حریره ی خرما
دو الی سه عدد خرما رو پوست میگیریم هسته شو جدا میکنیم و با کمی آب میذاریم بپزه
بعد کمی آرد برنج رو با آب سرد حل میکنیم و به خرماها اضافه میکنیم
ما بقی کار مثل فرنی درست میشه میتونیم بهش اب یا حتی شیر اضافه کنیم
به غلظت مناسب که رسید خاموش میکنیم
نوش جون کوچولوهاتون😍
من بعضی وقتا برای مقوی تر شدن کمی شیره یا چهارشیره هم اضافه میکنم.
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#پیشنهاد_غذا
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکنیکی برای افزایش رشد هوش کودک
بازی دالی به رشد هوش کودک کمک میکند
در هر بار که بازی دالی با کودک انجام میشود، هزاران اتصال جدید بین سلولهای مغزی او شکل میگیرد و اتصالات قبلی هم پایدارتر و قویتر میشود!
#تولد_تا_هفت_سالگی
#بازی_سازی
#مادر_خلاق
#بازی_و_تحرک
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
عمو خرگوش و دکتر بلوط - @mer30tv.mp3
3.82M
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: عمو خرگوش و دکتر بلوط💊
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
─━━⊱⋆✦•┈✰﷽✰┈•✦⋆⊰━━─
🦋حضرت آیتالله مظاهری:
➖در روايات مىخوانيم مادر بايد مواظب باشد در وقت حمل غذاهاى لطيف بخورد.
گفتم اگر از نظر غذا چنين باشد از نظر معنويت بطريق اولى چنين است.
💯آن مادرى كه غذایش چنين است نه فقط خودش آلوده مىشود، قلبش خراب مىشود، بلكه بچه هم قلبش خراب مىشود، آلوده مىشود و اين قضيه در شير بيشتر است.
🔺مادر بايد مواظب باشد بهواسطۀ بى تقوايى شير خود را آلوده نكند. غيبت كردن گوشت مرده خوردن است. اثر مىگذارد روى دل انسان، روی روح انسان، روح انسان را بى نشاط مىكند، مخصوصاً راجع به رابطه با خدا، راجع به مستحبات همچنین اثر مىگذارد روى شير و اين شيرى كه بچه مىخورد آلوده است، اين شيرى كه بچه مىخورد داراى ميكروب معنوى است و اگر شير ميكروب ظاهرى داشته باشد بچه را مسموم مىكند، اگر مادر بى تقوا باشد اين بچه مسموم مىشود،
💯بنابراين شرط اول تقوا رابطه با خداست.
#تربیت_فرزند
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
شکلدهی شخصیت فرزند3⃣1⃣
تلقین
حالا من میخواهم آن را نهادینه کنم، جزئی از شخصیت او بکنم. تا دیدم فرزندم چادر را به سر کرد، میگویم چقدر دختر من با این چادر نماز زیبا شده است، بگذار من با موبایل خود یک عکسی از دختر زیبای خود بگیرم، اصلاً میخواهم این عکس را روی صفحه موبایل خود بگذارم که هر لحظه میبینم لذت ببرم.
شما میبینید با این رفتار به نوعی آن حالت تقلیدی او را تقویت کردیم، در ذهن او به عنوان یک خاطره خوب ثبت میشود. نگاه او از این به بعد به چادر نماز، نگاه او به نماز، همیشه مثبت است. لذا ما ناخودآگاه آمدیم یک بخشی از شخصیت را در فرزند خود شکل دادیم. به عنوان مثال، فرزند ما به تقلید از مادر میبیند هر موقعی که پدر وارد خانه میشود، مادر به استقبال او میرود، سلام و احوالپرسی و خسته نباشید به او میگوید؛ بچه هم به تدریج همین کار را میکند.
