شکل دهی به شخصیت فرزند5⃣1⃣
گاهی اوقات رفتارهای منفی هم همینطور است. مثلاً گاهی اوقات میبینیم ما برخی از رفتارهای منفی را در بچهها نهادینه میکنیم، در این زمینه هم یک مثالی برای شما میزنم.
به عنوان مثال بچه ما پنج سال دارد تا حالا هم حرف بد نمیزد، به کوچه رفته و دیده دو نفر از بچهها با هم دعوا میکنند، یک حرف بدی را یاد گرفته و در خانه همان حرف بد را به ما میزند، ما هم شروع به توبیخ او میکنیم که این چه حرفی است میزنی، میدانی من چقدر ناراحت میشوم؟! تازه او را تهدید میکنیم که اگر یک بار دیگر از این حرفها بزنی فلفل به دهان تو میریزم، جلوی پدرت بگویی زبان تو را میبُرد، مواظب باش که دیگر از این حرفها نزنی.
ببینید آن بچه تقلید کرده است و ما هم به او تلقین کردیم و تلقین ما این بود که به او فهماندیم حرف بد بزنی من و پدرت را خیلی ناراحت میکند. شما باور میکنید این بچه وقتی دفعه بعد از دست ما ناراحت شود و بخواهد تلافی کند همان حرف را میزند، برای اینکه ما را ناراحت کند و ما این رفتار را به او فهماندیم.ولی اگر آن موقع ما این فرمول شخصیتدهی را میشناختیم، وقتی او حرف بدی میزد، میدانستیم فقط دارد تقلید میکند، این رفتار در او نهادینه نشده است، از اصل نادیده گرفتن یا تغافل در تربیت استفاده میکردیم دیگر فراموش میکرد و آن حرف را بر زبان خود جاری نمیکرد و لذا میدیدیم یک بچه پاک زبانی داشتیم.
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#تربیت_فرزند
#استاد_تراشیون
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر امام زمان(عج) ✨
سلام سلام بچه ها
سلام سلام غنچه ها 🌷
روی زمین زیبا
یه گوشهای همینجا🌏
امام آخر ما
آقا و سرور ما
مهدی صاحب زمان(عج) 💞
رهبر کل جهان
ما رو نگاه میکنه
همش دعا میکنه 🤲
او صاحب زمونه
اما چرا پنهونه 😔
چون بیشتر آدما
غافل از یاد خدا
با کارهای زشتشون
شدن از اسیر شیطون 👹
آقا امامِ زمان (عج)
یار همه شیعیان 💗
وقتی که زشتی رو دید
از دست اونها رنجید
گفت که هنوز یار ندارم
عاشق و غمخوار ندارم 💔
آی بچه ها بیدار بشیم
با همدیگه یار بشیم 🤝
باهم بگیم حرف خوب
انجام بدیم کار خوب 😇
با هم بخونیم دعا
همه بخوایم از خدا📿
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#شعر
#امام_زمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@MiveiyeDel_manــــ🌺ـــــ✨ـــــ
1401.02.01-Panahian-EmamzadeSaleh-Chegune-Be-Khoda-Va-EmamZaman-Moqarab-Shavim-J19-High.mp3
46.84M
══❀﷽❀══
#تقرّب9⃣1⃣
💠چگونه به خدا و امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) مقرّب شویم؟
⬅️ جلسه نوزدهم
🎙 #استاد_پناهیان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
💠 نقش مؤثر قانون وراثت در تربیت انسان
رسول خدا «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در روایتی میفرمایند:
«الشَّقِیُّ مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ»(۱)
معناى این روایت شریف آن است که زمینۀ سعادت و شقاوت فرزند در دل مادر و نطفۀ پدر است و به تعبیر دیگر، زمینههاى اصلى سعادت و شقاوت در خانواده شکل مىگیرد.
در واقع، پدر و مادر زمینهساز سعادت یا شقاوت فرزندان خود هستند و به جهت تأثیر فراوانی که در تکوین شخصیت آن فرزندان دارند، وظیفۀ سنگینی در قبال اصلاح باطنی و تزکیۀ اخلاقی خود خواهند داشت.
