eitaa logo
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
550 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
﴾﷽﴿ ازْ آنْگاھ کِھ خُـودَمْ را دیـدَمْ، طُ را شِناختَـمْ ڪانال وقف بےبے بۍ‌حرم🕊 -کپی؟حلالِ‌حلال(: صلوات‌بفرست‌برای‌فرجش🌱 بشنوازاطلاعات: @shoroot110 جهت‌تبادل‌و‌انتقادات‌و‌پیشنهادات: @Zeinabiam_315
مشاهده در ایتا
دانلود
لیست هشتگ های کانال برای دسترسی راحت تر🦋 🙂 📰 📝 📖 📜 🖼 💌 🎶 📚 😂 📱 🎀 🦋 💫 🍀 📔 ⚠️ 💥 🌹 🕊 ⭐️ 🌼 💪🏻 💕 💊 💝 🇮🇷 🎖 🌹 🤍 🇮🇷 ✉️ 📩 🖤 😇 🌙 🌥 💫 ✌️🏽 🌷 ♥️ 🕌 💔 🔆 💛 👥 🤔 🎊 🤞🏼 💚 📘 🌿 🙃 🖐🏻 🗓 🙃 🌈 👌 🖇 📲 و اما لیست همسنگری هامون↓ https://eitaa.com/shoroot110/21
💝 نشسته بودیم کنج مسجد📿 نگاهی کرد بهم و گفت: چشماتو ببند....من یه واژه میگم بگو کی میاد جلو چشمت گفتم قبول و چشمامو بستم👀 گفت: معشوق!☝️🏻 یهو چشمامو باز کردم🤭 پرسید: خدا نبود مگه نه؟!💔 اونجا بود که فهمیدم مدت ها بود کافر شده بودم و خبر نداشتم اون موقع فهمیدم عشقی که به زیبایی معروفه رو به کفر تبدیل کردم....:)
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن 💝 نشسته بودیم کنج مسجد📿 نگاهی کرد بهم و گفت: چشماتو ببند....من یه واژه میگم بگو کی می
اگه دوست دارین داستان پیدا کردن خدا توی زندگی تونو برامون با هشتگ بنویسید🙂 شاید اینحوری رنگ خدا به چشم یکی دیگه هم بیاد...:)
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن 💝 نشسته بودیم کنج مسجد📿 نگاهی کرد بهم و گفت: چشماتو ببند....من یه واژه میگم بگو کی می
💝 لبخندی زد و از توی کیفش یه قرآن آبی رنگ برداشت و گرفت سمت من گفت: تفأل کن😊 باز کردم. برق از سرم پرید باورم نمیشد انقدر صریح صحبت خدا رو بشنوم! سوره کهف آیه ۲۸ بهش نشون دادم. گفت قربونش برم همیشه تو خال میزنه. اینم از نشونه....وقت عاشقی رسیده!
💝 قصه دلبری هایت را در کدام کتاب نوشته اند؟ چه کسی نوشته؟ خودت نوشتی در کتاب خودت! با آنهمه عظمت فقط خودت از خوبی های خودت نوشتی آن هم نه برای تکبر که شایسه توست، تویی که تنها کبریای عالمی! برای مایی که مدت هاست غرق در ظاهر دنیا شده ایم آمدم تا بگویم: قصه دلبری های خدا، قصه دیدن نیست! قصه مبتلا شدن است:) ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن 💝 قصه دلبری هایت را در کدام کتاب نوشته اند؟ چه کسی نوشته؟ خودت نوشتی در کتاب خودت!