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#تربیت_فرزند
#استاد_تراشیون
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┅✧🌜•◦❈☀️❈•◦🌛✧┅┄┄
کاردستی یلدایی✂️🔶
این فقط یه ایده هست، سعی کنین خودتون به همراه کوچولوتون، شکلهای متفاوت بسازین☺️👌
#مادر_خلاق
#تولد_تا_هفت_سالگی
#کاردستی_ساده
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
ما چله نشینِ شبِ یلدای ظهوریمـ...
ما منتظرِ نوبت بر پائیِ نوریمـ...
ما محو جمالِ پسرِ فاطمه (سلامالله) هستیمـ...
شب زنده نگه دار، به یلدای حضوریمـ...
یلداتون مبارک 🍊🍎
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شب_یلدا
#یلدای_مهدوی
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: شب یلدا🌕 و طاهاکوچولو👦
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
﷽❈••⚘ ⃟ ⃟❈ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟⚘ ⃟ ⃟ ⃟⚘☆☆☆
طاها کوچولو وقتی از مهدکودک اومد خونه دید مامانش کلی خوراکیهای خوشمزه (آجیل🥜، کدوتنبل، انار و... ) آماده کرده.
از مامانش پرسید مامان جون عیده؟
مامانش خندید و گفت نه☺️
طاها کوچولو تعجب کرد گفت مهمون داریم؟
مامانش دوباره خندید و گفت: نه😊
طاها بیشتر تعجب کرد و گفت: پس چه خبره این همه خوراکی خوشمزه دارید آماده میکنید⁉️
مامان طاها کوچولو گفت اینها رو میخوایم ببریم خونه مادرجون، اونجا قراره با خالهها🧕 و داییها🧔 دور هم باشیم و بخوریم،
طاها کوچولو گفت مگه چه خبره؟ ما که همیشه میریم خونه مادرجون ولی هیچ وقت اینقدر خوراکی ها خوشمزه نمیبریم😕
مامانش گفت عزیزم امشب "شب یلدا" یا "شب چله" است.
طاها کوچولو دوباره تعجب کرد و گفت شب یلدا، شب یلدا چه شبی هست مگه‼️
مامان طاها کوچولو گفت: شب یلدا یا شب چله، آخری شب پاییز و بلندترین شب سال هست. از قدیم مردم ایران رسم داشتند که درازترین شب سال رو که همان آخرین شب پاییزه رو جشن بگیرن.
بیشتر هم به خونه بزرگترها میرن و دور هم جمع میشن و هم خوراکیهای خوشمزه میخورن و هم مادربزرگها و پدربزرگها برای بچهها قصه میگن و یا شاهنامه میخونن و اینکه فال حافظ میگیرن و دور هم کلی شاد هستند و میخندن😍
طاها کوچولو که تازه متوجه شده بود خندید و کلی ذوق کرد و به مامان گفت: آخ جون❕پس خیلی بهمون قراره خوش بگذره🙃
مامان طاها کوچولو گفت: درسته امشب میتونه بهمون خیلی خوش بگذره در صورتی که در خوردن این تنقلات و خوراکی های خوشمزه زیاده روی نکنیم تا یه موقع دلمون درد نگیره❌
طاها کوچولو هم گفت: چشم مامان جونم حواسم هست✅
بعد طاها کوچولو با کلی ذوق و شوق رفت کاراش رو انجام داد و با مامان رفتن خونه مادرجون👓
اونجا با بچه های همسن خودش بازی کردن و بعد رفتن کنار مادرجونشون زیر کرسی نشستن تا مادرجون براشون قصه بگه و پدرجون هم براشون شعر بخونهـ...
اون شب خیلی به طاها کوچولو و خانوادشون خوش گذشت✨
امیدوارم امشب به شما هم خیلی خوش بگذره💫
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
شکلدهی به شخصیت فرزند4⃣1⃣
به عنوان مثال مادر میگوید دخترم هووی من است، وقتی پدر داخل خانه میشود دیگر به من میگوید تو نمیخواهد به استقبال او بروی، اتفاقاً به تقلید رفتارهای من جلوی آینه میرود و موهای خود را مرتب میکند، یک دستی به سر و روی خود میکشد، به استقبال پدر میرود. این تقلید دارد صورت میگیرد.
