🌤زندگینامه شهید از بدو تولد تا شهادت🥀
شهید محمدرضا شمس آبادی فرزند عبدالحمید در سال 1337 در روستای شمس آباد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در دبستان زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به شهر سبزوار عزیمت نمود. هرچند زندگی شهر خالی از مشکلات نبود، ولی محمدرضا با عزمی راسخ موفق شد بر سختی ها غلبه کند و دیپلم خود را در رشته علوم طبیعی اخذ کند. جوانی صمیمی و مهربان بود. به دیگران احترام می گذاشت. بسیار شجاع و با صلابت بود. قیافه ای جذاب داشت و الگوی اخلاقی مناسبی برای دوستان و آشنایان بود و مورد علاقه و احترام آنان قرار داشت. اهل راز و نیاز و مناجات با معبود بود. به ائمه اطهار (ع) عشق می ورزید و از رذایل اخلاقی دوری می جست. شدیداً به اسلام و آموزههای دینی آن علاقه داشت و همواره در جهت خودسازی و تزکیه نفس تلاش می نمود. محمدرضا در سن ۲۴ سالگی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج 3 فرزند بود. وی همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی های مردمی علیه رژیم ستمشاهی حضوری فعال داشت و در به ثمر رسیدن انقلاب از هیچ کوششی دریغ نکرد. بعد از انقلاب به عنوان کارگر ساده بنایی در روستاهای محروم سبزوار از طرف جهاد سازندگی به کار مشغول شد. سپس به عنوان مسئول شوراهای جهاد سازندگی سبزوار به خدمت رسانی به مردم پرداخت و مسئولیت کمیته فرهنگی را هم پذیرفت. هنگامی که دستور تشکیل گردان های مهندسی رزمی جهاد صادر شد، ایشان فرماندهی این گردان را برعهده گرفت و به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد. او در سال ۱۳۶۰ به عنوان عضو شورای مرکزی جهاد به جنگ و مبارزه پرداخت و در سال ۱۳۶۱ به خوزستان عزیمت نمود، ایشان در همان سال به مکه مشرف شدند. او در ادامه به سمت فرماندهی گردان مهندسی تیپ جوادالائمه (ع) منصوب شد و بعد از آن بیشتر اوقات را در مناطق جنگی سومار، باختران و خوزستان میگذراند. در سال 1365 خانوادهاش را با خود به سوسنگرد برد و سرانجام در تاریخ 1365/12/9 در منطقه شلمچه و در جریان عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به سرش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد.
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
💐خاطرات شهید محمدرضا شمس آبادی
💠ما فرزندان جنگ هستیم
روایت کننده : همرزم شهید
محمدرضا مقاومت عجیبی داشت. در آن لحظه ای که همه معاونین و فرماندهان اکیپ ها شهید یا مجروح شده بودند، حاضر نبود به قرارگاه بگوید ما نمیتوانیم ماموریت بپذیریم. او خود به تنهایی ماموریتها را انجام می داد. بارها و بارها در صحبت هایش می گفت: برادران! ما از خودمان نیستیم، از پدر و مادرمان هم نیستیم. امروز ما، از انقلاب و جمهوری اسلامی هستیم که درگیر جنگ است. پس ما فرزندان جنگ هستیم و تا آنجا که توان داریم باید صرف جنگ کنیم.
💠قالیچه نذر مسجد
روایت کننده : همسر شهید
همه مقصود محمدرضا از رفتن به جبهه لبیک گفتن به حضرت امام و آرزوی شهادت بود. به طوری که نذر کرده بود که اگر به آرزویش، شهادت برسد قالیچه ای به مسجد روستایی که در آن زندگی می کرد هدیه کند که بعد از شهادتش این نذر را ادا کردیم.
💠حق الناس
روایت کننده : مادر شهید
محمدرضا برای ادامه تحصیل به سبزوار آمد و اتاقی اجاره کرد. شبی برای دیدن پسرم به خانه اش رفتم. وقتی صاحبخانه خوابید، محمدرضا بدون معطلی بلند شد برق را خاموش کرد و چراغ نفتی را روشن کرد. گفتم: چرا برق را خاموش کردی؟ گفت: از این لحظه به بعد که صاحبخانه خوابیده است نمی خواهم با روشنایی برق برای او و خانواده اش مزاحمت ایجاد کنم و آن ها را از خود برنجانم.
