلود
•|مِتانویا|•
یه زیارت نیابتی 🥲 به نیت شهید مهدی ایمانی...
ان‌شاءلله به دست همین بانو کربلامون امضا شه امسال😍صلواتتتتتتت🥲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چطور بود؟
نظراتتون رو تو ناشناس بگین 🥰 ممنونم🌺
رفقا زیادمون کنین لطفا🌙
•🕊🌱•ما بَند پوتین‌هامون‌ رو‌ جُوری‌ بَستیم که‌‌ تا فَتح‌ قُدس‌ باز‌ نَشه..✌️🏻😎 @Metaanoia
✨تاوان حرف هايی که نمی توانيم بزنيم... 🎋موهای سفيدی ست که لابلای موهايمان داريم... ولی به همه می گوييم ارثيست ...!!🌸🍂 💫به قول بزرگی که می گوید: درد دارد وقتی ساعت‌ها می‌نشينی و به حرفايی که هيچ وقت قرار نيست بگويی فکر ميکنی...!!!🍃🌸🍂 @Metaanoia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربعین هیچ چیز قطعی نیست... نه رفتن اونی که میخواد بره! نه نرفتن اونی که نمیتونه بره! نه حتی نرفتن کسی که نمی‌خواد بره! فقط طلب یار مهمه :)))👌🏻🥲 💔 🖤 @Metaanoia
حتی‌اونے‌هم‌کہ‌نمیخاد‌بره‌ هم يہ‌ذره‌امید‌داره‌براے‌رفتن ... :) @Metaanoia
❣ 🌱خیال سیر جمالت، طواف حُسن خداست... ندیده هم، مه رویت، چراغ دیده ماست... 🌱قسم به صبح ظهور و به لحظه فرجت... که طول غیبتت از شوق ما نخواهد کاست... 🤲 ارواحنا فداه ❤️ @Metaanoia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|مِتانویا|•
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه #ضحی 🌸قسمت ۱۳۹ و ۱۴۰ _دیگه وقتی تو نیستی که میتونیم فارسی حرف
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۱۴۱ و ۱۴۲ _...یعنی یه دو قطبی منطقی میچینه برای ایجاد یک موج آگاهی اجتماعی با اینکه قطعا میدونه اینکار چقدر خطرناکه واقعا هم با منطق تو این سوال پیش میاد که این شجاعت از کجا میاد چرا هزینه تولید این موج رو میپذیره؟! خلاصه وقتی برمیگردن و وضعیت رو میبینن و احضارش میکنن، همون جواب رو به سوالشون میده ولی کتمان نمیکنه که کار من بوده اونا هم همین نتیجه رو میگیرن و دستگیرش میکنن و چون کار خیلی عجیب و بی سابقه ای کرده نمرود میخواد که ببیندش و میبرنش پیش نمرود... اونم میپرسه اینکارایی که میکنی چه معنی میده چرا بیخودی با اعتقادات و سنتهای ما در افتادی ابراهیم هم تمام و کمال از رسالتش و از خدای خودش حرف میزنه خب تصور کن پیش کسی که خودش رو خدا میدونه از یه خدای دیگه صحبت کنی! فوری میخواد یک تقابل شکل بده که قدرت خودش رو ثابت کنه میگه از این خدای تو چه کارایی برمیاد؟ ابراهیم میگه خدای من حیات و ممات کل کائنات به دستشه *زنده میکند و میمیراند!* اونم فوری دستور میده دو تا زندانی بیارن یکی رو آزاد میکنه یکی رو میکشه میگه منم زنده کرده و میراندم! ابراهیم دیگه سر این که چقدر این ادعا مضحک بود باهاش بحث نمیکنه چون اگر میفهمید خودش میفهمید دیگه حرف بعدی رو طوری میزنه که دیگه جای مغلطه نباشه میگه خدای من هرروز خورشید را از مشرق به طلوع می آورد تو اگر میتوانی امروز از مغرب بیاور خب طبیعیه که نمیتونه اما چرا خورشید؟ یه جور تحقیر تفکرشون هم بود که خورشید که خدای شماست هم به فرمان خدای منه و شما دخل و تصرفی در رفتارش ندارید تو اگر فرزند خدای خورشید بودی باید اینکار ازت برمی اومد و میتونستی مسیر حرکتش رو تغییر بدی! نمرود هم دیگه بحث نمیکنه سر ضرب حکمش رو میده میگه یه معرکه بزرگ از آتش درست کنید و این کافر رو بسوزونید! ماهها مردم بخاطر تبرک جستن به این عمل مقدس انتقام گرفتن از دشمن خدایان چوب جمع میکردن و به اون محوطه اعدام می آوردن یعنی کامل مردم رو آماده کرد و تماما همه جا خبرش پیچید بعد هم اول آتیش رو بپا کردن و بعد ابراهیم رو با منجنیق داخلش انداختن بس که آتیش بزرگ بود! حالا چرا این معرکه ی بزرگ رو ترتیب میده؟ میخواد آبرویی که از آئینشون رفته برگرده و برتری خدای خودشون برخدای ابراهیم رو خیلی واضح نشون بده چون اقوام قدیم هیچ خدایی رو انکار نمیکردن فقط میگفتن خدای ما قوی تره! خلاصه نیتشون این بود که خدا هم جوری این میتینگ سیاسی فرهنگی شون رو نابود کرد که واقعا قابل تصور نبود تهدید رو به فرصت تبدیل کرد خبرش مثل بمب پیچید اون آتش با اون حجم وسیع خاموش شد و ابراهیم زنده موند اونا میخواستن با این هیبت ابراهیم رو بسوزونن که قدرت خدایانشون رو به نمایش بگذارن که چطور از دشمنشون انتقام گرفتن! خدا هم هیبتشون رو خاکستر کرد و با یه اتفاق خارق العاده جون پیامبرش رو نجات داد در حالی که اینکار با روش های ساده تر هم میسر بود قطعا ولی گفتم، این روش خداست معجزه از جایی که فکرش رو نمیکنی دقیقا از نقطه ی قوتت بهت ضربه میزنه که ثابت کنه تمام قدرتت پیش قدرتش هیچه میخواد هیمنه ساختگی کفر رو در نظر مردم بشکنه برای کمک به هدایتشون بعد از این اتفاق خب نمرود و کل سیستم اعتقادیش خورد شده بود میخواست عجز خدای ابراهیم رو در سوختنش به نمایش بزاره خودش خاکستر شده بود! باید یه کار خیلی خاصی انجام میداد که اون افتضاح رو بپوشونه بخاطر همین تصمیم میگیره حمله کنه به درخت حیات طبق همون افسانه اساطیری که گفتم فکر میکردن خدا تو آسمونه و اون درخت هم توی عرشه و شیشه عمرشه که اگر انسان فتحش کنه کار خدا تمومه گفت میخوام برم بالا با خدای ابراهیم بجنگم بکشمش پایین حالا روشی که داشت چی بود؟ برج خیلی بلندی ساخته بود گفت براش یه سبد بزرگ حصیری ببافن و به دو سه تا عقاب وصلش کنن که از بالای اون برج پروازی بره تا برسه به ملکوت یه تیر کمونم داشت با خودش برد که خدا رو بکشه! هیچ درکی از خدا نداشتن همه چیز رو با همون خط‌کش مناسبات انسانی خودشون اندازه میگرفتن فکر میکرد اگر از ابرا رد بشه میرسه به ملکوت خدا و شکستش میده و دیگه تمام! اون روزی که بنا بود بره رفت بالای برج ایستاد اون ظرف پرنده ای که براش حاضر کرده بودن رو هم از بیرون با طناب مهار کشیدن بالا و باید میرفت سوار میشد از لبه برج که بپره! حالا احتمالا موقع سوار شدن از شدت شکوه خودش هیجان زده میشه یه نفس عمیقی میکشه و یه مگسی اون دور و بر بوده با هوا میکشه داخل بینیش! مگسه حرکت میکنه اینم گیج میشه سرش رو تکون میده بجای اینکه سوار بشه میفته از بالای برج پایین! با کاردک میان از رو زمین جمعش میکنن میخواست با بزرگترین پرنده بره خدا رو پایین بکشه خدا با کوچیکرترین پرنده ی عالم کشیدش پایین 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف 🌟 🌱🌟🌟🌱🌟🌟🌱
