eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
19.3هزار ویدیو
207 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17359336874500 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚘چشمه آبگرم گنو 🍃🌴📸🏕 تصویر زیبایی ازچشمه آب گرم گنو، حاجی آباد ؛ شهرستان بندرعباس ؛ استان هرمزگان. 🍃🌴🏕☀️در فصول سرد سال یکی از بهترین جاهای دیدنی مناطق جنوب کشور رفتن به چشمه های آب گرم گنو هستش که امکانات خوبی هم برای اطراق و تغذیه فراهم شده و سفری بیادموندنی بشما هدیه میکنه. 🍃🌴🏕☀️چشمه گنو در منطقه حفاظت شده کوه گنو قرار گرفته و علاوه بر جنبه درمانی می‌تونین از تفریحاتی مانند طبیعت‌گردی، پرنده‌نگری و کوهنوردی نیز بهره ببرید. 🍃🌴🏕☀️چشمه گنو مهم‌ترین چشمه معدنی در جنوب کشوره. 🍃🌴🏕☀️ منطقه گنو در فهرست ذخیره‌‌گاه زیست‌کره یونسکو قرار داره و یک پارک ملی محسوب میشه. 🍃🏔🏕☀️کوه گنو با ارتفاع بیش از 2300 متر، ششمین کوه بلند استان هرمزگانه که در زمستان رنگ سپید برف رو به خودش می‌بینه. 🍃🏔🏕☀️ این منطقه به دلیل ارتفاع زیاد، آب‌وهوای معتدلی داره. 🍃🏔🏕☀️ در شرق این کوه زیبا، چشمه گنو قرار داره که با ترکیبات کلرو سولفات و کلسیک گوگردی برای درمان بیماری‌های پوستی، رماتیسم مفیده. 🍃🌴🏕☀️🐟 جالبه بدونین که در این چشمه‌ آبگرم گونه‌ بسیار نادری از ماهی ؛ با نام علمی Aphaniusginaonis زندگی میکنه. 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
🚘شاهچراغ 🍃🕌🌸☀️📸 تصویری از آرامگاه احمد بن موسی کاظم (ع) یا شاهچراغ ؛ برادر امام رضا (ع ) ، شهر شیراز ؛ استان فارس. 🍃🕌💐☀️طبق اسناد و متون تاریخی ؛ آرامگاهی برای اولین بار در دوره اتابکان فارس، یعنی قرن ششم هجری قمری ساخته شده. 🍃🕌🌸☀️ مرقد سید میرمحمد، برادر شاهچراغ هم در همین مکان قرار داره. 🍃🕌🌸☀️ در سال ۷۴۵ قمری ملکه تاشی خاتون ؛ مادر حاکم فارس، بارگاه رو بهسازی کرد و علاوه بر ساخت مدرسه ای در این مکان، محلی برای استراحت و اطعام مسافران و البته گنبدی بزرگ هم ساخت . 🍃🕌🌸☀️شاه اسماعیل صفوی هم در سال ۹۱۲ قمری دستور بهسازی این آرامگاه رو داد. 🍃🕌🌸☀️در زمان نادرشاه هم این مکان مورد توجه بود و باعث شد تا کل بنا مرمت و قندیل طلایی از زیر گنبد آویزان بشه. 🍃🌷💫 در زلزله سال ۱۲۳۹ قمری شیراز، این آرامگاه به کلی مخروبه شدو بعد از زلزله، قندیل طلای۷۲۰ مثقالی اهدایی نادرشاه رو فروختن تا آرامگاه رو بازسازی کنن. 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚘آبشارپیران 🍃🌲🏕📹 دیداری از آبشار زیبای پیران ؛ منطقه و روستای پیران؛ شهرستان سر پل ذهاب ؛ استان کرمانشاه. 🍃🌲🏕☀️ارتفاع این آبشار حدود صد متره. 🍃🌲🏕☀️ منطقه پیران در ۱۰ کیلومتری شمال شرق سرپل ذهاب قرار داره و آبشارش بعد از باغات روستا و در دره‌ای عریض قرار گرفته. 🍃🌲🏕☀️ به دلیل ارتفاع بلند و دیوارمانند صخره‌ها صعود از آبشار غیرممکنه. 🍃🌲🏕☀️این آبشار یکی از بلندترین آبشارهای ایرانه و آبشاری سه طبقه هستش که دو طبقه بالاییش‌بسیار بلند و طبقه پایینی کوتاه‌تره. 🍃🌲🏕☀️ طبقه سوم آبشارپیران در زیر درختان قرار گرفته و از بالا دیده نمیشه. 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚘طاق شاه‌عباسی طاق شاه عباسی قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین سد قوسی جهان با ارتفاع ۶۰ متر ارتفاع و با عرض تاج ۱ متر نازکترین سد جهان و همچنین برای مدت ۵۵۰ سال بلندترین سد در جهان، در نزدیکی روستای خرو و در فاصله ۲۷ کیلومتری شهر طبس در نزدیکی چشمه آب گرم مرتضی علی قرار دارد که با بیش از ۷۰۰ سال قدمت از آثار تاریخی دوران صفویه محسوب می‌شود. 🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 انتقام شهید خدایی؛ نیرو نابغه موساد در دریاچه ایتالیا کشته شد 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