حالا اگر ما به این تقلید یک پاسخ مثبت دادیم، یک توجه مثبت کردیم، این رفتار در او نهادینه میشود، تقویت میشود و منجر به این میشود که این شخصیت جزء لاینفک وجودی او شود، اصلاً جزء وجود او شود.
اگر رفتار بچههای خود را ببینید، میبینید همین تکههای پازل هستند که یک رفتاری را از ما تقلید کردند و ما یک توجهی به او کردیم و این رفتار در او ماندگار و تثبیت شده است.
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#تربیت_فرزند
#استاد_تراشیون
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند بازی خلاقانه جذاب در خانه برای روزهای سرد زمستان🤩
#تولد_تا_هفت_سالگی
#بازی_سازی
#مادر_خلاق
#بازی_و_تحرک
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
شکل دهی به شخصیت فرزند5⃣1⃣
گاهی اوقات رفتارهای منفی هم همینطور است. مثلاً گاهی اوقات میبینیم ما برخی از رفتارهای منفی را در بچهها نهادینه میکنیم، در این زمینه هم یک مثالی برای شما میزنم.
به عنوان مثال بچه ما پنج سال دارد تا حالا هم حرف بد نمیزد، به کوچه رفته و دیده دو نفر از بچهها با هم دعوا میکنند، یک حرف بدی را یاد گرفته و در خانه همان حرف بد را به ما میزند، ما هم شروع به توبیخ او میکنیم که این چه حرفی است میزنی، میدانی من چقدر ناراحت میشوم؟! تازه او را تهدید میکنیم که اگر یک بار دیگر از این حرفها بزنی فلفل به دهان تو میریزم، جلوی پدرت بگویی زبان تو را میبُرد، مواظب باش که دیگر از این حرفها نزنی.
ببینید آن بچه تقلید کرده است و ما هم به او تلقین کردیم و تلقین ما این بود که به او فهماندیم حرف بد بزنی من و پدرت را خیلی ناراحت میکند. شما باور میکنید این بچه وقتی دفعه بعد از دست ما ناراحت شود و بخواهد تلافی کند همان حرف را میزند، برای اینکه ما را ناراحت کند و ما این رفتار را به او فهماندیم.ولی اگر آن موقع ما این فرمول شخصیتدهی را میشناختیم، وقتی او حرف بدی میزد، میدانستیم فقط دارد تقلید میکند، این رفتار در او نهادینه نشده است، از اصل نادیده گرفتن یا تغافل در تربیت استفاده میکردیم دیگر فراموش میکرد و آن حرف را بر زبان خود جاری نمیکرد و لذا میدیدیم یک بچه پاک زبانی داشتیم.