💠خواب ایستاده
روایت کننده : عمادی پور همرزم شهید
محمدرضا مردی خستگی ناپذیر، زحمت کش و بسیار فعال بود. هنگام عملیات به قدری کار می کرد که گاهی وقت ها تا چهار شبانه روز بیداربود، بدون آن که لحظه ای چشم برهم بگذارد. در عملیاتی با او، کنار سنگری ایستاده بودیم و صحبت می کردیم. او سرش را به دیوار سنگر تکیه داد و به حرف های من گوش می داد. احساس کردم خوابش برده است. صدایش کردم ،گفت: بله. دوباره به خواب رفت. محمدرضا از شدت خستگی ایستاده به خواب رفته بود.
💠داداش شربت شهادت خیلی شیرین بود
روایت کننده : مادر شهید
برادر محمدرضا، شبی او را را خواب می بیند (بعد از شهادتش) که آمده و یک جایی گوشه حیاط دراز کشیده به او می گوید: داداش شهادت چطور بود؟ محمدرضا در جواب می گوید : داداش شربت شهادت خیلی شیرین بود .
💠نشانی وصیت نامه
روایت کننده : همسر شهید
دو یا سه هفته بعد از شهادت محمدرضا، یک شب او را در خواب دیدم. به ایشان گفتم: خوب رفتی نه وصیت نامه ای و نه هیچی نگذاشتی؟ او گفت : وصیت نامه گذاشته ام. گفتم: کجاست؟ بعد جایش را نشان داد. گفت: یک دفتری دارم وصیت نامه ام وسط همان دفتر است. اتفاقاً وصیت نامه را وسط همان دفتری که در خواب گفته بود پیدا کردیم و روز چهلم بود که خوانده شد.
💠سرم خوب شده
روایت کننده : همسر شهید
شبی در خواب دیدم محمدرضا لباسی تنشان است آزاد و تقریباً خاکی رنگ. بلوز و شلوار بود. تازه از حمام بیرون آمده بودند. سرشان خیس بود. گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ گفتم: مگر می شود ناراحت نباشم برای سرت؟ گفت: سرم خوب شده. گفتم: من باور نمی کنم. گفت: می گویم خوب شده. گفتم: ببینم. بعد سرش را گذاشت روی زانویم. موهایش را کنار زدم، دیدم همان قسمتی که تیر خورده مثل اینکه آب جوش ریخته باشند و بعد پوست تازه جایش را گرفته فقط ردش مانده بود. گفت: خوب دیگر ناراحت نباش. گفتم: آن طرف سرت را ببینم. دوباره موهایش را کنار زدم. دیدم این طرف هم که تیر از آن قسمت بیرون آمده خوب شده است. بعد گفت: خوب دیگر ناراحت نباش .
💠شاید خدا حرف شما را قبول کند
روایت کننده : عذرا شمس آبادی خواهر شهید
همسرم خیلی مریض بود یک شب رفتم به مسجد نماز خواندم. عکس محمدرضا در مسجد بود (بعد از شهادتش) بعد گفتم : محمدرضا! شما شفای آقایم را از خدا بخواه. شما پیش خدا هستید و شاید خدا حرف شما را قبول کند. بعد یکی از خانم های روستا آمد. گفت: خواب شهید محمدرضا را دیده ام. او گفت: که برو به خواهرم بگو آقایتان را ببر به امامزاده ای که سر کوه است آنجا دست و صورتش را بشویید خوب می شود. هر طور بود او را بردم سرکوه. آنجا چشمه آبی بود. دست و صورتش را شست و خوب شد .
💠چرا تنها به بهشت رفتی و ما را نبردی
روایت کننده : همسر شهید
وقتی محمدرضا شهید شد، فرزندم محمد سه ساله بود و مرتب از من سوال می کرد که مامان بابا کجا رفته است؟ من هم به او می گفتم: به بهشت. باز سوال می کرد: چرا عموهایم با او نرفته اند؟ و من جوابی نداشتم. در یکی از روزها در مراسم سالگرد که عکس شهید را جلوی خانه ما گذاشته بودند، من دیدم که فرزندم محمد جلوی عکس بابایش زانو زده و به عکس خطاب می کند که بابا جون! من تو را دوست دارم چرا تنها به بهشت رفتی و ما را نبردی .