⚠️ 💝 از فقر تو کافر شده ایم وقت آن است که عاشق بشویم! نگاه کن رفیق جانم🙃 هیچ وقت انقدر صریح حرف نزدن برامون.... 😕 نگفتن که عشق و کفر در تضادن :) قبلنا برات نوشته بودم که اگه معشوق معنی ای غیر از خدا برات داشته باشه با کافران فرقی نداری😔💔 خودمو میگم که مدت ها لاف خدا پرستی زدم و کافر بودم! کسی که عاشقِ خدا بودن رو فراموش میکنه، نمیتونه برای خلق خدا عاشقی کنه... بعد روی کارایی که حقیقتشون از عشق به دوره برچسب عشق میزنه😞 راز خلقت دنیای ما ظاهر و باطن اونه❕ چیزی که میبینی و چیزی که بهش ایمان داری! بهش فکر کن😉 ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#تلنگرانه ⚠️ #قصه_عاشق_شدن💝 از فقر تو کافر شده ایم وقت آن است که عاشق بشویم! نگاه کن رفیق جانم🙃
💝 تا همین چند وقت پیش برام که از خدا حرف میزدن فکر میکردم زیاده گوییه🙄 ولی وقتی بی‌بی زهرا(که جانم فداشون) کمکم کردن تا چشمام باز بشه ایمان اوردم: قسم به زیبایی هاش که عشق به خدا، دنیا رو دگرگون میکنه😄❤️ ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن 💝 تا همین چند وقت پیش برام که از خدا حرف میزدن فکر میکردم زیاده گوییه🙄 ولی وقتی بی‌بی
💝 -خب حالا اینهمه گفتی... برای عاشقش شدن باید چیکار کنم؟! 🧐 هیچی! شما فقط لطف کن هر وری که نگاه میکنی بگی واو خدا چه آفریده😃 رفیقتو دیدی یهو نگو وای ننه غش😂 یکم دیگه واست میشه عادت کوچولو کوچولو دلت میخواد واژه هات نو تر بشه میگی ماشاءالله😋 اسم خدا که بیاد دیگه زبونت خجالت میکشه تشکر نکنه😃 بلافاصله میگی الحمدالله😍 میبینی چقدر راحت میشه عاشق خدا بود؟ به عنوان یه رفیق برات دعا میکنم خدا رو توی زندگیت پیدا کنی و برای خودت تو قلب مولات جا پیدا کنی🙃❤️ راستی اینم بگم که اگه دلت خواست میتونی برام یا تو ناشناس یا برای خودم ـت رو بفرستی با جون و دل گوش میدم😄 ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن 💝 -خب حالا اینهمه گفتی... برای عاشقش شدن باید چیکار کنم؟! 🧐 هیچی! شما فقط لطف کن هر ور
💝 ساعت سه سحر بود. خوابم نمیبرد. از اون شبایی که دلم نمیخواست بخوابم. 😐 حوصلم سر رفته بود. نه گوشی ای داشتم که فیلم ببینم و نه حوصله کتابای داستانم رو داشتم. 😒 نگاهم افتاد به قفسه کتابام. بی توجه نگاهی از تک تک کتابام گذروندم و نگاهم قفل شد روی یکی از کتابا. قرآن بود. 📔 نسبت به بقیه کتابام کمتر سراغش میرفتم. راستشو بخواین برام خسته کننده بود. 😕 با این حال بلند شدم و رفتم برش داشتم. 🚶🏻‍♀ دوباره دراز کشیدم. حال نداشتم از اول شروع کنم به خوندن قرآن یه صفحه رو شانسی باز کردم. وقتی معنیشو خوندم دلمو برد. دوباره یه صفحهٔ دیگه... دوباره و سه باره... 😍 همینجوری سرگرم قرآن شده بودم که با صدای اذان به خودم اومدم. دوساعت گذشته بود و من دلباخته نوری شدم که سمتم تابیده بود. بدون اینکه برنامه ای براش داشته باشم:) بلند شدم و رفتم وضو بگیرم. دل کندن سخت بود. نماز نخونده دوباره نشستم پشت قرآن. 😋 این بار گفتم خدایا حالا که وضو دارم یه صفحه ای رو بفرست که هم دلمو ببره و هم سجده واجب داشته باشه😁 باز کردم و داشت😍 معنی زیبایی داشت اون صفحه. راجع به خلقت ابر و خورشید و زمین و اینکه همه اینها به خداوند سجده میکنن غرق شدم توی سطر به سطرش😇 دلمو برد. مهرمو برداشتم و رفتم سجده. 🙃 شروع کردم به شمردن خوبیاش شمردم و شمردم. اصلا از حالت سجده اذیت نمیشدم. حتی زانو هامم درد نگرفت. 😄 این بار صدای چه چه گنجشک، نزدیکی صداقت صبح رو بهم یادآوری کرد. 🌥 نمازمو خوندم و دوباره دراز کشیدم. توی ذهنم گفتم: هر چقدر هم پر انرژی باشی، عشق خدا آرامشی بهت میده که زمان از دستت در میره....:) ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن 💝 ساعت سه سحر بود. خوابم نمیبرد. از اون شبایی که دلم نمیخواست بخوابم. 😐 حوصلم سر رفته