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۱۴۳ و ۱۴۴ _...خدا خیلی خوب با کسایی که ادعای خدایی دارن کل کل میکنه! مثل بزرگ کردن موسی تو خونه ی فرعون! اونهمه بچه رو کشت فقط یکی رو نکشت که همونی بود که باید میکشت! تازه خودش بزرگش کرد تو خونه خودش با خرج خودش خدا اینجوریه دیگه باهاش بازی کنی باهات بازی میکنه خلاصه نمرود میمیره ولی ابراهیم اونجا نمیمونه میره از اون شهر با همسرش ساره میرن کنعان یعنی از عراق میرن فلسطین اونجا اعلام رسالت میکنه بین قبایل بیابان نشین اونا حرفش رو قبول میکنن و موندگار میشه اونجا زندگی میکنن منتها ساره باردار نمیشه بخاطر همین خودش پیشنهاد میده که بیا با کنیزم ازدواج کن که به عنوان پیغمبر بی نسل نمونی ابراهیم هم با هاجر ازدواج میکنه و اسماعیل به دنیا میاد اینجا خدا دستوری داره میفرماید هاجر و ابراهیم رو ببر به سرزمین حجاز! ابراهیم هم همینکارو میکنه اما دستور بعدی عجیب تره وقتی میرسن به اونجا دستور خدا اینه؛ زن و بچه ت رو اینجا بذار و برو تو بیابون خالی مثل کف دست نه شهری نه آدمیزادی نه حتی دار و درخت و چشمه ای! _خب این چه دستوریه اینکه با عقل جور درنمیاد یعنی خدا هر دستور غیرعقلانی ای داد بنده ها باید عمل کنن؟! _آره اصلا هیچ آدمی نباید سر خود همچین تصمیمی که خلاف عقله بگیره آدم باید همیشه با فرمون عقل جلوبره ولی نه کسی که به وحی متصله! کلام خدا عقلاتیت بیشتری داره یا پیام مغز من و تو؟! شاید ما حکمت عقلانیتش رو درک نمیکنیم مثل همین اتفاق مگه بد شد برای هاجر و اسماعیل؟ ابراهیم به خداش و داره میدونه خداوند همواره بهترین صلاحش رو برای بنده مطیعش در نظر میگیره و هیچ جا بدون توجه و نگاه خدا امن نیست و هیچ جا با وجود نگاه خدا ناامن نخواهد بود *همین بس که خدا نگهدار انسان باشد* دیگه بیشتر از این چی میخوای؟ وقتی خدا مستقیم میگه بسپرشون به من و برو ابراهیم بگه نه خدایا تو نمیتونی من خودم باید مراقبشون باشم؟ درک ما از خدا همینه فرق من و تو با ابراهیم همینه چرا گفتم بنده خاص خدا بود حتی بین پیامبران هم متمایز بود خدا هم هر وقت حکم عجیب و غریب میکنه میخواد کار مهمی بکنه تاریخ هم گواهی داد که خدا بهترین نگهدار هاجر و اسماعیل بود و بهترین تدبیر رو براشون انجام داد یه چشمه ی زیر زمینی بر اثر حیات هاجر و اسماعیل اونجا سر باز کرد و حولش یک شهر شکل گرفت مکه! چون لازم بود اون شهری اونجا پدید بیاد جزئی از برنامه خدا برای آینده ی زمین بود و اسماعیل و هاجر هم شدن ابزار تحقق این برنامه که در نگاه اعتقادی افتخار بزرگی محسوب میشه بخاطر همون سختی چند ساعته ای که کشید شد الگوی یکی از مهمترین مناسک حج جهان اسلام هر سال دو میلیون نفر آدم توی مثل حاجر ۷ بار طول صفا و مروه رو طی میکنن تا زحمت این مادر پاس داشته بشه! ببین چه شکوهی بهش میده بخاطر اینکه برای رضای خدا و اجرای حکم خدا چند ساعتی هول تشنگی بچه اش رو کشید و دنبال آب گشت اونقدر سعی و تلاش این مادر برای خدا ارزش داره که شمرده! میگه شمام باید دقیق ۷ بار برید و بیاید که خوب حالش رو درک کنید! تازه بچه چیزیش نشد با معجزه چشمه سیرابش کرد ... که تا همین امروز هم هست و تنها دلیل شکل گیری شهر مکه با اون همه خشکی و کوه فقط همون یه چشمه ست که وجودش تو دل بیابون به لحاظ جئوگرافی جالب توجهه! یعنی خیلی طبیعی نیست حالا سالها میگذره تقریبا ۱۴ سال و ابراهیم خبری از زن و بچه ش نداره و دستوری هم داده نمیشه در این باره عجب صبری بعد کلی حسرت یه بچه خدا بهت بده بعد دو سال که به شیرینی افتاد بگه ببر بذارش تو بیابون چون من واسه اون بیابون برنامه دارم! واقعا هر کسی میتونه پیغمبر باشه؟ هرکسی میتونه از اولیا الهی و مطیع بی چون و چرا و ابزار انجام اوامر خدا باشه؟ خدا در نسل انسان اینطور بنده ها رو میدید که کل بشریت رو خلق کرد که با اراده و کامل بندگی میکنن و واقعا هم زیباست شیطان از پس یه سجده برنیومد! ولی خودش رو عابد میدونست و معتقد بود بهش ظلم شده اما پیامبران و اولیای صالح خدا تمام زندگی و علایقشون رو در راه خدا و به عشق خدا خرج میکنن و باز هم فروتن ترینن میگن ما هیچ کاری برای خدا نکردیم!! و نتونستیم حق بندگی ش رو بجا بیاریم عشق واقعی اینه مقام انسان کامل اینه! بگذریم بعد از ۱۴ سال یک شب توی خواب بهش گفته میشه که حالا باید برگردی و زن و بچه ت رو ببینی خدا چند سال دورش کرد بعد گفت حالا بیا ببین چقدر خوب نگهشون داشتم! دورشون شهر درست کردم! دیدی به من اعتماد کردی ضرر نکردی! البته که ابراهیم در این قضیه شکی نداره این برای ثبت در تاریخه برای ماهاست در واقع خلاصه ابراهیم راه میفته و وقتی میرسه می‌بینه اونجا یه سری قبیله ساکن شدن! طبیعتا خیلی هم.... 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف 🌟 🌱🌟🌟🌱🌟🌟🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تَنہـادِݪ‌ِبیچـاره‌ۍِمَـن‌نَقـش‌ِزَمین‌شُد یاهَرڪِہ‌نِگاهَش‌بہ‌تُـواُفتادچِنین‌شُد؟" ❤️ @Metaanoia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلب‌من‌هر‌روز‌تورا‌،آرزو‌میکند -بهشت‌ِحضرت‌صدُ‌بیستُ‌هشت- @Metaanoia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|مِتانویا|•
نظراتتون رو تو ناشناس بگین 🥰 ممنونم🌺
سلام . معرفی شهید خیلی خوب بود و سعی کنین همیشه داشته باشین ♡ و یکم کامل تر توضیح بدین تشکر . ___________________________ سلام چشم🌹 متشکرم بابت همکاریتون😊🌷
سلااام خوبین ؟ معرفی شهیدتون عالی بود ؛ من خودم کنجکاو شدم و رفتم زندگینامه شهید رو مطالعه کردم فقط کاش وصیت نامه شهید رو هم میزاشتین :) _______________________ سلام، وای چه عالی😍 چشم ان‌شاءلله میزاریم🙃
سلام خوبین ؟ کانالتون خیلی خوبه گیانم ♡ یه چند وقت یه بار ناشناس هم بزارین با ادمین ها آشنا بشیم 😁 کاش یه عکس قشنگ هم از شهید مهدی ایمانی بفرستین ... 💚 تو اینترنت عکس ها کم بودن 🥲 ___________________________ سلام، چشم 😄🥲 اره عکسهای شهید کم هستن.. ولی سعی میکنم از خونواده شهید بگیرم یه چند تا عکس🙃🌷
✨متن وصیت نامه این شهید مدافع حرم به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا را بگیرم.. اَللهُمَ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلمُک...🌱 خدا را هزاران بار شاکرم که به این بنده حقیر نعمت بندگی خود را عطا کرد و زبان، قاصر از وصف و قدردانی نعمات ایشان است.