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🕊وصیتنامه شهید محمدرضا شمس🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
" ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی ولله رب العالمین"
" اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان علی ولی الله"
بار خدایا گواهی می دهم به وحدانیت تو. گواهی می دهم که محمد، رسول تو و فرستاده توست برای نجات انسان ها، گواهی می دهم که علی، امام بر حق است، بعد از او یازده فرزندش امام جامعه بشریتند. خدایا ! استغفار می جویم از گناهانم و هر آن چه که معصیت کردم. خدایا ! از نتیجه اعمال خود ناامیدم، ولی امیدوار به رحمانیت توام و با همین امید راضی به رضای هستم و امیدوار به فضلتت. خدایا ! از تو می خواهم مرا به فضلت محاکمه نمایی نه به عدلت. خدایا ! به معاد ایمان دارم و معتقدم که جهان را بی هدف نیافریده ای و برای رسیدن به هدف، انسان های والا مقامی برگزیده ای تا الگو باشند و راهنمای انسان که با عناوین مختلف و در عصرهای مختلف بوده اند. خدایا ! شکر می کنم تو را بی حد که من در عصری قرار گرفتم، که اسلام این دین همیشه زنده و حیات بخش دوباره جان گرفت و امروز احکام اسلام و قرآن پیاده می شود. زندگی رنگ معنویت پیدا کرده، لذات و خوشی های ظاهری دنیا جایش را به لذات و خوشی های معنوی داده و خط بطلان بر ارزش های دروغین نقش بسته در ذهنمان از نظام قبل کشیده. صفات رذلیه اخلاقی مرد و صفات الهی ان شاء الله جایگزین شده و می شود. ظلم محکوم و عدالت و آزادی حاکم و شکر خدایا که به فریادم رسیدی و همچنان که از اول و ابتدایی که چیزی می فهمیدم آرزو داشتم که در اجتماع عدالت باشد و رنج می بردم در هر مکانی که بی عدالتی می شد و الحمد الله این زمینه فراهم شده و خدایا همیشه آرزو داشته ام که در راه پیاده شدن احکام اسلام، من هم اگر لایق باشم و قطرات خونم یک اثر خیلی کم هم که شده برای این هدف و رضای تو داشته باشد. و ان شاءالله که این توفیق هم نصیبم شود و حالا لطف خداوند شامل حالم شد و به این منطقه آمده ام اگر خداوند مرا به سوی خود فرا خواند، وصیتی جز وصیت دیگر شهدا ندارم جز این که اسلام احتیاج به یاری دارد و بر شما امت مسلمان است که اسلام را دریابید تا در پیشگاه خداوند و امام زمان رو سفید باشید و پشتیبان مصمم ولایت فقیه باشید که تنها راه پیاده شدن احکام اسلام در این عصر که بر جهان کفر حکومت می کند می باشد و همیشه آن راهی را انتخاب کنید که رضای خدا در آن است. اما از پدر و مادرم حلالیت می طلبم و می خواهم که در مرگ من صبور باشند و راضی باشند به رضای خدا، تا اجرشان محفوظ بماند و بدانید امانتی را صاحبش خواسته است و این هیچ نگرانی ندارد. چرا که همه خواهند رفت اما خوشا به سعادت آن کس که آگاهانه راهش را انتخاب کند و در راه رضای خدا و برای حفظ قرآن فدا شود. اینجاست که خونش هدر نرفته و بیشترین بها دریافت گردیده. اما از خواهران و برادرانم نیز حلالیت می طلبم و می خواهم که خواهرانم زینب گونه باشند، صبر کنند و شکر خدای را به جای آورند که از خانواده آنها هم فردی را خداوند فرا خوانده و همچنین به فرزندانتان اسلام را بشناسید و در این راه غفلت نکنید. آخرتتان را به خاطر دنیا ندهید که ضرر کرده اید و اما برادرانم ان شاء الله که ادامه دهنده راه ائمه معصوم باشید و در حال حاضر پیرو امام امت و عمل کننده به سخنان گهربار او باشید که سعادت دنیا و آخرت تضمین است. اما از دیگر اقوام می خواهم که در رابطه به مرجع تقلیدشان تجدید نظر کنند و بدانند که امروز طبق گفته اهل علم و فقها اصلح تر از امام کسی نیست و مسائل را بی دلیل برای خود توجیه نکنید که باید جوابگوی خون شهدا باشید. اما تو ای همسر مهربانم، از شما پوزش می طلبم که هر چند مدت زیادی از تشکیل زندگی مشترکمان نمی گذرد و در مرگم صبر کنی و پیام رسان خون من باشی، همچنان که حضرت فاطمه و زینب (س) و دیگر زنان بزرگ صدر اسلام بودند و فرزندمان جواد را حال که خداوند خواسته بی پدر باشد یک مسلمان آزاده تربیت کنی تا این که بتواند مدافعی برای اسلام و ادامه دهنده راه پدرش باشد. و درد ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین (ع) پیشانی بند سبز ببندد و در جلو دسته عزاداری حرکت کند و اما همسرم، باز تاکید می کنم در خوب نگهداری جواد و خداوند ان شاء الله به شما صبر و اجر عنایت فرماید. ولی در رابطه با جنازه اگر تشییع شد در سبزوار در کنار مزار دیگر شهدا دفن شود. چون خانواده ام بدانند که فرزندشان تنها نیست و همه امت مسلمان شهید داده اند . شادی روح مطهر شهدا صلوات 1363/2/5
عبدالله محمدرضا شمس آبادی
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردان واقعی☝️
🕊آهنگ خیلی زیبا با تصاویر شهدا...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
🌹گمنامی تنها برای شهرت پرستان دردآور است
وگرنه همه اجرها در گمنامیست
محکمه خون شهداء محکمه عدلیست که ما را در آن به محاکمه میکشند...
