.
از قلب داغدیده ندامیرسد بیا
ازحنجر بریده ندامیرسد بیا
ای داغدار لعل لب و چوب خیزران
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
سلام تنها پادشاه زمین
#زن_عفت_افتخار
‹🖤🌿›
- وقتۍ اینجسم بۍسر را
در منطقہ عملیاتۍ پیداکردند
در جیبش کاغذۍ را یافتند ك
در آن نوشتہ بود :
بۍسروسامآن تۅام یآحسیـن :')))
حتۍ اگہ یکنفر این عزیزان روز قیامت جلومون بایستہ کافیہ ..
#شهیدانه
-
من این کد را به شما میدهم
که هرکی بخواهد به آقا نزدیک شود
اولین راهش کنترلچشم است
چشمِ گناه بین #امام_زمان
بین نمیشود...‼️
•آیتﷲقرهی•
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
تودلتبیشترازماتبهجراندارد
سحروصلهمیشہ،شبهجراندارد
یااباصالحالمہدۍ🌱💚
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴درخواست مهدی رسولی؛ مداح اهلبیت برای کمک به موکب شباب المقاومه در اربعین حسینی
حاج مهدی رسولی: جبهه جهانی شباب المقاومة خیلی خوب در حوزه بین الملل در حال حرکت است. هر کس به هر نوعی میتونه به جبهه جهانی شباب المقاومة کمک کند و در حرکت بزرگ این جبهه شریک شود.
🔸شما میتونید کمکهاتون رو به موکب و سایر امور فرهنگی به شماره کارت زیر بنام جبهه جهانی شباب المقاومة 👇👇
6037997750004344واریز نمایید(روی شماره بالا بزنین کپی میشه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
+
این بار ما میایم✊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*
خیلی از ما منتظریم نماز تموم بشه بخوابیم😞
مدافعان حـــرم
به اون ادمی که کنارته کلی ادم نرسیدن،ولی قلبش خواسته تو کنارش باشی پس قدرشو بدون .🌼 همیشه قدر رفیقا
🥲🚶🏽♂🚶🏽♂🚶🏽♂🚶🏽♂هعی بله دیگه
مدافعان حـــرم
بدن بی سر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_تنها_میان_داعش
هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمیرسید و حالا حس میکردم همه شهر مقام حضرت شده و به خدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر میشنیدم.
در تاریکی هنگام سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه میدرخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس میکردم تا نجاتم دهد که صدای مردانهای در گوشم شکست.
با دستهایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم می-داد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس میزدم.
چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس میکردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم.
عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطر ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت.
حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم
خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم میکردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :
»یه لیوان آب براش میاری؟«
و چه آبی میتوانست حرارت این همه وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم.
صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم میرسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال میزد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت.
حلیه آب آورده بود و عباس فهمید می-خواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد.
صدایم هنوز از ترس میتپید و با همین تپش پاسخ دادم :»سالم!«
جای پای گریه در صدایم مانده بود که آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :
»پس درست حس کردم!«
منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :
»از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.«
دل حیدر در سینه من میتپید و به روشنی احساسم را میفهمید و من هممیخواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غم هایم را پشت یک عاشقانه پنهان کردم :
»حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!«
به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که به تلخی خندید
و پاسخ داد :
»دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!«
اشکی که تا زیر چانهام رسیده بود پاک کردم وبا همین چانهای که هنوز از ترس میلرزید، پرسیدم :
»حیدر کِی میای؟«
آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :
»اگه به من باشه، همین الان! ازدیروز که حکم جهاد اومده مردم دارن ثبت نام میکنن، نمیدونم عملیات کِی شروع میشه.«
و من میترسیدم تا آغاز عملیات کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدراز مقابل چشمانم کنار نمیرفت
وقتیحیارفت؛
ایمانانسانهممیرود!
چونحیاپوششیبرای ایمان
است؛آنوقت هرچهشیطانمیگوید
انجاممیدهی...
همهرقمجنایتمیکنی!
#حجاب_وعفاف
💌 #امام_زمان💚
یه آقایی هست خیلی غریبه من و تو اگر
درست بشیم مهدوی زندگی کنیم و راه و
رسم شهداء رو تو زندگیامون به کار بگیریم
خیلی زود میاد. بهشتی و مهدوی بشیم(:🌱
«✨اللهم عجل لولیک الفرج✨»
🧕🏻 #حجاب
#اللهمعجللولیکالفرج
دردرا،انسانِبیهوشنمیکشد
انسانِخوابنمیفھمددردرا!"
انسانِباهوشوبیدارمیفهمد...🌱🖐🏻!"
#شھیدمدافعحرمعباسدانشگر
#شهیدانه
ماشین سازمان در اختیارش بود، من هم سوار میشدم و با هم میآمدیم طرف تهران. عقب نشسته بود و با لب تاپش کار میکرد. رادیو را روشن کردم. از پشت زد به شانهام. «آقا، این رادیو مال شما نیست. این ماشین دولته، صداش هم مال دولته، تو که موبایل داری، هدفون بذار توی گوشت، گوش کن.» از این تذکرها که میداد، به شوخی بهش میگفتم:«مصطفی با این کارها شهید نمیشوی.» میگفت:«اتفاقا اگر مراقب این چیزها باشی، یک چیزی میشوی.»
شهیدمصطفی احمدی روشن
#شهدا
#اربعین