به بیان دیگر، فرمایش پیامبر گرامی «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به نقش برجستۀ قانون وراثت در تربیت انسان اشاره دارد. قانون وراثت، یک قانون مسلّم علمى است؛ به این معنا که صفات خوب و بد فرزندان نظیر صفات خوب و بد پدر و مادر و اجداد است، همانطور که از نظر شکل و قیافه ظاهرى به همدیگر شباهت دارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. تفسیرالقمی، ج۱، ص۲۲۷.
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#تربیت_فرزند
#استاد_مظاهری
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند بازی خلاقانه جذاب در خانه برای روزهای سرد زمستان🤩
#تولد_تا_هفت_سالگی
#بازی_سازی
#مادر_خلاق
#بازی_و_تحرک
#میوه_ی_دل_من
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: نیما کوچولو🧒
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
⃟♥️ ⃟ ⃟✧✦1⃣────────
روزی بود و روزگاری، پسر کوچولویی بود به نام «نیما» به همراه پدر و مادر و برادرش در شهر زیبایی زندگی می کردن🏘
تازه اول ماه مهر بود و بچه ها به مدرسه می رفتن🎒 نیما کوچولو هم به همراه داداش بزرگترش سینا که کلاس پنجم بود، به مدرسه می رفت. نیما تازه کلاس اول بود و خیلی از چیزها رو نمی دونست...
اون ها وقتی از خونه بیرون میاومدن، مامان رو به سینا می کرد و می گفت: « سینا جان، خیلی مواظب داداشت باش، نکنه توی خیابون بره»
بعد رو می کرد به نیما می گفت: «پسرم هرچی داداش بزرگترت گفت، گوش کن، نکنه دستت رو از دستش ول کنی! یا از مدرسه بیرون بیای.»❌
سینا و نیما هم چشم می گفتن و از خونه بیرون می رفتن.
نیما که پسر بازیگوشی بود، همیشه دوست داشت که مثل بقیه دوستاش تنهایی به مدرسه بیاد و برگرده. اما هر وقت به مامانش می گفت که دوست داره تنها به مدرسه بره و تنها از مدرسه برگرده، مامانش می گفت: پسرم! مدرسه شما اون طرف خیابونه🛣 تو هنوز کوچولویی و نمی تونی به تنهایی از خیابون رد بشی🚫 داداشت سینا هم وقتی هم سن تو بود، من یا بابایی اون رو به مدرسه می بردیم و از مدرسه برمی گردوندیم🧔
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
⃟♥️ ⃟ ⃟✧✦2⃣────────
اما نیما که انگار دوست نداشت به این حرف ها گوش بده، گاهی از اوقات که می دید حواس سینا به اون نیست، دستش رو از دستای سینا میکشید و شروع به دویدن می کرد🏃♂
سینا هم به خاطر قولی که به مامانش داده بود و از طرفی داداش کوچولوش رو دوست داشت به دنبال اون می دوید🏃♂
وقتی به نیما می رسید می گفت:« نیما جون، داداش کوچولوی بازیگوشم، خیابون خطرناکه، از هر طرف ماشین میاد. اگه حواست نباشه، ممکنه مشکلی برات پیش بیاد.⛔️
اما این حرف های سینا اصلاً به گوش نیما نمی رفت.
این ماجرا ادامه داشت تا این که یه روز نیما که کلاسشون زودتر از کلاس پنجمی ها تموم شده بود، عوض این که مثل هر روز یه گوشه ای بایسته تا کلاس سینا هم تموم بشه و با هم به خونه برگردن، از مدرسه بیرون اومد و به اطرافش نگاهی کرد👀
شاد و شنگول به طرف خونه به راه افتاد. اون با خودش می گفت: آخ جون، من امروز می تونم خودم به تنهایی به خونه برم و به مامانم ثابت کنم که من هم بزرگ شدم. خودم می تونم به راحتی از خیابون رد بشم😀
نیما همین جور که این فکرها از ذهنش می گذشت، به طرف خیابون حرکت کرد. ولی وقتی به خیابون رسید از دیدن ماشین هایی که به سرعت و بی توجه به عابرهای پیاده رد میشدن ترسید و یه گوشه ایستاد🚗
اینقدر ترسیده بود که وقتی یه ماشین کنارش ایستاد و بوق زد، از ترس یه داد بلندی زد و بعد شروع به گریه کرد🚐
نیما که داشت گریه می کرد، احساس کرد یکی دست اون رو توی دستش گرفت. سرش رو که برگردوند تا ببینه کیه که دید مامانش کنارش ایستاده🧕
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