🔴به یاد تمامی شهدایی که نامشان هست ولی هیچ اثری از نحوه زندگی ودوران کودکی این شیر مردان باغیرت در دست وثبت نیست.
بالاخص به یاد شهید مفقود الاثر محمدرضا شمس خباز
برای شادی روحشون صلوات
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🚩هم نوا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🕯✨100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫 زیارت آل یس💫 به نیت چـهــــارده معصــوم (ع) و شهید والامقام محمد رضا شمس آبادی✨
زیارت عاشورا
https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/36776
زیارت آل یس
https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/36779
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آیتالله خامنهای: بنده در سخنرانی
همان چند سال پیش گفتم
آقاجان، دوران بزن دررو گذشته؛
بزنید، میخورید...
♻️انتشارش_با_شما👇🏻
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔻 بازتاب گسترده حمله موشکی ایران در رسانههای انگلیسیزبان
🔹نیویورکتایمز: انفجارهای شدیدی اربیل را تکان داد
🔹روزنامه نیویورکتایمز: بامداد امروز سهشنبه چند انفجار در نزدیکی ساختمان جدید و در حال ساخت کنسولگری آمریکا در شهر اربیل رخ داد و چند انفجار دیگر نیز در فرودگاه اربیل.
🔹الجزیره: ایران با موشکهای بالستیک، مقر گروههای تروریستی در عراق و سوریه را هدف قرار داد
🔹وبسایت شبکه الجزیره به نقل از سه منبع امنیتی اعلام کرد که دستکم ۸ انفجار در شهر اربیل در شمال عراق شنیده شد و در پی آن رفتوآمد هواپیماها در فرودگاه اربیل متوقف شد.
🔹تایمز اسراییل: «پیشرو دیزایی» در حمله موشکی ایران کشته شد
🔹وبسایت روزنامه صهیونیستی «تایمز اسراییل» اعلام کرد در بین کشتهشدگان حمله موشکی ایران «پیشرو دیزایی» تاجر و مولتی میلیونر کردستان عراق نیز حضور دارد.
🔹بنابر گزارشها «پیشرو دیزایی» که تایمز اسراییل آن را «تاجر کردستانی» معرفی کرده، عامل اصلی صادرات نفت کردستان عراق به رژیم صهیونیستی است و ارتباط نزدیکی با سازمان جاسوسی اسراییل (موساد) دارد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیای گفتمان است نه موشک اما جواب رهبری ❤️😘
نباید فدای این رهبر دور اندیش شد ؟
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🛑روزنامه نگار سوری در واکنش به حملات سپاه: ایران قادر است اسرائیل را از روی زمین محو کند
🔺 همانطور که قبلا هم گفتم، اگر ایالات متحده برای نجات اسرائیل کوچولوی کثیف خود وارد عمل شود، ایران نیز چنین خواهد کرد، ایران قادر است اسرائیل را از روی زمین محو کند.
📣 منابع محلی در ادلب: موشکهای ایران به مواضع تروریستهای تحریرالشام و الترکستانی اصابت کرد
🔺منابع محلی در ادلب که در اشغال گروههای تروریستی تکفیری قرار دارد اذعان کردند که موشکهای ایران به مقرها و مواضع گروه تروریستی موسوم به هیئت تحریرالشام(جبهه النصره) و گروه تروریستی موسوم به حزب اسلامی ترکستانی در منطقه جبل السماق و اطراف شهرک حارم و دیگر مناطق ادلب اصابت کرده است.
🔺این منابع گفته اند که پایگاههای آموزش و مقرهای پشتیبانی لجستیکی و یک مرکز پزشکی تروریستهای حزب اسلامی ترکستانی هدف قرار گرفته است.
🔺در این منطقه تروریستهای مسلح گروه موسوم به داعش خراسان آموزش میبینند و از آنجا از طرف عوامل آمریکایی به افغانستان و مرزهای ایران برای ضربه وارد کردن به داخل این کشور ،منتقل میشوند.
🔺موشکهای به کار گرفته شده، موشک بالستیک با دقت بسیار بالا بوده و به اهداف خود اصابت کرده و مقرهای اصلی (گروه تروریستی) حزب الترکستانی را منهدم کرده است.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_پنجاه_و_یکم
گفتم: آره مـݧ میدونم کہ میخواے برے فقط بگو کے؟
چیزے نگفت
زدم بہ شونش و گفتم:علے با توام.