🚨 رابرت مالی فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران چندین بار با امیر سعید اروانی نماینده ایران در سازمان ملل متحد دیدار کرد. این اولین دیدار مستقیم ایرانی ها و امریکایی ها پس از دولت ترامپ هست. 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که در میان سخن برادر مسلمانش وارد شود، چنان است که چهره او را بخراشد. 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
🌷 ☆ امیر المومنین (ع) ؛ ✍دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد نه برای رسیدن به خود [حکمت۴۶۳ ] 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
44.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗 مهم / گستاخی زشت استاندار اربیل در ایران / حمله پهپادی ایران به اقلیم کردستان 🎥 گستاخی زشت استاندار اربیل در ایران و استفاده از یک نماد جعلی تجزیه طلبانه / حمله همزمان پهپادی ایران به پایگاه های تجزیه طلب در اقلیم کردستان / اخبار منتشر شده از استقرار افسران صهیونیست و آمریکایی در مقرهای تجزیه طلب در اقلیم کردستان و استفاده از زنان و بچه ها به عنوان سپر انسانی حکایت دارد.... 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
41.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔗یک_درصد_طلایی🚨🚨🚨 🎁 هدیه به شما حتماً ما را هم دعا کنید زمان این مستند ۱۷ دقیقه و ۲۰ ثانیه است ؛ می خواستم فقط ۱۷ ثانیه اولش را ببینیم ولی اونقدر جذاب بود تا آخرش را دیدم ! 🥇این درصد طلایی را در زندگیمون و در کسب و کار خودمون اعمال کنیم، البته مقدار درصد تشخیص خود شماست که نیت میکنید. ✨🥀أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🥀✨ ✨🥀أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🥀✨ ✨🥀أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🥀✨ 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☯ببینید امواج در طول شبانه روز چه بلایی به سرمون میاره... 🇮🇷@Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️مژده ظهور (ره) به رسول خدا (ص) 🎙استاد پناهیان برگرفته از سخنان امام خمینی(ره): شاید دلیل آنکه در شب تولد پیامبر اکرم.... سلام بر روح بلند امام خمینی‌‌ره🖤🖤🏴🏴 سال گرد رحلت امام خمینی ره تسلیت باد🖤🏴🏴
مدافعان حرم ولایت
#راز_پیراهن قسمت پنجاه و پنجم: ژینوس بعد از مدتها غذای گوشتی خورد و لباس قرمزی را که برتن داشت و اح
قسمت پنجاه و ششم: ژینوس در حالیکه پاهایش از حسی ناشناخته به رعشه بود وارد صحنه شد. جمعیت زیادی در مقابلش پایین صحنه جمع شده بود ، جمعیتی زیاد و سیاه پوش که از چشمان همهٔ آنها گویی آتش می بارید. ژینوس نگاهی به جمعیت کرد و ناگاه نگاهش به مجسمه ای سنگی و بزرگ که در گوشهٔ سمت چپ وجلوی جایگاه بود افتاد، مجسمه ای به شکل جغدی بزرگ با دهانی باز،دهانی که به راحتی چندین مرد درون آن جا میشد. از داخل دهان جغد آتش به بیرون زبانه می کشید، ژینوس تا چشمش به جغد سنگی افتاد،انگار بندی درون جانش پاره شد. خیره به جغد بود که ضربه ای از پشت سر به او خورد، ژینوس روی خود را برگردانید و زری را دید،زری اشاره به جلو کرد و گفت: نزدیک جغد برو در مقابلش زانو بزن... ژینوی کلا گیج شده بود ، گویی پاهایش به اختیار خودش نبود و محکم به زمین چسپیده بود، او داشت تلاش می کرد که قدم بردارد ،ناگهان متوجه شد از سمت روبه رو ، زنی با دامن سیاه رنگ و صورتی سرخ، کودکی