4.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-سلام فرمانده
+فرمانده خودتی!
#شهید_صدرزاده
🍂🍂🍂🍂🍂
🌹❤️ #شهید_صدرزاده و یک دنیا معرفت ❤️🌹
و اما چقدر از تو نوشتن #سخت است كه سرمشق از انوار الهي #معصومين داشتي.. ..شجاعت بي حد تو درس گرفته از علمداري بود كه تو فدايي #زينبش شدي. وجودت مملو از عشق و احترام به پدر عزيز و مادر مهربانت، اخلاص عجيبت در كارها و رفتار زبانزد همگان بود و در نهایت همه ي وجودت را براي #عمه_جانِ_سادات "خرج يك كاشي حرم بي بي كردي " اي #شهيد...
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
•••🍓🚗"
با ماشین فرمانده تیپ آمده بود توی مقر و برای اولین بار او را دیدم، از تیپ و قیافه اش معلوم بود که بچه تهران است و به بچه های تیپ فاطمیون نمیخورد از همان لحظه عاشق سید شدم و رویش را بوسیدم. تکه کلام های خاصی داشت، یک تسبیح هم در دستش بود که همیشه همراهش بود، آن تسبیح را هدیه گرفتم و گفتم حاجی من مطمئنم که شما شهید میشوید این را میخواهم به یادگار داشته باشم، در جواب گفت: من رو سیاه کجا و شهادت کجا و حرف را عوض کرد.
{🍓🚗} ☜#شهیدانه
{🍓🚗} ☜#خاطرات_شهید
{🍓🚗} ☜#شهید_صدرزاده
•••🚧🛵"
همیشه به بحث معنویات عنایت داشت خصوصا روضه، کاری به مستمعین متنوع نداشت خودش تنهایی برای خودش میخواند اغلب اوقات که در ماشین هم مسیر میشدیم میگفت شیخ یک روضه و یا مدح مولا را برایم بخوان.
اولین بار که دیدم فهمیدم بچه تهران است..
همیشه تلاش میکرد تا نشاط و شادابی در بین نیروهای مقر پخش شود و نیروهایش روحیه بگیرند، بالاخره فضای جنگ و شرایط خاص آن، گاهی روحیه رزمندگان را دچار تحلیل میکند.
{🚧🛵} ☜#شهیدانه
{🚧🛵} ☜#خاطرات_شهید
{🚧🛵} ☜#شهید_صدرزاده
•••🍰🥛"
یکی از خصوصیتهای بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم میگفت.ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او روزه میگرفت و برای سحری بیدار می شد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است.ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
{🍰🥛} ☜#شهیدانه
{🍰🥛} ☜#خاطرات_شهید
{🍰🥛} ☜#شهید_صدرزاده
{°🐊🌿°}
شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» متولد سال ۱۳۶۵ دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود که برای دفاع از حریم عقیله بنیهاشم به سوریه رفت و با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون شد. شهید صدرزاده بهمدت دو سال و نیم در درگیریهای علیه تروریستهای تکفیری حضور داشت و طی این مدت هشت بار مجروح شده بود؛ که در تاسوعای سال ۹۴ در عملیات محرم و در حومه شهر «حلب» سوریه به شهادت رسید. از این شهید والامقام دو فرزند به نامهای فاطمه ۸ ساله و محمد علی ۱۹ ماهه به یادگار مانده است
{°🐊🌿°}#شهیدانه
{°🐊🌿°}#خاطرات_شهید
{°🐊🌿°}#شهید_صدرزاده
{•🌾🛵•}
میگفت؛
شیعه ی مرتضی علے(؏) باید با
رفتارش عشقش را ثابت کند.
کسے کھ توۍ ھیئتها فقط سینہ
میزند خیلے ڪار بزرگی نمیکند،
باید رفتار و کردارمان در زندگی
و برخورد با دیگران ثابت کند که
یک شیعہی واقعی هستیم.
•شهیدصدرزاده
{•🌾🛵•}#شهیدانه
{•🌾🛵•}#خاطرات_شهید
{•🌾🛵•}#شهید_صدرزاده
{•☁️🤍•}
بعد از ازدواج طلبگی را رها کرد. به قول خودش دنبال گمشده ای بود که نمی توانست آن جا پیدایش کند، اما همواره به دنبال زندگی ساده طلبگی بود. می گفت می خواهم یک زندگی ساده داشته باشم، اما برای بچه ها بهترین چیز ها را مهیا می کنم. اهل تجملات نبود می گفت دوست دارم ساده زندگی کنم، اما شاید بچه هایم فاطمه و محمدعلی زندگی ساده را دوست نداشته باشند. شغل همسرم آزاد بود همواره می گفت: رزق حلالی که ما به خانه می آوریم، نمره بندی دارد. ممکن است نمره نان حلال ما، ۱۶ باشد. باید دنبال نان حلالی باشیم که نمره اش ۲۰ باشد. سید ابراهیم دنبال نان حلال با نمره ۲۰ بود همواره هم از درآمدش برای هیئت و کارهای خیر هزینه می کرد.
🌸 به نقل از همسر شهید
{•☁️🤍•}#شهیدانه
{•☁️🤍•}#خاطرات_شهید
{•☁️🤍•}#شهید_صدرزاده
{•🪴🍂•}
🌹شهیـدمصطفیصدࢪزاده:
اگرمیخواهیدکاࢪتان
برکـتپیداکند،
بہخانوادهشُـہداسربزنید
وزندگےنامہشـہداࢪابخوانید؛
وسعیکنیددرࢪوحیہخود
شہـادتطلبےراپࢪوࢪشدهید..
{•🪴🍂•} #شهیدانه
{•🪴🍂•}#خاطرات_شهید
{•🪴🍂•}#شهید_صدرزاده
[•🚙💙•]
آدم باید هیݘ بشه تا به خدا برسه ...
توی شعرر یه توپ دارم قلقلیه ی خودمون هم میگه
"اول توپ زمین میخوره بعد میره آسمون!"🕊
ما هم باید مثل توپ باشیم🍃
اول باید پیش خدا زمین بخوریم تا بتونیم بریم آسمون پیش خودش !♥️🙃
|شهید مصطفی صدر زاده|🌻
[•🚙💙•]#شهیدانه
[•🚙💙•]#خاطرات_شهید
[•🚙💙•]#شهید_صدرزاده