اشک تو چشماش حلقہ زده و گفت:وقتےکہ دل تو راضے باشہ
برگشتم،پشتمو بهش کردم و گفتم:إ جدے؟؟پس هیچوقت نمیخواے برے
دستشو گذاشت رو شونم ومنو چرخوند سمت خودش
اومد چیزے بگہ کہ انگشتمو گذاشتم رولباشو گفتم:هیس،هیچے نگو علے
تو کہ میخواستے برے چرا اصلا زن گرفتے؟؟؟
چرا موقع خواستگارے بهم نگفتے؟؟
اصلا چرا مـݧ؟؟؟
علے چرا؟؟؟
دستمو گرفت تو دستشو گفت:اجازه هست حرف بزنم؟؟
اولا کہ هر مردے باید یروزے زݧ بگیره
دوما کہ اسماء تو کہ خودت میدونے مـݧ عاشقت شدم و هستم باز میپرسے چرا مـݧ؟
اوݧ موقع خبرے از رفتـݧ نبود کہ بخوام بهت بگم.الانش هم اگہ تو راضے نباشے مـݧ جایے نمیرم
آره مـݧ راضے نباشم نمیرے.اما همش باید ببینم ناراحتے.??
بادیدݧ عکس یہ شهید بغضت میگیره??
ینے مـݧ مانع رسیدݧ بہ آرزوت بشم؟
مـݧ خودخواهم علے؟؟
ݧ ݧ اسماء چرا اینطورے میکنے؟
نمیدونم علے ،نمیدونم
بس کـݧ اسماء
دستم گذاشتم رو سرمو بہ دیوار تکیہ دادم
علے از جاش بلند شد رفت سمت در،یکدفعہ وایساد و برگشت سمت مـݧ
بہ حرکاتش نگاه میکردم
اومد پیشم نشست و با ناراحتے گفت:!اسماء ینے اگہ موقع خواستگارے بهت میگفتم کہ احتمال داره برم سوریہ قبول نمیکردے؟؟
نگاهم و ازش دزدیدم و بہ دستام دوختم
قلبم بہ تپش افتاده بود ،نمیدونستم چہ جوابے باید بدم
چونم گرفت و سرمو آورد بالا اشک تو چشماش حلقہ زده بود
سوالشو دوباره تکرار کرد
ایندفعہ یہ بغضے تو صداش بود طاقت نیوردم دستشو گرفتم و گفتم:قبول میکردم علے مثل الاݧ کہ...
کہ چے؟؟؟؟
بغضم ترکید،توهموݧ حالت گفتم،مثل الاݧ کہ راضے شدم برے...
باورم نمیشد ایـݧ حرفو مـݧ زدم ؟؟
کاش میشد حرفمو پس بگیرم
کاش زماݧ فقط یکدیقہ بہ عقب برمیگشت
علے اشکامو پاک کردوسرمو چسبوند بہ سینش
دوباره صداے قلبش میشنیدم پشیموݧ شدم از حرفے کہ زدم
تو دلم گفتم:الاݧ وقت درآغوش گرفتنم نبود علے،دارے پشیمونم میکنے،چطورے ازت دل بکنم چطورے؟؟؟
باصداش بہ خودم اومدم.
اسماء اینطورے راضے شدے؟؟؟با گریہ واشک؟؟؟با چشماے غمگیـݧ؟؟؟
فایده اے نداشت مـݧ حرفمو زده بودم نمیتونستم پسش بگیرم.
ازش جدا شدم سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم:مـݧ تصمیممو گرفتم...
فقط بگو کے میخواے برے؟؟؟
بگو بہ جوݧ علے راضیم برے؟؟
إ علے گفتم راضیم دیگہ ایـݧ حرفا ینے چے؟؟؟
ݧ بگو بہ جوݧ علے
علے دارے پشیمونم میکنیا
دیگہ چیزے نگفت..
علے نمیخواے بگے کے میخواے برے؟؟
آهے کشید و آروم گفت:جمعہ شب
پس واقعیت داشت رفتنش تو ایـݧ یکے دوماه دنبال کاراش بود...
بہ من چیزی نگفته بود
چرا؟؟
احساس کردم سرم داره گیج میره
نشستم رو صندلے و چشمامو بستم
زماݧ از دستم خارج شده بود نمیدونستم چند روز تا رفتنش مونده
باصداے آروم کہ کمے هم لرزش قاطیش بود پرسیدم:علے امروز چند شنبست
چهارشنبہ
فقط سہ روز تا رفتنش زماݧ داشتم.باید چیکار میکردم؟؟ما هنوز عروسے هم نکرده بودیم .قرار بود تولد امام رضا عروسیمونو بگیریم وماه عسل بریم پابوس آقا.