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#تربیت_فرزند
#استاد_تراشیون
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر امام زمان(عج) ✨
سلام سلام بچه ها
سلام سلام غنچه ها 🌷
روی زمین زیبا
یه گوشهای همینجا🌏
امام آخر ما
آقا و سرور ما
مهدی صاحب زمان(عج) 💞
رهبر کل جهان
ما رو نگاه میکنه
همش دعا میکنه 🤲
او صاحب زمونه
اما چرا پنهونه 😔
چون بیشتر آدما
غافل از یاد خدا
با کارهای زشتشون
شدن از اسیر شیطون 👹
آقا امامِ زمان (عج)
یار همه شیعیان 💗
وقتی که زشتی رو دید
از دست اونها رنجید
گفت که هنوز یار ندارم
عاشق و غمخوار ندارم 💔
آی بچه ها بیدار بشیم
با همدیگه یار بشیم 🤝
باهم بگیم حرف خوب
انجام بدیم کار خوب 😇
با هم بخونیم دعا
همه بخوایم از خدا📿
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#شعر
#امام_زمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@MiveiyeDel_manــــ🌺ـــــ✨ـــــ
1401.02.01-Panahian-EmamzadeSaleh-Chegune-Be-Khoda-Va-EmamZaman-Moqarab-Shavim-J19-High.mp3
46.84M
══❀﷽❀══
#تقرّب9⃣1⃣
💠چگونه به خدا و امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) مقرّب شویم؟
⬅️ جلسه نوزدهم
🎙 #استاد_پناهیان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
💠 نقش مؤثر قانون وراثت در تربیت انسان
رسول خدا «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در روایتی میفرمایند:
«الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ»(۱)
معناى این روایت شریف آن است که زمینۀ سعادت و شقاوت فرزند در دل مادر و نطفۀ پدر است و به تعبیر دیگر، زمینههاى اصلى سعادت و شقاوت در خانواده شکل مىگیرد.
در واقع، پدر و مادر زمینهساز سعادت یا شقاوت فرزندان خود هستند و به جهت تأثیر فراوانی که در تکوین شخصیت آن فرزندان دارند، وظیفۀ سنگینی در قبال اصلاح باطنی و تزکیۀ اخلاقی خود خواهند داشت.
به بیان دیگر، فرمایش پیامبر گرامی «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به نقش برجستۀ قانون وراثت در تربیت انسان اشاره دارد. قانون وراثت، یک قانون مسلّم علمى است؛ به این معنا که صفات خوب و بد فرزندان نظیر صفات خوب و بد پدر و مادر و اجداد است، همانطور که از نظر شکل و قیافه ظاهرى به همدیگر شباهت دارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. تفسیرالقمی، ج۱، ص۲۲۷.
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#تربیت_فرزند
#استاد_مظاهری
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند بازی خلاقانه جذاب در خانه برای روزهای سرد زمستان🤩
#تولد_تا_هفت_سالگی
#بازی_سازی
#مادر_خلاق
#بازی_و_تحرک
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: نیما کوچولو🧒
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
⃟♥️ ⃟ ⃟✧✦1⃣────────
روزی بود و روزگاری، پسر کوچولویی بود به نام «نیما» به همراه پدر و مادر و برادرش در شهر زیبایی زندگی می کردن🏘
تازه اول ماه مهر بود و بچه ها به مدرسه می رفتن🎒 نیما کوچولو هم به همراه داداش بزرگترش سینا که کلاس پنجم بود، به مدرسه می رفت. نیما تازه کلاس اول بود و خیلی از چیزها رو نمی دونست...
اون ها وقتی از خونه بیرون میاومدن، مامان رو به سینا می کرد و می گفت: « سینا جان، خیلی مواظب داداشت باش، نکنه توی خیابون بره»
بعد رو می کرد به نیما می گفت: «پسرم هرچی داداش بزرگترت گفت، گوش کن، نکنه دستت رو از دستش ول کنی! یا از مدرسه بیرون بیای.»❌
سینا و نیما هم چشم می گفتن و از خونه بیرون می رفتن.
نیما که پسر بازیگوشی بود، همیشه دوست داشت که مثل بقیه دوستاش تنهایی به مدرسه بیاد و برگرده. اما هر وقت به مامانش می گفت که دوست داره تنها به مدرسه بره و تنها از مدرسه برگرده، مامانش می گفت: پسرم! مدرسه شما اون طرف خیابونه🛣 تو هنوز کوچولویی و نمی تونی به تنهایی از خیابون رد بشی🚫 داداشت سینا هم وقتی هم سن تو بود، من یا بابایی اون رو به مدرسه می بردیم و از مدرسه برمی گردوندیم🧔
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
⃟♥️ ⃟ ⃟✧✦2⃣────────
اما نیما که انگار دوست نداشت به این حرف ها گوش بده، گاهی از اوقات که می دید حواس سینا به اون نیست، دستش رو از دستای سینا میکشید و شروع به دویدن می کرد🏃♂
سینا هم به خاطر قولی که به مامانش داده بود و از طرفی داداش کوچولوش رو دوست داشت به دنبال اون می دوید🏃♂
وقتی به نیما می رسید می گفت:« نیما جون، داداش کوچولوی بازیگوشم، خیابون خطرناکه، از هر طرف ماشین میاد. اگه حواست نباشه، ممکنه مشکلی برات پیش بیاد.⛔️
اما این حرف های سینا اصلاً به گوش نیما نمی رفت.
