مطهره خانم 6 ساله #مخاطبین #راهپیمایی ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

این عزیزان دلمون هم دوست داشتند تصاویر ارسالیشون در کانال قرار بگیره😍😍😍 ببخشید بر ما 🌹 یه مقدار دیر شده بود، توی کانال قرار نداده بودیم

🔟 👶تغییرات در ماه پنجم👶 #تولد_تا_هفت_سالگی #پنج_ماهگی #میوه_ی_دل_من @MiveiyeDel_man

ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است جان من، جانان من، روح و روان من علی است 🌸 ولادت امام علی (ع) و روز پدر مبارک باد.🌸 #میلاد_امام_علی_ع #روز_مرد #ماه_رجب ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

❀ೋ❀💕﷽ 💕❀ೋ❀ آآ آآ آآآآآآآآ...😄 از این ساده‌تر هم مگه بازی داریم☺️ کوچولوتون گریه می‌کنه می‌خواین هواسش رو پرت کنید دستتون رو همون‌طور که گریه می‌کنه بزارین و بردارین از جلو دهنش و با صدایی که تولید میشه اونو بخندونید😉 بعد هم بخواین اون براتون این کار رو انجام بده و با صدای شما لذت ببره😍 بچه‌ها می‌خوان مسابقه بدن شما تایم بگیرین هر کدوم بیشتر تونست صدا رو ادامه بده برنده‌است🤩 می‌خواین پوشک کوچولوتون رو عوض کنید و دوست نداره و میخواد فرار کنه🤪 این بازی رو باهاش انجام بدید و ازش بخواین خودش دستش رو جلو دهنش بزاره و صدا دربیاره و اونوقت شما پوشکش رو عوض کنید😃 بچه‌ها دعواشون شده بهشون این بازی رو پیشنهاد کنید😊 و... دیدید یه بازی ساده چقدرررر می‌تونه کاربرد داشته باشه😳 ما تو همه موارد امتحان کردیم جواب داده شما هم امتحان کنید😉 #تولد_تا_هفت_سالگی #بازی_سازی #مادرخلاق #خلاقیت #بازی #مسابقه #میوه_ی_دل_من ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀

❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ خنده بازی😂 ناز ناز و نی‌نی عسلی ما ی چند روزی مریض شدن😷🤒 گفتم با این بازی و خنده سیستم ایمنی‌شون رو قوی کنیم😉😇 بازی اینطوری هست که ناز ناز ما شروع می‌کنه هر کاری انجام میده تا بتونه منو بخندونه اما شرطش اینه که من نباید بخندم، اونوقت می‌بازند🙃 بعد میشه نوبت من🤗 منم معمولا تو این فرصت کاری می‌کنم تا بچه ها از خنده ریسه برن😍😌 هر کاری میشه انجام داد😊 صدا🗣 حرکت🚶‍♀شکل ظاهری😛🤪و... یا حتی میشه از کلمات زبان اون شهر هم استفاده کرد، مثلا وسطای کار یکم تیکه‌های بجای مازندرانی بکار می‌بریم، باعث خنده بشه☺️😍 مثلا سرم رو با یه روسری بزرگ بصورت پیچ پیچ می‌بندم🤕😎 از جلو دوسه نخ کاموا آویزون می‌کنم🧶🧶 بعد شروع می‌کنم به حالت اجرای خبر و برنامه‌های جدی🤓 اما با جمله‌های بی معنی بچه ها خیلی شاد می‌شن، اصلا نمی‌تونن جلوی خودشون رو بگیرن😂👌 #تولد_تا_هفت_سالگی #بازی_سازی #مادر_خلاق #تقویت_ایمنی_بدن #شادی_و_نشاط #میوه_ی_دل_من ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀

✤ ⃟♥️ ⃟⃟ ⃟❀ ﷽ ❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ سلام✋ عیدتون مبارک🌹 تفاوت تصاویر لطفا 😍 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ✤ ⃟♥️ ⃟⃟ ⃟❀♥️♥️♥️❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤

1⃣1⃣ 👶تغییرات در ماه پنجم👶 #تولد_تا_هفت_سالگی #پنج_ماهگی #میوه_ی_دل_من @MiveiyeDel_man

﷽࿐࿐🐬࿐•°o.O توپ بنداز، توپ بگیر😄 تو این بازی یکی سبد رو می‌گیره.😊 بقیه توپ ها رو پرتاب می‌کنند🤩😉 هر کی بتونه توپ‌های بیشتری رو بگیره و نذاره توپ‌ها بیرون برن، برنده است🤗👏 اولش بطری‌ها رو بطور ردیف گذاشتیم و با توپ‌ها نشونه گیری می‌کردیم🏀⚽️ آخه حس پرتاب و زدنمون اومده بود؛ اینجوری تخلیه‌اش کردیم😄 بعدش هم یه نفر سبد رو می‌گرفت و بقیه هم پررررتاب توپ🏉🏐🎾⚾️😍 هم تیر اندازی بود هم تیر گیری😇😃 بچه ها تو یه سنی دوس دارن همه چیز رو پرتاب کنن☺️ این بازی برا تخلیه هیجانشون خوبه👌 البته که برا بزرگترا هم عااللیه😁👏👏 #تولد_تا_هفت_سالگی #بازی_سازی #بازی #مادرخلاق #خلاقیت #تیراندازی #تخلیه_انرژی #میوه_ی_دل_من ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ o.O•°o.O•°🐠🦋🐠•°o.O•°o.O