💝 دیدی یه وقتایی انگار خدا یه جایی گیرت میاره میگه بمون باهات کار دارم؟ منظورم از زمان دلبری کردن خدا، همون لحظه هاست. همون موقع هایی که زمان از دستت در میره و میبینی ساعت ها با خدا خلوت کردی و توی اون مدت هیچی به چشمت نیومده جز خوبیای معبودت:)
💝 گفت: «حرف من اینه که هر کاری که میکنی واسه رضایت مولات بکن!»🙂 تعجب کردم. گفتم: «خیر سرم هر کاری میکنم به همین اسمه»😏 خندید و گفت: «طول میکشه تا معنی حرفامو بفهمی!»🕓 گفتم: «چرا خب؟ من که میرم مسجد...میرم هیئت...کلی کار جهادی و نذری و... معلومه که همش واسه مولاست!»😎 نگاهی کرد و آروم گفت: «ببینم واقعا فقط واسه اربابت اینکارا رو میکنی؟»🤨 حرف کم آوردم🙁 پیش خودم گفتم واقعا فقط به ذوق حسین سینه زدم؟! یا پی رفقام جوگیر شدم:)💔 برای کی اینهمه سال نماز خوندم؟! عشق به معبودم وادارم میکرد یا فقط برای نجات خودم؟! دوباره تکرار کرد: «سعی کن هر کاری که میکنی فقط به خاطر اربابت باشه...»🙃
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن 💝 گفت: «حرف من اینه که هر کاری که میکنی واسه رضایت مولات بکن!»🙂 تعجب کردم. گفتم: «خیر
⚠️ 💝 رفیق جانم حسین جوگیر نمیخواد!😐 همیشه گفتیم یا لیتنا کنا معک ای کاش ما همراهت بودیم😢 اما همین الان پسرشون منتظر تو نشستن تا دست از گناه بکشی✋ به خدا که ایشون از ما بیشتر منتظر ظهورن💔 تو امروز آفریده شدی تا تو سپاه صاحب الزمان باشی نه تو سپاه ای کاش ها...نه تو سپاه کور دلانی که صدای اربابشونو میشنون و حواسشون پرت چیزای دیگه است.....:) نذار هیچی حواست رو از معبودت و مولات پرت کنه...هیچی🙃
💝 «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» استادی می‌گفت : این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد! این جمله یعنی می گوید: جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری💙🌿! ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
💝 "یا مَن یُعْطی مَن لَم یَسئَلهُ..." ای خدایی که حالِ دلِ اونایی که حتی ازت نخواستن هم خوب میکنی...! :) ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
💝 هیچ کس مثل خدا دلبری کردن بلد نیست🙃 فکر کن.... بهت میگه : "وَ هُوَ مَعَکُم اَینَ مَا کُنتُم" تو هر جا باشی من هواتو دارم :) من باهاتم😌❤️ به نظر من خدا مظلوم ترین عاشق روزگاره😕💔 زیبا ترین دلبری ها رو خرج بنده هاش میکنه....اما بازم بنده هاش سرگرم بودن و نبودن آدمای دیگه ان :) یه جا خیلی خوشگل نوشته بود: تا خدا بنده نواز است....به خلقش چه نیاز؟ می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم :)))❤️ ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
💝 عشق تو، راه پرش بود.... نمی‌دانسـتم مقصدم عشـق خدا بود.... نمی‌دانسـتم! گاهی اوقات خدا یه عشقی رو میندازه تو دل بنده‌اش تا از اون عشق برسه به خدا:) دلتون بخواد من چشیدم😅 مثل قصه لیلی و مجنون.... اونجایی که به مجنون میگه"عشق لیلا در دلت انداختم.... صد قمار عشق یکجا باختم" حواست باشه که خدا خیلی وقته داره با عشق نگاه می‌کنه که ببینه من و تو کی میخوایم برگردیم:) پ. ن: راستی شعر اول رو هم خودم نوشتم😁
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
#قصه_عاشق_شدن💝 عشق تو، راه پرش بود.... نمی‌دانسـتم مقصدم عشـق خدا بود.... نمی‌دانسـتم! گاهی اوقات
💝 ببین رفیق... یه سری از ما (مثل من) همش میگیم دلمون میخواد شهید شیم و.... جهاد فی سبیل الله و... خونمون بریزه در راه اسلام و.... از این حرفا اول از همه به خودم میگم: عزیز من این نوع تفکرت خیلی خوبه ولی تو هنوز نمازتو به زور می‌خونی! یه وقتایی یادت میره بزرگی خدا رو، نسبت به مسائل کوچیک ناراحت میشی💔 یادمون نره"باید شهید بود تا شهید شد!"