جلوے چشمام سیاه شداز رو صندلے افتادم دیگہ چیزے نفهمیدم..
چشمامو باز کردم همہ جا سفید بود یادم نمیومد چہ اتفاقے افتاده و کجام از جام بلند شدم اطرافمو نگاه کردم هیچ کسے نبود
تازه متوجہ شدم کہ بیمارستانم...
با سرعت از تخت اومدم پاییـݧ و سمت در اتاق حرکت کردم، متوجہ سرم تو دستم نشده بودم ،سرم کشیده شد،سوزنش دستم و پاره کردواز دستم خارج شد
سوزش شدیدے و تو تمام تنم احساس کردم
آخ بلندے گفتم،سرم گیج رفت و افتادم زمیـݧ
پرستار با سرعت اومد داخل اتاق رو زمیـݧ افتاده بودم.
لباسم و کف اتاق خونے شده بود
ترسید و باصداے بلند بقیہ پرستارها،رو و صدا کرد
از زمیـݧ بلندم کردݧ و لباسامو عوض کردݧ و یہ سرم دیگہ وصل کردݧ
از پرستار سراغ علے و گرفتم
گفت رفتـݧ دارو هاتونو بگیرݧ الاݧ میاݧ
مگہ چم شده؟؟
افت فشار شدیدو لرزش بدݧ
اگہ یکم دیرتر میاوردنتوݧ میرفتیـݧ تو کما خدا رحم کرده.
لبم و گاز گرفتم و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے بالش بیمارستاݧ چکید.
علے با شتاب وارد اتاق شد
چشماش قرمز شده بود و پف کرده بود معلوم بود هم گریہ کرده هم نخوابیده
بغضم گرفت.خستہ شده بودم از بغض و اشک کہ ایـݧ روزا دست ازسرم بر نمیداشت .خودمو کنترل کردم کہ اشک نریزم
اومد سمتم رو بہ پرستار پرسید:چیشده خانم؟؟
چیزے نشده
پس همکاراتوݧ...
پرستار حرفشو قطع کرد وخیلے جدے گفت ازخودشوݧ بپرسید
آمپول آرام بخشے روداخل سرم زد و ازاتاق رفت بیروݧ
علے صندلے آورد وکنارم نشست
لبخندے بهم زدو گفت:خوبے اسماء؟؟میدونے چقد منو ترسوندے؟؟
حالا بگو ببینم چیشده بود مـݧ نبودم؟؟
لبخند تلخے زدم و گفتم:مـݧ چرا اینجام علے؟؟ازکے؟؟؟الاݧ ساعت چنده؟؟
✍ ادامه دارد ....
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
#عاشقانه_دو_مدافع
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_پنجاه_و_دوم
هیچے یکم فشارت افتاده بود دیروز آوردیمت اینجا، نگراݧ نباش چیزے نیست. ساعتم ۴بعد ازظهر.
مامانم اینا کجاݧ؟؟
ایـݧ جا بودݧ تازه رفتـݧ.
لباسام بوے بیمارستانو میداد و حالمو بد میکرد .
لباسامو عوض کردم. یہ نفس راحت کشیدم
دستے بہ موهام کشیدم. موهام بهم ریختہ بود ،دستام جوݧ نداشت اما نمیخواستم علے بفهمہ .
شونرو برداشتم و کشیدم بہ موهام
علے شونرو از دستم گرفت و خودش موهامو شونہ کرد
احساس خوبے داشتم اما یہ غمے تو دلم بود .
چشمامو بستم و گفتم:علےجاݧ وسایلاتو آماده کردے؟؟
جوابمو نداد
شونہ کردݧ موهام کہ تموم شد شروع کرد بہ بافتـنشوݧ
برگشتم سمتشو دوباره پرسیدم :وسایلاتو جمع کردے؟
پوفے کرد و سرشو انداخت پاییـݧ
ݧ جمع نکردم
إ خوب بیا باهم جمعشوݧ کنیم
باشہ واسہ فردا الاݧ هم مـݧ خستم ام هم تو ...
حرفشو تایید کردم اما اصلا دلم نمیخواست بخوابم
میخواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاش کنم .
اصلا کاش صبح نمیشد....
✍ ادامه دارد ....
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل
لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش رو به بالا قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید
#عاشقانه_دو_مدافع
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_پنجاه_و_سوم
میخواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاهش کنم.
اصلا کاش صبح نمیشد ...