که یکی از بزرگترین نعمت ها حب‌علی (علیه السلام) و اولاد مطهرش است و این راه هم مدیون پاکدامنی مادر و پدر است که با رزق حلال مرا پروراندند. من چطور قدردان خداوند باشم که رهبری فرزانه،دلسوز و عارف و مظلوم چون آقا سیدعلی خامنه ای(حفظه الله) را مقتدای ما فرمود که متاسفانه آنطور که باید و شاید نتوانستم سربازی ایشان را درک کنم. پروردگارا به حق محمد و آل محمد از گناهان و سستی های من بگذر که همه از نادانی و کاهلی بوده و سرم از شرمساری پایین است. خدای من! به ارحم الراحمین بودن شما اعتقاد داشتم و یقین قلبی داشتم که مورد رافت شما قرار می گیرم. انشاالله. از پدر و مادر مهربان و همسر سیده و مهربان و فداکارم و برادر و خواهران عزیز حلالیت می طلبم و شرمنده عطوفت و بزرگواری آنها هستم و از آنها می خواهم که همیشه دعا گوی من باشند. و اما فرزندانم، محبین حضرات معصومین علی آقا، خانم فاطمه و آقا محمد. خوشحالم که به دِین خود عمل کردم شاید نواقصی هم داشته ام اما سعی کردم که فقط رزق حلال کریمه اهل بیت علیها السلام را به خانه بر سفره مهیا کنم و از حضرات معصومین خواستارم که نسل و ذریه ام، ولایت مدار و ادامه دهنده ی راه این حقیر باشند. توصیه من به فرزندانم طبق فرموده صُلحا ترک معصیت و انجام فرایض دینی و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام است. مطمئنم پسرانم متدین، ولایتی و مفید برای نشر احکام دین و دخترم با عفت و حجاب خود با چادر، دل حضرت زهرا سلام الله علیها را شاد می کند. بدان که برای این چادر که هدیه حضرت زهرا سلام الله علیها است ، خون دلها خورده شده و خون های بسیاری برای حفظ آن بر زمین ریخته است. از تمامی همکاران، خادمین بارگاه ملکوتی حضرت معصومه سلام الله علیها حلالیت می طلبم چون آن طور که می باید همکار و برادر خوبی نبودم و به این عزیزان سفارش می کنم که قدر لحظات حضور در این حرم قدسی را بدانید هر چند که این حقیر نتوانستم استفاده احسن و اکمل از این بهشت زمینی داشته باشم. ولی امیدوارم که همه برادرانم در این آستان الهی قدر خادمی زائران این مکان مقدس را داشته باشند و با صبر و حوصله و خوش خلقی برای خدمت به این زائران از هم سبقت بگیرند. حرف آخر، از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت و جودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به گریه های شبانه این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها و حرم دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام برگزیدند و حال که صهیونیست خونخوار، آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرم های اهل بیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفل های شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشور گشایی دارند. این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بی گناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند می شویم. و در آخر اگر رزق شهادت به این حقیر رسید برایم روضه حضرت زهرا سلام الله علیها، امام حسین علیه السلام، حضرت علی اکبرعلیه السلام و امام رضا علیه السلام را بخوانید و از دوستانم می خواهم که همیشه برایم زیارت عاشورا بخوانند. شادی ارواح ائمه اطهار، شهدا و امام امت، سربلندی مقام معظم رهبری و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و تعجیل در فرج آقا صاحب الامر صلوات.🌱 "مهدی ایمانی فردوئی"