شیرخواره روی دست دارد و انگار او هم مقصدش همان جغد سنگی ست. جمعیت پایین جایگاه ،همه خیره به آن جغد بودند ،گویی در این مراسم ،این جغد سنگی ارزشی بسیار داشت. با ضربهٔ دیگری که زری به ژینوس زد ، او به خود آمد و آرام آرام به سمت جغد سنگی حرکت کرد. تقریبا ژینوس و آن زن با کودک در آغوشش همزمان به جغد سنگی رسیدند با اشاره زن ،ژینوس جلوی جغد سنگی زانو زد و آن زن کودک شیرخواره را که لباسی سفید برتن داشت و به نظر میرسید بیش از شش ماه از عمرش نمی گذرد را روی دست جلوی دهان مجسمه بالا برد. هرم و گرمایی که از دهان جغد خارج میشد باعث اذیت کودک شد و صدای آن طفل بلند شد، همزمان با گریه کودک ،تمام جمع حاضر از جا بلندشدند، زنی که طفل روی دستش بود شروع به خواندن وردهایی نامفهوم کرد ،وردهایی که ژینوس می دانست ،سخنان شیطانی هستند و جمعیت همه با هم پشت سر آن زن آن وردها را تکرار می کردند، صدای گریه کودک بلند و بلندتر و در صدای شیطان پرستان گم میشد. ورد شیطانی به اوج خود رسید ناگهان... ادامه دارد 📝 به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
قسمت پنجاه و هفتم: صدای شیطان پرستان اوج گرفت ناگهان آن زن که نوزاد کوچک را در آغوش داشت نوزاد را به دهان پر از آتش جغد پرتاب کرد. همراه با این پرتاب، چشمان تمام آن جمع خیره به دهان آتشین جغد بود ژینوس با ترس و تعجب ان زن و آن جغد سنگی را نگاه می کرد. فریاد دلخراش نوزاد که در آتش شیطانی این شیطان پرستان می‌سوخت در صدای ورد های جمع گم شد.ـ ژینوس از آنجا که هنوز اندکی از پاکی طینتش باقی مانده بود، هراسان از جا بلند شد و به طرف دهان جغد سنگی رفت تا کودک را از دهان جغد و آن آتش شعله اور بیرون آوردـ هنوز درست کمر راست نکرده بود که ناگهان با ضربه ای از پشت سر به شانه هایش خورد برجای خود افتاد. سرش را به عقب برگردانید متوجه شد مردی سیاه پوش که نقابی سیاه بر چهره زده بود از پشت سر، شانه های او را محکم در دست گرفته و با خنجری که در دست داشت، محکم بر سینه ژینوس فرود آورد ژینوس در عین ناباوری دهان باز کرد تا چیزی بگوید اما فوران خون که از قلبش به بیرون میریخت اورا از گفتن هر حرفی باز داشت. خون پی درپی می آمد و آن لباس قرمز رنگ باز هم تیره تر می شد. زری که از دور شاهد ماجرا بود زیر لب گفت راز این پیراهن در همین خون است پیراهنی که با خون دختران رنگ گرفته و در نشیمنگاه این پیراهن آیات قرآن پنهان شده و پوشنده این پیراهن با بی احترامی به آیات قرآن در بین جنیان مقام بسیار بالایی خواهد داشت و می تواند کارهای کارهای خارق العاده انجام دهد و صد حیف ژینوس زود پر کشید و پوشنده دیگر این پیراهن در آینده‌ای زود حلما خواهد بود. ادامه دارد 📝 به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
قسمت پنجاه و هشتم: شهر شلوغ شده بود، از هرطرف هیاهو به هوا بلند بود، حلما به دنبال وحید به این طرف و آن طرف کشیده میشد. دیگر توانی برای راه رفتن نداشت تازه یک هفته از عقد آنان می گذشت حلما با آرامی صدا زد: وحید تورو خدا آروم آروم تر خسته شدم. اصلا کجا داریم میریم؟! وحید به عقب برگشت و نگاهی به حلما کرد و گفت: ببین بهت نگفتم از کلانتری زنگ زدن، مجبور شدم تو رو بیرون بیارم وگرنه در این هیاهوی بی عفتی که زنان هرزه به پا کرده اند، جای شما در خانه امن تر از هر جایی است. انگار جسد دختری را پیدا کردن، که شباهت زیادی به ژینوس می ده، البته عکس این دختر را به عنوان قربانی اغتشاشات که به دسته پلیس های لباس شخصی کشته شده، پخش کرده ان و گفتن این دختر به دلیل شرکت در اغتشاشات و دادن شعار «زن، زندگی، آزادی» طعمه حریف شده و اورا کشته اند من که باور نمیکنم ژینوس باشه و اگر واقعاً ژینوس باشه، بعید میدونم که ژینوس میتونسته بیاد بیرون و تو جمع شرکت کنه و سری به مادر بدبختش نزنه.. حلما که از حرفهای وحید شوکه شده بود، یک لحظه احساس کرد دنیا دور سرش میچرخه... یعنی ژینوس؟! واقعا ژینوس؟ وحید که متوجه شد حال حلما تغییر کرده، خودش را به او رسوند و دستش را گرفت و گفت: نگران نشو حلما جان، ان شاالله که ژینوس نیست، اصلا بعیده ژینوس باشه... حلما سرش را تکون داد و در همین حین یه خانم به او تنه زد و همینطور که با سرعت به جلو میرفت و موهای افشانش تکان می خورد رو به حلما گفت: خوشگله! حیف تو نیست که زیبایی های خودت را توی لچک پنهان کردی؟ درش بیار بابا تا همه بفهمن زنهای ایرانی چقدر خوشگلن و چقدر بافرهنگن و بلند فریاد زد: زن، زندگی، آزادی... وحید سری از روی تأسف تکان داد و گفت: بهتره بگین، زن، هرزگی، جنایت.. حلما آه بلندی کشید و گفت: دلم میگیره، ارزش یه زن مسلمان بیش از آن است که همچی حرفهای سخیف و حرکات زشتی دربیارن، هر جا هست از خارج کشور آب میخوره، از اونجایی که شیاطین دنیا هیچ وقت توان دیدن پیشرفت کشور ایران را ندارند، به خیال خودشون می خوان با منحرف کردن زنها، خانواده، جامعه و کشور را منحرف کنند، اما کور خوندن، ما جانمان در گرو عفتمان هست و آزادیمان در گرو دینمان... وحید لبخندی زد و گفت: آفرین، حالا آرامش خودت را حفظ کن تا بریم ببینیم اینجا چه خبره، باشه؟ ادامه دارد... 📝 به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
قسمت پنجاه و نهم: وحید وارد پزشکی قانونی شد و حلما با پاهایی لرزان به دنبالش روان بود. حلما بدنش رعشه گرفته بود و نمی دانست براستی شاهد چه صحنه ای خواهد بود. تا وحید کارهای مقدماتی را انجام میداد، حلما طول و عرض سالن اونجا را چندین بار پیمود، او از محیط اطراف خود غافل بود و اصلا متوجه نشد که دو مرد با نگاه خیره و شیطانی خود او را میپایند و مترصد لحظه ای هستند که... وحید به همراه مردی که روپوش یکبار مصرف آبی رنگی به تن داشت، به طرف حلما آمدند و به او اشاره کردند که به دنبال آنها برود. از دو راهرو باریک و نیمه تاریک گذشتند و سپس پشت دری بزرگ ایستادند و مرد همراه وحید با وارد کردن کارتی در شیاری مخصوص، درب را باز کرد و هرسه وارد اتاق سرد روبه رو شدند، اتاقی که بوی مرگ میداد. جلوی کشویی ایستادند، آن مرد شماره کاغذ دستش را نگاهی کرد و وقتی مطمئن شد که اشتباه نکرده درب کشو را گشود و زیپ کاور سیاه رنگ را کمی پایین کشیدو خود قدمی به عقب گذاشت حلما چشم به داخل کشو داشت، اما باران اشک چشمانش که باریدن گرفته بود مانع ان میشد که تصویر دختر نگون بخت روبه رویش را درست ببیند. وحید آرام کنار گوشش گفت: خودت را کنترل کن و با دقت نگاه کن. حلما قدمی به جلو گذاشت و کمی خم شد، درست میدید، خودش بود، این ژینوس بود که با صورتی تکیده و چشمانی بی روح به او خیره شده بود. دنیا پیش چشمان حلما سیاه سیاه شد و سرش به دوران افتاد و همانطور که با صدای ضعیفی میگفت: خودش است... بر زمین سرنگون شد. وحید دستپاچه شد و خود را زیر شانه های حلما رساند تا مانع سقوط او به روی زمین شود و مرد همراهش که انگار دیدن این صحنه ها برایش عادی شده بود، با اشاره به خانمی که جلوی درب سردخانه ایستاده بود از او خواست که تخت سیار داخل سالن را جلو بیاورد. خیلی سریع پیکر بی هوش حلما روی تخت قرار گرفت، وحید به دنبال تخت با سرعت میرفت و چون می خواست حلما را به بیمارستان خوبی برساند به ان زن اشاره کرد و گفت: تا من ماشینم را جلوی ساختمان میارم شما هم این تخت را بیارید جلو در... زن سری تکان داد و وحید بدون اینکه به پشت سرش نگاه کند از ساختمان خارج شد تا ماشین را جلوی پزشکی قانونی بیاورد و اصلا نفهمید یک ون مشکی رنگ ساعتها منتظر این لحظه است و... ادامه دارد... 📝 به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
