.
🍃🌸✨ ﷽ ✨🌸🍃
💢 #حدیــث_روز
امام حسین سلام الله علیه:
أیُّهَا النّاسُ! نافِسو فِی المَکارِمِ وَ سارِعوا فِی المَغانِمِ؛ ای مردم!
در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سبقت بگیرید و در سود بردن از پاداشهای اخروی شتاب به خرج دهید.
📚کشف الغمّه، ج۲، ص۲۹
━━🍃🌸🍃━━
✍ @Mnasim20
.
┈┉━❧🍃🌺🍃❧━┉┈
💬 #یادآوری💬
🔹از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد... خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و... جلوش پهن بود...
🔸دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصف بیشتره لیف و جوراباشو خرید...
🔹تعجب کردم و پرسیدم: داداش واسه کی میخری؟ ما که تازه از حموم در اومدیم، اونم اینهمه!!!
🔸گفت: تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره؛ وگرنه میتونست الآن یه جای دیگه باشه!!! پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه...
🔹برگشت تو حموم و صدا زد: نصرت! اینا رو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه ... !!!
🔸دوستم کسی نبود جز جهان #پهلوان_تختی
💫خداوندا . . .
یاریمان کن پیرو راه ائمه اطهار(ع)
و معصومین و بزرگان دینمان باشیم که بیگمان
آنان هدایت گران به حق و شایسته اند...
✨ #آمین_یا_رب_العالمین...
┅═✿🍃🌺🍃✿═┅
✍ @Mnasim20
با تو از خود می گویم...
#شهیدعلیرضا_جیلانبروجنی متولد ۱۳۶۲/۱۱/۲۸ در شهر بروجن استان چهارمحال و بختیاری و ساکن قم که داوطلبا
💢خاطراتی ناب از شهدا
✨ #شهیدعلیرضا_جیلان
🔹بزرگترین خصلت علیرضا خلوص و تواضعش بود. ایشان هیچ وقت در مورد مسئولیتش در جبهه حرفی به ما نزد
🔸هر بار از او میپرسیدم که تو در جبهه چه میکنی؟ میگفت: کفش واکس میزنم، سنگر درست میکنم.
🔹وقتی شهید شد متوجه شدیم که فرمانده تیپ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) از لشکر زینبیون بود.
🔸ایشان خیلی بیریا و خاکی بود.
🔺راوی: همسر شهید
✨ #اللهـم_الحقنـی_بالشهداء🕊
✨ #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🕊
✍ @Mnasim20
💬 #یادآوری💬
بر ما خرده نگیرید که چرا
روز و شبمان
لبریز از یاد شهداست...
که اگر یاد شھیدی در دل، خانه کرده
نه از پاکیِ دلِ ما...
که از لطف و عنایت شھید است...
✨ #اللهـم_الحقنـی_بالشهداء🕊
✨ #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🕊
✍ @Mnasim20
💫 #امام_زمانم
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظهها را میشمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جانفشانم گلبکارم تا بیایی
✨ #ادركني_يابقيةالله
✨اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
✨ #واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
✨ #فرج_مولا_صلواتـــــــ
✍ @Mnasim20
با تو از خود می گویم...
💢مروری کوتاه بر نهج البلاغه ✨ #خطبه185_امام_علی_ع 🔹در ستایش پیامبر 🔸1.خداشناسي ⚜ستايش خداوندي ر
💢مروری کوتاه بر نهج البلاغه
✨ #خطبه185_امام_علی_ع
🔹در ستایش پیامبر
🔸2.ويژگيهاي پيامبر اسلام(ص)
⚜گواهي مي دهم كه محمد(ص)بنده و فرستاده خدا و پيامبر برگزيده و امانتدار پسنديده اوست (درود خدا بر او و عترت او باد)...
⚜خدا او را با حجت هاي الزام كننده و پيروزي آشكار و راه روشن فرستاد، پس رسالت خود را آشكارا رساند و مردم را به راه راست واداشت و آن را به همگان نشان داد و نشانه هاي هدايت را برافراشت و چراغهاي روشن را بر سر راه آدميان گرفت، رشته هاي اسلام را استوار كرد و دستگيره هاي ايمان را محكم و پايدار کرد.
📖 #نهج_البلاغه_ترجمه_محمد_دشتی
✍ @Mnasim20
💬 #یادآوری💬
🔹مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی والفجر یک، در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود.
🔸عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند.
🔹ناگهان در خاکهای اطراف چیزی سرخ رنگ نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست ....
🔸جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است. خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم.
🔹علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند. یک استخوان لگن، یک کلاه خود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم. بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید.
🔸این انگشت و انگشتر پلی زده بود با امام حسین (ع) در عصر عاشورا روضهای بر پا شد ...