دلم راضے بہ رفتنش نبود ،اما زبونم چیزے دیگہ اے و بہ علے میگفت
نشست بالا سرم و گفت :بخواب
تو نمیخوابے مگہ؟؟؟
چرا ولے باید اول مطمعـݧ بشم کہ تو خوابیدے بعد خودم بخوابم
إ علے
دستشو گذاشت رو دهنمو گفت:هیس هیچے نگو بخواب خانوم جاݧ
پلکامو بہ نشونہ ے تایید بازو بستہ کردم و لبخند زدم
دستے بہ سرم کشید و گفت :مرسے عزیز جاݧ
خستہ بود ،چشماشو بازور باز نگہ داشتہ بود
خوابم نمیبرد پتو رو کشیدم رو سرمو خودم و زدم بہ خواب
چند دیقہ بعد براے ایـݧ کہ مطمعـݧ بشہ کہ خوابم صدام کرد
میشنیدم اما جواب ندادم
آهے کشید و زیر لب آروم گفت:خدایا بہ خودت توکل
انقدر خستہ بود کہ تا سرشو گذاشت رو بالش خوابش برد
پتو رو کنار زدم و سرجام نشستم
برگشتم سمتش
چہ آروم خوابیده بود
گوشہ ے چشمش یہ قطره اشک بود
موهاش بهم ریختہ بود و ریشهاش یکم بلند شده بود
خستگے و تو چهرش میشد دید
بغضم گرفت ،ناخدا گاه اشکام جارے شد
دلم میخواست بیدار شہ و باهام حرف بزنہ ،تو چشمام زل بزنہ و مثل همیشہ بگہ اسماء ؟؟
مـݧ هم بگم جانم علے؟؟
لبخند بزنہ و بگہ چشمات تموم دنیامہ هاااا
منم خجالت بکشم و سرمو بندازم پاییـݧ...
خدایا مـݧ چطورے میتونم ازش دل بکنم ،چرا دنیات انقدر نامرده ؟؟؟
مـݧ تازه داشتم زندگے میکردم.
حاضر بودم برگردم بہ اوݧ زمانے کہ علے نیومده بود خواستگارے هموݧ موقعے کہ فکر میکردم یہ بچہ حزب و اللهیہ خشک و بد اخلاقہ و ازمـݧ هم بدش میاد .
اخم کردناش هم دوست داشتنے بود برام.
علے اونقدر خوب بود کہ مطمئݧ بودم شهید میشہ ...
واااے خدایا کمکم کـݧ
از جام بلند شدم
رفتم کنار پنجره و یکم بازش کردم ،نسیم خنکے بہ صورتم خورد و اشکامو رو صورتم بہ حرکت درآورد
درد شدیدے تو سرم احساس کردم
پنجره رو بستم و بہ دیوار تکیہ دادم کہ تو هموݧ حالت خوابم برد .
باصداے اذاݧ صبح بیدار شدم یہ نفر روم پتو کشیده بود
بہ اطرافم نگاه کردم
علے رو تخت نشستہ بود و سرشو بیـݧ دوتا دستش گذاشتہ بود .
سرشو آورد بالا ،چشماش هنوز قرمز بود .
اسماء چرا نخوابیده بودے؟؟؟منو میخواستے گول بزنے؟؟؟اونجا چرا؟؟ میخواے دوباره حالت بد بشہ?? مـݧ کہ گفتم تا دلت راضے نباشہ نمیرم چرا میشینے فکرو خیال الکے میکنے؟؟
الکے خندیدم و گفتم:اوووووو چہ خبرتہ علے؟؟؟ایـݧ همہ سوال اونم ایـݧ وقت صبح
پاشو بریم وضو بگیریم
نمازموݧ و اول وقت بخونیم.
نمیخواستم اذیتش کنم اما دست خودم نبود ایـݧ حالت هام
بدوݧ توجہ بہ علے از اتاق رفتم بیروݧ
رفتم سمت دستشویے .تو آیینہ خودم و نگاه کردم چشمام پف کرده بود آهے کشیدم و
صورتمو شستم
وضو گرفتم و رفتم تو اتاق ،جانماز علے و خودم و پهـݧ کردم
چادر نمازمو سر کردم و منتظر علے نشستم
علے نمازو شروع کرد
اللہ اکبر
با اولیـݧ اللہ و اکبرے کہ گفت :اشک از چشمام جارے شد
بهش اقتدا کردم و نماز و باهم خوندیم .
نمیدونم تو قنوت چے داشت میگفت کہ انقدر طول کشید ...
بعد از نماز رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو پاش.
