♥️¦ #روایتعشق
شب عید غدیر بود. همین سال گذشته. از حرم حضرت رقیه برمیگشتیم که فکر این کار به ذهنمان رسید. بابا بی معطلی دست به کار شد. یک دسته بزرگ رز سرخ خرید با چند بسته کاکائو و شکلات و هدایایی برای کودکان سوری .
تا صبح نشستیم و با هم شکلاتها را بسته بندی کردیم. بابا جملات تبریک عید را برایمان به عربی ترجمه میکرد و من زهرا روی بستهها مینوشتیم.
شب عید چقدر شیرین بود چه ذوقی داشتیم. فردا راه افتادیم سمت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه.
بابا یه دسته بزرگ از گلها را زد زیر بغل و جلوتر رفت. من زهرا هم باقی گلها و بستههای شکلات را برداشتیم و دنبالش دویدیم.
با چند جمله عربی که از بابا یاد گرفته بودم بستهها و گلها را به بچههای سوری هدیه دادم. هدیه #عید_غدیر .
چشمهای بچهها موقع گرفتن عیدیها از شوق میدرخشید.
مثل همیشه موقع سلام آخر حرم به بابا خیره شدم. قد بلندش کمی کمانی میشد و سرش پایین بود. شاید داشت به حضرت زینب هم تبریک عید غدیر میگفت و ما نمیدانستیم این آخرین تبریک عید غدیر باباست.
• سردارطریقالقدسومدافعحرم
شهید علی آقازاده نژاد •
♥️¦ #روایتعشق
اونشب دخترک مهربون با حرفهای امید بخشش تا صبح پیش من موند .
صبح پیکر بابا به همراه ۴ پیکر مطهر دیگر برای طواف و تبرک آوردن حـرم دختـر سهسالهی #امام_حسین .
دست دخترک مهربون مدام نوازشگر شونههام بود و حرفهای امید بخشش برایم دلگرمی . لحظهی آخر به پهنای صورت اشک میریختیم و با چشمانی بارانی از هم جدا شدیم . .
و دوماه بعد که همدیگر دیدیم دوباره چشمانمان اشک آلود بود این بار او هم مثل من دختر شهید شده بود و غممان مثل دختر امام حسین‹ع› مشترک بود ؛
اما غمی که تاج افتخار را روی سرمان گذاشت و بابای هردویمان فدای مسیر پــدر رقیه جان شده بودند . . !
- بهروایتدخترسومشـهیدآقازادهنژاد🍃'
• تصویر دختر شهیدالقدس حسین امان اللهی در حال دلداری دادن به دختر شهیدالقدس علی آقازاده نژاد💛. .
- شهدای #طریق_الاقصی "
【@Martyr_Quds】