🔴 ایران و خباثت انگلیس؛
🔺 بازخوانی تاریخیِ برخی خباثتهای تکبرآمیزِ دولت انگلستان در قبال ایران
🔻 سياست استعمار انگليس تا سالیان سال بر ضعیف نگه داشتن كشور ایران بود. قدرتطلبی انگلستان ـ با تمام خصوصيات ویژهی اهل آن ـ اقتضا میكرد كه كشور هدف را در ضعف نگه داشته، به عنوان كشوری متوحش و به دور از تمدن به دیگران معرفی نمايد. این سیاست، تا پیش از كودتای سوم اسفند 1299، جزء سیاستهای ثابت بریتانیا بود. در همین رابطه سرگور اوزلی، وزیرمختار انگلیس، در سال 1294 به وزیر خارجهی دولت وقت انگلیس مینویسد:
«عقیده صریح و صادقانهی من این است كه چون مقصود نهایی ما فقط صیانت از حدود هندوستان میباشد، در این صورت بهترین سیاست ما این خواهد بود كه كشور ایران را در این حال ضعف و توحش و بربریت بگذاریم و سیاست دیگري را مخالف آن تعقیب نكنیم.»
🔹 اما به تدریج علل بسياري موجب شد كه استعمار انگليس اين سياست را تغيير داده، دست به دگرگونيهايي در وضع ایران زند. از جمله این علل عبارت بود از: نهضت جنگل به رهبري ميرزا كوچكخان، نهضت شيخ محمد خياباني در آذربايجان، نهضت دليران تنگستان و مواجههی شديد آنان با قواي انگلستان، شكست قرارداد ننگين 1919م، تجديد قرارداد نفتی دارسی، پيروزي انقلاب كمونيستي روسيه، ضعف و بيلياقتي پادشاهان قاجار در اداره امور كشور، نفرت روزافزون مردم از انگليسيها در ملل شرقي و بالأخص ايران و.... مجموعه این علل و عوامل سبب شد تا سیاستمداران انگلیس روش خود را تغییر داده، خطمشی دیگری را در قبال ایران دنبال نمایند. آنان دیگر مداخلهی مستقیم در امور داخلی ایران را صلاح ندانسته، دستور دنبال کردن «سیاست نامرئی» را دادند. بدین نحو که مقارن با کودتا، مستر چرچیل ـ که در آن هنگام وزیر مستعمرات انگلیس بود ـ پیشنهاد کرد که دولت انگلستان در امور ملل مشرقزمین و مخصوصاً ایران، مستقیماً دخالت نکند ولی بهوسیلهی عمّال بومی و با نقاب وطنپرستی و حکومت ملی، مقاصد خود را به انجام رساند؛ سیاستی که به نام سیاست «نفوذ نامرئی» (penetration invisible) معروف است.
در ایران مظهر این سیاست نامرئی، رضاشاه بود که در زیر عنوان تجدد و ترقیخواهی، آلت اجرای آن سیاست گردید.
🔻 بدینسان زمینههای کودتا در ایران آماده شده، مُهرهی مورد نظر انگلستان انتخاب گردید. در این میان، نصب ژنرال #آیرونساید به سمت فرماندهی قواي نظامي انگليس در شمال ايران از سوی دولت بریتانیا، در انتخاب این مهره نقشی حیاتی ایفا کرد؛ زیرا که وی پس از ساماندهی نیروهای قزاق، مناسبات را طوری رقم زد که در نهایت #سرهنگ_رضاخان_میرپنج، فرماندهی قوای قزاق را برعهده گیرد؛ فردی که توجه ژنرال انگلیسی را بهشدت به خود جلب کرده بود، به حدی که از نظرگاه وی، حتی میتوانست رهبری کشور ایران را نیز برعهده گیرد:
💢 «آنچه ایران به آن احتیاج داشت یک رهبر بود. شاه جوان [احمدشاه قاجار]، تنبل و بزدل بود و همیشه ترس جان خود را داشت. برخورد کوتاه من با او، مرا واداشت که فکر کنم او همیشه در آستانهی اتخاذ این تصمیم است که به اروپا بگریزد و ملتش را به حال خود رها کند. در آن سرزمین، من تنها یک مرد را دیدم که توانایی رهبری آن ملت را داشت. او رضاخان بود. مردی که عنان اختیار تنها نیروی مؤثر نظامی کشور را در دست داشت. آیا شاه آنقدر عاقل بود که به این مرد اعتماد کند؟...»
📝 #اندیشکده_برهان
🌺🇮🇷 @Mobin_rfm