این ماجرا ادامه داشت تا این که یه روز نیما که کلاسشون زودتر از کلاس پنجمی ها تموم شده بود، عوض این که مثل هر روز یه گوشه ای بایسته تا کلاس سینا هم تموم بشه و با هم به خونه برگردن، از مدرسه بیرون اومد و به اطرافش نگاهی کرد👀
شاد و شنگول به طرف خونه به راه افتاد. اون با خودش می گفت: آخ جون، من امروز می تونم خودم به تنهایی به خونه برم و به مامانم ثابت کنم که من هم بزرگ شدم. خودم می تونم به راحتی از خیابون رد بشم😀
نیما همین جور که این فکرها از ذهنش می گذشت، به طرف خیابون حرکت کرد. ولی وقتی به خیابون رسید از دیدن ماشین هایی که به سرعت و بی توجه به عابرهای پیاده رد میشدن ترسید و یه گوشه ایستاد🚗
اینقدر ترسیده بود که وقتی یه ماشین کنارش ایستاد و بوق زد، از ترس یه داد بلندی زد و بعد شروع به گریه کرد🚐
نیما که داشت گریه می کرد، احساس کرد یکی دست اون رو توی دستش گرفت. سرش رو که برگردوند تا ببینه کیه که دید مامانش کنارش ایستاده🧕
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
⃟♥️ ⃟ ⃟✧✦3⃣────────
نیما تا چشمش به مامانش افتاد، محکم اون رو بغل کرد و گفت: مامانی من خیلی ترسیدم، آخه ماشین ها خیلی سریع از کنارم رد می شدن😢 راستی مامانی تو این جا چیکار می کنی؟!
مامان نیما هم که دید پسر کوچولوش خیلی ترسیده، دست نیما رو توی دست خودش محکم گرفت و از خیابون عبور کرد🛣
بعد رو به نیما کرد و گفت: مدیر مدرسه به من زنگ زد و گفت: امروز زودتر تعطیل شدین. من هم به خاطر همین به مدرسه اومدم. ولی بین راه تو رو دیدم که کنار خیابون ایستادی و داری گریه می کنی😭 برای همین اومدم و دستت رو گرفتم.
نیما در تمام طول مسیر تا به خونه برسن، محکم دست مامانش رو توی دستش گرفته بود و از ماشین های مختلفی صحبت می کرد که از کنارش رد می شدن🚍
اون ها وقتی به خونه رسیدن، مامان رو به نیما کرد و گفت: ببین پسرم اگه من یا بابات و یا حتی سینا بهت حرفی میزنیم، بخاطر اینه که می دونیم خیابون محل شلوغیه که ماشین های زیادی از اون رد میشن. اگه حواست نباشه ممکنه اتفاق بدی برات بیفته⭕️
بله دوستای کوچولوی من ، اگه مامان یا باباتون به شما حرفی می زنن، به خاطر اینه که به شما آسیب کمتری برسه. اون ها شما رو خیلی دوست دارن💞 مثل مامان نیما که با پسرش خیلی مهربون بود❤️
آخه پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: (بچهها رو دوست داشته باشین و بهشون محبت کنید... كافى جلد۶- ص۴۹).
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