مدت ها بود دلم میخواست جریان رو براتون تعریف کنم.... 😅 از خوش شانسی من، خدا تعداد زیادی فرشته توی زندگیم گذاشت که هر کدوم پر از حرفای دلبر بودن....:) ✨ حرفایی که باعث میشدن بیشتر به خدا بودن خدا فکر کنم🌱 حرفایی که باعث شدن بفهمم خدای من، خیلی بزرگ تر از خداییه که من تو ذهنم تصور میکنم☘ حرفایی که بهم فهموند چرا حسین بن علی(ع) همهٔ دار و ندارشو فدای خالقش کرد:) 💚 نه اونقدر قلمبه سلمبه که نفهمم.... نه اونقدر عجیب که باورش نکنم🌚 حقیقت اینه که خدای ما بینظیره.... هم خیلی بزرگه و هم خیلی غیر قابل درک .... علت اینکه این موضوع خیلی دلنشینه، همین حقیقی بودنشه😌 دوست داشتم که اون حرفا رو بنویسم تا جلوی چشممون باشه.... تا یادمون نره خالقمون کیه که همین مسئله، یه تنه دنیا و آخرتمونو آباد میکنه💛
و دین چه کسی....؟! :) 💝 「@Misaghezuhoor
سلام وقت بخیر من از کلاس پنجم دوست داشتم که واسه یه بارم شده چادری بشم کلا هرکیو میدیدم چادری شده دوست دارم بعضیا هستن که خیلی چادر بهشون میاد و من عاشق استایلشون بودم و تا اینکه کلاس هفتم شدم و گفتم که از اولین روز مدارس چادر میشم ولی یهویی هفته پیش امام رضا ما رو طلبید:) منم به امام رضا قول داده بودم که اگه رفتم حرمشون چادری بشم و از اون روز به بعد من دیگه چادر پوشیدم و هنوز تازه چادرم رو پوشیدم که حرفا شروع شدن و یکی بم گفت چادر واسه چیته همینطوری مانتویی برو بیرون ولی من یه خاطر خدا و اهل بیت چادرمو کشیدم و رفتم بیرون:))) و اینم داستان متحول شدنم هست 💝 🌼 ⭐️ ✉️ 「@Misaghezuhoor
سلام... شبتون امام حسینی🥀 مدت خیلی زیادی نیست که تصمیم گرفتم به خدای خودم و اهل بیت ( علیهم السلام ) نزدیک‌تر بشم نزدیکای عید امسال ، شالی که وسط سرم بود رو کشیدم جلو و موهام رو کامل زیرش جا دادم این شال همون‌جا موند و موند و موند ، تا این‌که خودم کلافه شدم از این‌که هیچ تغییر مثبت دیگه ای توی پوششم ایجاد نمی‌شه خواستم حجابم رو کامل تر کنم و هر چی فکر کردم فقط یه فکر اومد تو ذهنم: چادر بپوش دختر! اون‌موقع چادر نداشتم ، چادر قبلیم برای سه سال پیش و گم شده بود ، اما ماه محرم بهونه ی شیرینی شد که بتونم چادر ِ نو بخرم🖤 خلاصه ، روز عاشورا هم گذشت و من فقط توی مجلس عزاداری چادر سر می‌کردم جرئت این‌که موضوع رو با مادرم درمیون بذارم نداشتم ، چون می‌دونستم با مخالفتشون رو به رو می‌شم گذشت و گذشت و رسید به ماه صفر ؛ اگه اشتباه نکنم هشتم شهریور ماه بود که یک دل شدم و رفتم تا با مادرم علاقه م به چادر سر کردن رو مطرح کنم. با چندتا کلمه ی کوچیک ، ایشون تا ته حرفم رو خوندن و یک کلمه گفتن: نه! فردای اون روز باز هم باهاشون صحبت کردم ، منطقی و محکم ، با دلیل. و سیزدهم شهریور ماه بود که برای اولین بار موقع بیرون رفتن از خونه چادر سر کردم و واقعا حسم وصف نشدنی بود و هست ، یه جورایی حس می‌کنم بزرگ شدم ، حس می‌کنم دارم مادرمون خانم فاطمه ی زهرا ( س ) رو با چادر سر کردنم خوشحال می‌کنم... و با این‌که خیلی از خونه بیرون نمی‌رم اما می‌تونم بگم چادر سر کردن شاید یک کم سختی داشته باشه اما کاملا ارزشش رو داره! همین‌قدر بگم که خیلی می‌ارزه ، خیلی زیاد. اگه کسی هست که مردده بین چادر سر کردن یا نکردن ، باید بگم که اگه بنا به سر نکردن بود اصلا مِهرش به دلتون نمی‌افتاد ، پس چادرتون رو سر کنید و نگران حرف های بقیه هم نباشید چون شما دارید در مسیر اهل بیت ( علیهم السلام ) قدم بر می‌دارید و هیچ مانعی نمی‌تونه مسیر شما رو تا همیشه سد کنه🌿 یا علی 💝 🌼 ⭐️ ✉️ 「@Misaghezuhoor