📚 راوی: مرتضی شادکام
کتاب تفحص، نوشته حمید داود آبادی،
ناشر: صیام، صفحه ۲۳-۲۲٫
✨ #السلام_علیک_یااباعبدالله
✨ #اللهـم_الحقنـی_بالشهداء🕊
✨ #یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات🕊
✍ @Mnasim20
#شهیدمحمد_کیهانی
متولد ۱۳۵۷/۹/۲۰ در اندیمشک
طلبه و از رزمندگان خوزستانی که داوطلبانه به سوریه اعزام شد و نهایتا در ۸ آبان ۱۳۹۵ در حلب بر اثر اصابت تیر به سر به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرای اندیمشک به خاک سپرده شد.
✍ @Mnasim20
با تو از خود می گویم...
#شهیدمحمد_کیهانی متولد ۱۳۵۷/۹/۲۰ در اندیمشک طلبه و از رزمندگان خوزستانی که داوطلبانه به سوریه اعزام
🌸معرفی نامه#شهیدمحمد_کیهانی🌸
در ۲۰ آذر ماه ۱۳۵۷ در خانواده ای مذهبی و متدین در اندیمشک به دنیا آمد. پنجمین فرزند خانواده بود که از دوران نوجوانی وارد مسجد شد و بعد از آن در بسیج نوجوانان ثبت نام کرد و همچنین عضو کلاس قاریان قرآن در مسجد امام رضا(ع) شد و فعالیتهای فرهنگی را آغاز نمود.
فعالیتش در بسیج و مسجد و کلاس قاریان قرآن مقدمه ای شد تا علاقمند به ادامه تحصیل در حوزه علمیه شود. وی چندین سال در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل بود و بعد از طی مراحل مقدماتی وارد حوزه علمیه قم شد و در این زمان بود که معمم شد و مرحله جدیدی از فعالیتهای فرهنگی تبلیغی را آغاز کرد.
در دوران طلبگی و سن بیست سالگی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر بود. همسر شهید درباره این شهید بزرگوار می گفت: همسرم روحانی بودند اما لباس روحانیت نمیپوشیدند چون دوست نداشتند که کسی متوجه شود ایشان روحانی هستند. حتی همکاران همسرم بعد از شهادتشان متوجه شدند ایشان روحانی هستند.
عکس با عمامه که لباس رزم برتن داشتند را در سوریه گرفتند و تاکید بسیار زیادی کردند که اگر من شهید شدم این عکس منتشر شود در غیر این صورت عکس باید تا قبل از اینکه من بیایم ایران پاک شده باشد.
نخستین باری که ایشان اعزام شدند مهرماه و در ایام محرم ۱۳۹۴ بود که گفتند عازم سوریه هستم و همان لحظه دلم ریخت و باورم شد که شهید میشوند. قبل از اینکه بروند گفتم اگر بروید حلالتان نمیکنم اما رفتند. حتی بچهها میگفتند اگر بابا شهید شود ما با خدا قهر میکنیم. اما انگار مطمئن بود تمام حرفهایی که ما میزنیم از ته دل نیست.
هر فردی که عازم میشد ۴۵ روز دوره داشت اما ایشان هر رفتنشان دو دوره طول میکشید. از محرم سال ۹۴ تا محرم ۹۵ ایشان در میدانهای جنگ سوریه در رفت و آمد بودند، طوری که برایمان عادی شده بود و دفعه آخر به حدی آرامش داشتم که فکر میکردم به تهران میرود از طرفی دیگر مخالفت نمیکردم فکر می کردم که حالا حالا شهید نمیشود.
در رفتار همسرم تجسس می کردم که فلان روز غیبت کردند و همین رفتار ایشان سبب میشود که شهادتشان عقب بیافتد. به یاد دارم زمانی که سوریه بودند در قالب پیام به ایشان گفتم "فکر میکنم بیشتر از این ها باید تلاش کنید تا در سوریه شهید شوید."
ایشان در طول این یک سالی که در رفت و آمد بود، ما را تربیت و هدایت میکردند تا بتوانیم شهادتشان را قبول کنیم. دور اول که اجازه نداشتند اما در دورههای بعد با خودشان تلفن همراه برده بودند و از طریق تلفن با یکدیگر در ارتباط بودیم که این ارتباط خود به نحوی بیشتر من و فرزندانم را آرام میکرد.
قبل از آغاز عملیات به من گفتند که عملیاتی در پیش دارند که دیگر اینترنت ندارند و امکان دارد از ایشان خبری نباشد. چند وقت پیش از شهادتشان نیز در تماسی با مادرش گفته بودند که دوشنبه یعنی یک روز بعد از زمان شهادتشان به ایران میآیند.
نهایتا در چهارم محرم سال ۹۵ یعنی روز هشتم آبان حوالی ساعت 7:45 به کنار سر ایشان تیری اصابت میکند و تا ساعت 4 صبح در بیمارستان حلب بستری بودند که همانجا به شهادت رسیدند و روز بعد از شهادت یعنی نهم آبان پیکر مطهرش به وطن بازگشت و در گلزار شهدای اندیمشک به خاک سپرده شد.
🌺یادش گرامی و راهش پر رهرو باد🌺
✍ @Mnasim20