قسمت شصت: وحید به طرف ماشینش در حرکت بود هنوز تا رسیدن به ماشین راه زیادی داشت که متوجه صدا هایی از پشت سرش شد. سر برگردانید و دید که دو مرد سیاه پوش که روی دهانشان را با ماسک پوشانیده بودند دو طرف تخت را گرفته و جسم بیهوش حلما را به طرف ماشینی میبردند و خانم پرستار سعی داشت جلویشان را بگیرد که متأسفانه نتوانست. وحید دستپاچه شد و راه رفته را برگشت، اما تا به حلما برسد، آن دو مرد حلما را سوار بر ماشین کردند و به سرعت از آنجا دور شدند وحید به دنبال آن ها می دوید اما نتوانست به ون مشکی‌رنگ برسد، داخل ون زری با راننده و آن دو مرد نشسته بودند. زری نگاهی به صورت معصوم حلما کرد و همان طور که لبخندی روی لبش می نشست رو به آن دو مرد کرد وگفت: کارتان خیلی تمیز و خوب بود، این دختر را باید به مکان امنی منتقل کرد چون این دختر هدیه ایست به درگاه عزازیل بزرگ...باید حواسمان را جمع کنیم، یکبار اینو از دست دادیم و نباید به دوبار بکشد و سپس نگاهی به راننده کرد و گفت: اون پسر، همین نامزد این دختر را میگم، نتونست که تعقیبمون کنه هااا؟؟! راننده بدون اینکه حرفی بزند، سری به نشانه نه تکان داد و با اشاره به آینه بغل ماشین گفت: می بینید که، امن و امان است و کسی ما را تعقیب نمیکنه، خیالتون راحت.. زری اوفی کرد و گفت: به هر حال حواستون را جمع کنید، اگر این بار ببازیم، باختیم... راننده نگاهی کوتاه به زری کرد و گفت: اوضاع شلوغ پلوغه، با این زنهایی که توی خیابان ها ریختن، ما جلب توجه نمی کنیم و سپس نیشخندی زد و ادامه داد: مأمورای امنیتی فعلا درگیر جمع کردن این اوضاعند و وقتی برای امثال ماها ندارن.. زری سرش را تکان داد و گفت: بعد از قربانی کردن این دختر دیگه کاری اینجا ندارم، مستقیم پرواز به سمت سرزمین آرزوها... و با زدن این حرف به فکر فرو رفت ادامه دارد.. 📝 به قلم : ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 حقیقت ماندگار، شعار محوری امسال مراسم ۱۴ و ۱۵ خرداد گرامی بداریم یاد امام و شهدا دل و می‌بره کرببلا🌷🌷🖤🏴
🛑 رسانه‌های پاکستان: حذف دلار در تجارت با ایران کلید خورد 🔹ناظران اقتصادی و مطبوعات پاکستان با استقبال از تصمیم دولت این کشور برای اجرای سازوکار تهاتر در تجارت با جمهوری اسلامی ایران، گفتند که حذف دلار در همکاری‌های بازرگانی تهران و اسلام‌آباد کلید خورد . @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجلی اسماء خدا استاد مسعود عالی ‌🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 پخش مستند «عاشق خمینی(ره)»؛ محصول تازه مؤسسه‌ی پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی 📽 این مستند که بخشی از تصاویر و خاطرات آن برای اولین بار منتشر می‌شود، درباره‌ی ارتباط قلبی و مستمر آیت‌الله خامنه‌ای با حضرت (ره) از شروع مبارزات انقلاب اسلامی تا زمان ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی است. ⏰ زمان پخش این مستند، شنبه ۱۳ خرداد ساعت ۲۲ از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه‌ی یک سیما، و یکشنبه ۱۴خرداد،ساعت ۲۰ شبکه‌ی افق و ساعت ۲۲ از شبکه‌ی دو سیما است. 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
جنگ روانی دشمن را افشا کنید توصیه‌‌های مهم رهبر انقلاب اسلامی، خطاب به فعالان انقلابی @Modafeane_harame_velayat