💙🍃 وقتـے بچه ها رفتند ، آمدم پیش ابراهیم. هنوز متوجه حضور من نشده بود. با تعجب دیدم هر چند لحظه ، سوزنـے را به صورتش و به پشت پلڪ چشمش میزند ! یڪدفعه با تعجب گفتم : چیڪار میڪنے داداش ابراهیم !!! 😳 تازه متوجه حضور من شد. از جا پرید و از حال خودش خارج شد ! بعد مڪثے ڪرد و گفت : هیچـے هیچـے ... چیزے نیست ! گفتم : به جون ابرام نمیشه ، باید بگے چرا سوزن زدے توے صورتت. مڪثے ڪرد و خیلے آرام مثل آدم هایـے ڪه بغض ڪرده اند گفت : سزاے چشمـے ڪه به نامحرم بیفته همینه! 🙂 | #زندگے_به_سبڪ_شهدا | | #شهید_ابراهیم_هادے | 💙🍃| @Modafe_eshq

🌸🍃 از صفات برجسته #شهید_ابراهیم_هادے ، دورے از نامحرم بود. اگر میخواست با زنے نامحرم ، حتے از بستگان ، صحبت ڪند به هیچ وجه سرش را بالا نمیگرفت. به قول دوستانش : ابراهیم ، به زن نامحرم #آلرژے داشت. | #زندگے_به_سبڪ_شهدا | | #شهید_ابراهیم_هادے | 🌸🍃| @Modafe_eshq

🌈🍃 از ویژگے هاے ابراهیم این بود ڪه معمولا ڪسے از ڪارهایش مطلع نمیشد. بجز ڪسانے ڪه همراهش بودند و خودشان ڪارهایش را مشاهده میڪردند. اما خود او جز در مواقع ضرورت از ڪارھایش حرفے نمیزد. همیشه هم این نڪته را اشاره میڪرد ڪه : ڪارے ڪه براے رضاے خداست گفتن ندارد. و یا میگفت : مشڪل ما این است ڪه براے رضاے همه ڪار میڪنیم ، به جز خدا. | #زندگے_به_سبڪ_شهدا | | #شهید_ابراهیم_هادے | 🌈🍃| @Modafe_eshq

🌸🍃 از صفات برجسته #شهید_ابراهیم_هادے ، دورے از نامحرم بود. اگر میخواست با زنے نامحرم ، حتے از بستگان ، صحبت ڪند به هیچ وجه سرش را بالا نمیگرفت. به قول دوستانش : ابراهیم ، به زن نامحرم #آلرژے داشت. | #زندگے_به_سبڪ_شهدا | | #شهید_ابراهیم_هادے | 🌸🍃| @Modafe_eshq