🇮🇷بِیـتُ‌الزهـراۜ🇵🇸
سلام... شبتون امام حسینی🥀 مدت خیلی زیادی نیست که تصمیم گرفتم به خدای خودم و اهل بیت ( علیهم السلام )
خیلی وقتا، حجاب رو فقط در حد یه چادر میبینیم که سر میکنیم(یا حالا نمیکنیم و به جاش روسری بلند میپوشیم) چادر فقط یه لباس نیست دختر جان... 🙂 چادر یه نشونه‌است نشونهٔ عشق بین مادرو دختره:) فارق از قانون.... فارق از اجبار.... فارق از اتفاقات بی‌ارزش زمینی چادر، نشونهٔ ما دخترای بی‌بی زهراست.... چادر کلید ورود به خونهٔ پر محبت مادرمون زهراست🙃♥️ پس.... با نیت خالص و قوی نگهش دار رفیق جانم😌✌️
سلام علیکم خواهرم دیدم همه دارن داستان تحولشون رو میگن گفتم منم بگم🙃💛 خب من توی خانواده مذهبی بزرگ شدم و خانوادم هم انتخاب رو گذاشتن به عهده خودم من تا کلاس سوم چادر سر نمیکردم اما اجازه نمیدادم یک تار موهام از روسری بیرون بیاد اقوام میگفتن روسری رو در بیار اذیت میشی به سن تکلیف هم هنوز نرسیدی اما من گوش نمیدادم😅 کلاس چهارم بودم و ی روز به خاطر اینکه میخواستیم بریم مسجد چادر سر کردم. رفتیم مسجد و من اونجا یکی از همکلاسی هایی که چادری بودند رو دیدم باهم صحبت کردیم و رابطه دوستانه مون بهتر و صمیمی تر شد اون هر جایی میرفتن چادر می‌پوشیدند. من ی روز نشستم گفتم خب بهترین پوشش چیه؟ چادر تو برای چی باید زیبایی هایی که داری رو برای نامحرم به نمایش بزاری؟ هم خودت گناه میکنی و هم اطرافیانت رو به گناه کردن میندازی. درسته که پوشش تو کامله اما ی چیزی کم داره که اونم چیه؟ چادر. من تصمیم گرفتم چادری بشم با خانواده در میون گذاشتم این موضوع رو و اونا هم بسیار زیاد خوشحال شدند. ی سفر با خانواده رفتیم مشهد و قرار شد من پیش بابا رضا چادر بگیرم. چادر رو گرفتم و قول دادم هیچ کسی نتونه اون رو از سر من برداره و من عاشق چادرم هستم جوری که مادرم میگه چادرت رو بنداز ماشین لباسشویی بشوره من میگم نه خراب میشه و خودم با دست اون رو میشورم. عذر میخوام پیام طولانی شد😅 امام على (ع): پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست♥️ 💝 🌼 🌙 ✉️ 「@Misaghezuhoor
سلام علیکم طاعاتو عبادتاتون قبول باشه خب من خانوادم مذهبی نبودن حتی دورو بری هام ولی از کلاس سوم اهل مسجد و بسیج بودم و خب با دوستایی اشنا شدم که کمکم رفتارشون رو منم تاثیر میذاشت و از کلاس چهارم بود که چادر خریدم ولی از همون هفت سالگی که بودم روسری سرم میکردم و خب چادر که گرفتم اختصاص به همه جا نداشت یه جاهایی سرم نمیکردم ولی ۱۳سالم که شد یادمه با رفقا رفته بودیم مزار شهیدان جوادی و شهید اسدی که تو پارک خورشید مشهد هست و از اونجا من متحول شدم و با برادرای شهیدم عهد بستم که ت هیچ شرایطی ازسرم نیوفته و الحمدلله به لطف برادرای شهیدم و مادرم زهرا هیچ چیزی جلودارم نبوده و هر روز هم پیشرفت های خوبی داشتم حتی مثلا کوهنوردی اینا هم که میرم امکان نداره که چادرمو از سرم بردارم و این برای بعضیا خیلی جای تعجب داشت و بعضی وقتا با یه حرفایی ناراحت میشم ولی میسپورمش به اربابم و بیشتر این حرفا منو مشتاق تر میکنه و اینکه حالا خانوادمم بهم افتخار ای میکنن و روی دورو بری ها هم تاثیر خوبی میزارم البته من مدیون یکی از رفقامم هستم که خیلی کمکم کرد ان شاءالله همه دخترای سرزمینمون خریده مادرمون زهرا باشیم 💝 🌼 🌙 ✉️ 「@Misaghezuhoor