┄━━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━━┄ پرتاب خوراکی‌ها☄😍 برای ساخت این وسیله بازی فقط یک تخته چوب و گیره آویز لباس و دو تا چوب بستنی و یک درب بطری نیاز دارید😉👌 مانند شکل بالا آویز لباس رو به تخته چوب می‌چسبونید و بعد دوتا چوب بستنی رو بهم چسب می‌زنید و بعد به گیره لباس می‌چسبونید.🧫 و بعد هم درب بطری رو مانند شکل بالا روی چوب بستنی ها می‌چسبونید.🧫 حالا وسیله بازی ما آماده‌ست😍👏👏 حالا تنقلاتی مثل عناب، سنجد، خرما و... رو داخل درب بطری می‌گذارید و بعد به بخش بالای چوب بستنی‌ها فشار وارد می‌کنید تا دهانه گیره آویز لباس باز بشه و بعد رها می کنید. و پرتاااااااااب☄☄☄☄😃😃😃 می تونید یک کاسه رو بگذارید رو به روی خودتون و نشونه گیری کنید.😍 بهترین بخش بازی اینه که هر خوراکی که تو کاسه افتاد رو به عنوان جایزه بر ‌می‌دارید و می‌خورید😋😍 اینم یه بازی دیگه برای علاقه‌مند کردن بچه‌ها به تنقلات سالم 😉👌 #تولد_تا_هفت_سالگی #بازی_سازی #خلاقیت #مادر_خلاق #تشویق #علاقه_مند_کردن #خوراکی‌های_مفید #میوه_ی_دل_من ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄

سلام علیکم عزیزان بفرمایید، راه‌ حل ها رو فعال تر باشید خواهش می‌کنم🌹 #همدلی #بی_قراری_مادر ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

این مادر عزیز هم راهکار خواستند برای مشکل فرزندشون فعال باشید و تجربیاتتون رو در اختیار عزیزان قرار بدید 🌹 بخصوص عزیزانی که دوره‌ها و کلاس های مجموعه رو گذروندن، انتظار بیشتری داریم.💯 #همدلی #تولد_فرزند_جدید ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

سلام خداقوت دختر بنده هم تقریبا ۶ ساله بود که دختر دومم به دنیا اومد و من با صدای نی نی و درنقش نی نی باهاش حرف می زدم مثلا می گفتم آجی تو منو دوس داری اونم خیلی خوب جواب میداد☺️ بعد می گفتم آجی من اصلا نمی تونم به بابا مامان بگم چی می‌خوام یعنی نمی تونم باهاشون حرف بزنم. دلم درد می گیره اما نمی تونم گریه کنم فقط گریم می گیره کف پاهام خارش می کنه نمی تونم بگم فقط گریم می گیره😢 آجی چیکار کنم تو بهم کمک می کنی؟😊❤️ آجی پوشکم کثیف شد پاهام داره می سوزه نمی دونم چیکار کنم،تا مامان متوجه بشه منو بشوره بعد دخترم بیشتر شرایط ما رو درک می کرد و بیشتر همراهی می کرد بعد تازه همیشه وقت و بی وقت می گفت نی نی با من حرف بزنه البته ابراز احساسات واقعی با نی نی رو یواشکی انجام میدادم و همش با بقل کردنای یواشکی و ... بود خیلی رعایت می کردم طوری که دخترم بهم اعتماد کرد و خاطرش جمع شد دیگه حالا راحتم اصلا حسادت نمی کنه🤲😊 ی کادو هم براش گرفتیم از طرف فرشته ها وقتی نی نی رو خدا بهمون داد ،براش آورد☺️ #همدلی #تولد_فرزند_جدید ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

خیلی ممنونم بله مشاوره و شرح دقیق موضوع، قطعا از بهترین راه هاست. اینم لینک کانال مشاوران ستاره مبین 👇 @Setare_mobin #همدلی #تولد_فرزند_جدید ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯

سلام و خداقوت🌸🌸 درمورد مادری که سه فرزند داشتن بنظرم اول حتما خودشون اصلاح مزاج داشته باشند و برای بچه ها هم طبق طبع و مزاجشون برنامه تغذیه داشته باشند که غلبه های مزاجی نداشته باشند برای ناخن جویدن هم بنده خودم با پسرم همین مشکل رو داشتم و چندین راهکار رو امتحان کردم اول باید ریشه مساله که اضطراب هست حل بشه سعی کنند تنبیه و پرخاش نداشته باشند و بیشتر محبت و نوازش داشته باشند راهکار دیگه ای که بنده خودم برای پسر ۴ساله‌ام انجام دادم و بالاخره نتیجه گرفتم این بود که یک داستان پیدا کردم و براش تعریف کردم و بهش گفتم ازین به بعد هروقت خواستی ناخنت رو بجوی بگو یک هویج یا سیب یا تنقلات مفید مثل بادام و... بدم تا بجوی البته باید راهکارهای مختلفی رو امتحان کنید تا یک راهکار موثر واقع بشه ✅داستان خرگوش باهوش روزی روزگاری ، باغی بود با گل ها و گیاهان زیبا. باغبان از کار و زحمتی که در باغ کشیده بود، خشنود و راضی بود. گیاهان باغ قشنگ بودند و همه نوع رنگ و شکلی در آنها دیده می شد. برگ ها و شاخه ها به شکل طبیعی خود بودند. باغبان می دانست که چه موقع باید شاخه های کوچک خشکیده را بچیند. او آنها را هر هفته با یک قیچی باغبانی می چید تا ظاهر گیاهان هم سالم و بی نقص باشد. روزی خرگوش کوچولویی با دندان های بلند سفید به باغ آمد. خرگوش کوچولو خیلی کوچک بود و چیزی درباره ی باغبانی نمی دانست. نمی دانست که باید گل ها و گیاهان را به حال خودشان بگذارد تا درست رشد کنند. می دانید، او هنوز کوچکتر از آن بود که بداند بعضی از گیاهان را نباید گاز زد. بنابراین شروع کرد به گاز زدن و جویدن اولین شاخه ای که دید. ملچ ملوچ، ملچ ملوچ . جویدن برگ ها و شاخه ها به او احساس خوبی می داد. همین که یکی از گل ها را می جوید به سراغ دیگری می رفت. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ . دست کم ده ردیف از گیاهان باغ را جوید. روز بعد، باغبان از خانه بیرون آمد تا برود و باغ را ببیند. باغبان همیشه خوشحال بود ، زیرا باغ و گیاهان قشنگش را دوست می داشت. هر روز به آنها نگاه می کرد. آنها را تمیز نگه می داشت و می شست. این کار برای سالم و زیبا نگه داشتن گل ها لازم بود. علاوه بر این ، می دانست که هر کس به دیدن باغ بیاید ، مثل او از دیدن گیاهان زیبا لذت خواهد برد. اما آن روز، وقتی که باغبان به داخل باغ قدم گذاشت ، ناراحت شد چون دید که کسی هر ده تا ردیف گیاهان را جویده و خورده است. نوک آنها خیلی کوتاه شده بود و ظاهر گل ها و سبزه ها را زشت و ناقص کرده بود. وقتی که بازدید کنندگان هم برای دیدن گل ها به باغ امدند خیلی ناراحت شدند. آنها آمده بودند تا گیاهان زیبا را ببینند ، اما همه گیاهان زشت و جویده شده بودند. خرگوش کوچولو که همان اطراف بود متوجه شد که باغبان خوشحال نیست. رفت و در کنار او نشست و پرسید :” چرا ناراحتی؟ ” باغبان گفت : ” یک نفر گیاهان زیبای مرا جویده است.” خرگوش کوچولو سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت : ” متاسفم آقای باغبان. من بودم که گیاهان شما را جویدم.” باغبان با ناراحتی گفت :” اما آنها گل های زیبایی بودند. نگاه کن حالا چقدر زشت شده اند.” خرگوش کوچولو به نوک گیاهان آن ده ردیف نگاه کرد و دید که دیگر زیبا به نظر نمی رسند. خرگوش کوچولو گفت : ” متاسفم آقای باغبان. بعضی وقت ها نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. حتما باید چیزی را بجوم و این ده ردیف گیاهان باغ دم دستم هستند. چکار می توانم بکنم ؟ “ باغبان بلند شد و خرگوش کوچولو را به گوشه ای از باغ برد و گفت : “نگاه کن، من این گوشه ی باغ هویج کاشته ام. هر وقت احساس کردی دلت می خواهد چیزی را گاز بزنی و بجوی، می توانی این هویج ها را بجوی.” خرگوش کوچولو سرش را تکان داد. باغبان گفت : ” اما آن گیاهان را به حال خودشان بگذار تا رشد کنند.” خرگوش کوچولو گفت : ” آیا می توانم برای آن سبزی های بیچاره ای که جویده ام کاری بکنم؟.” باغبان لبخندی زد و گفت : ” بله می توانی.تو می توانی مراقب آن ده ردیف گیاه باشی و هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدند به من بگویی تا آنها را با قیچی باغبانی بچینم و مرتب کنم. تو به من نشانشان می دهی و من آنها را می چینم. بعدها که کمی بزرگتر شدی به تو یاد می دهم چگونه خودت این کار را انجام بدهی.” خرگوش کوچولو خیلی هیجان زده شد و باغبان را در آغوش گرفت. باغبان لبخندی زد و یک هویج آبدار به او داد. خرگوش کوچولو از باغبان تشکر کرد و با دندان های سفید بزرگش گاز بزرگی به هویج زد. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ 👌من بعد از اینکه این قصه رو برای پسرم تعریف کردم بهش گفتم ازین به بعد هروقت خواستی ناخنت رو بجوی بگو یک هویج یا سیب یا تنقلات مفید مثل بادام و... بدم تا بجوی #همدلی #بی_قراری_مادر ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