علے ؟؟؟
جانم ؟؟
ببخشید
بابت چے؟؟
تو ببخش حالا
باشہ چشم،
دستے بہ سرم کشید و گفت:اسماء تا حالا بهت گفتہ بودم با چادر نماز شبیہ فرشتہ ها میشے??
اوهووم
اے بابا فراموشکارم شدم ،میبینے عشقت با آدم چیکار میکنہ ؟؟
سرمو از رو پاش برداشتم روبروش نشستم
اخمے کردم و گفتم:با چادر مشکے چے؟؟؟
دستش و گذاشت رو قلبش و گفت :عشق علے
حالا هم برو بخواب
بخوابم؟؟؟دیگہ الاݧ هوا روشـݧ میشہ باید وسایلاتو جمع کنیم
اسماء بیا بخوابیم حالا چند ساعت دیگہ پامیشیم جمع میکنیم
قوووول؟؟؟
قول
.
.
ساعت ۱۱بود باصداے گوشیم از خواب بیدار شدم .
ماماݧ بود حتما کلے هم نگراݧ شده بود.
گوشے و جواب دادم صدامو صاف کردمو گفتم :الو
الو سلام اسماء جاݧ حالت خوبہ مادر؟
بلہ ماماݧ جاݧ خوبم خونہ ے علینام
تو نباید یہ خبر بہ ما بدے؟؟
ببخشید ماماݧ یدفعہ اے شد
باشہ مواظب خودت باش .بہ همہ سلام برسوݧ .
چشم .خدافظ.
پیچ و تابے بہ بدنم دادم و علے و صدا کردم
علے جاݧ؟پاشو ساعت یازده
پاشو کلے کار داریم.
پتو رو کشید رو سرشو گفت:یکم دیگہ بخوابم باشہ
پتو رو از سرش کشیدم .إ علے پاشو دیگہ
توجهے نکرد .
باشہ پس مـݧ میرم .
یکدفعہ از جاش بلند شدو گفت کجا؟؟؟
خندیدم و گفتم دستشویے
بالش و پرت کرد سمتم جا خالے دادم کہ نخوره بهم
انگشتشو بہ نشونہ ے تهدید تکوݧ داد کہ مـݧ از اتاق رفتم بیروݧ
وقتے برگشتم
همینطورے نشستہ بود.
✍ ادامه دارد ....
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل
لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش رو به بالا قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید
#عاشقانه_دو_مدافع
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 گزارش عملیاتیِ سردار حاجیزاده از موشکباران تروریستها
👈 سردار حاجی زاده: ۴ فروند خیبرشکن از جنوب خوزستان به مقصد گروه تکفیری در ادلب شلیک شد
از کرمانشاه ۴ فروند و ۷ فروند از آذربایجان شرقی به مقر صهیونیستی شلیک شد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور: رسیدن به هدفهای اسلامی جز با حضور مردم امکان پذیر نیست/ مسئله مردم یک اصل اسلامی است.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
⭕️جزئیاتی دیگر از حملات موشکی دیشب سپاه به تروریستهای ضد ایرانی و مقر سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی
🔹مقر موساد در اربیل، یک ویلای پوششی بوده و ۱۵ کیلومتر نیز خارج از شهر ساخته شده و منطقه مسکونی در اطرافش نبوده است. این مقر، از نظر ساخت، سومین مقر مستحکم موساد در منطقه بوده است که از ۲ لایه بتن ساخته شده و دارای رادار و دستگاههای شنود بوده است.
🔹در حمله به مقر موساد، ۴ نفر از مسئولین ارشد موساد که کاملا تحت اشراف اطلاعاتی بودند به هلاکت رسیدند.
🔹در حمله موشکی ایران به تروریستها در ادلب سوریه نیز چند فرمانده ارشد داعش به هلاکت رسیدند.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️حجم گسترده تخریب مقر تروریستها با موشکهای نقطه زن سپاه
🔹موشکهای ایران به مقرها و مواضع گروه تروریستی موسوم به هیئت تحریرالشام(جبهه النصره) و گروه تروریستی موسوم به حزب اسلامی ترکستانی در منطقه جبل السماق و اطراف شهرک حارم و دیگر مناطق ادلب اصابت کرده است.
🔹پایگاههای آموزش و مقرهای پشتیبانی لجستیکی و یک مرکز پزشکی تروریستهای حزب اسلامی ترکستانی هدف قرار گرفته است.
🔹در این منطقه تروریستهای مسلح گروه موسوم به داعش خراسان آموزش میبینند و از آنجا از طرف عوامل آمریکایی به افغانستان و مرزهای ایران برای ضربه وارد کردن به داخل این کشور ،منتقل میشوند.
🔹موشکهای به کار گرفته شده، موشک بالستیک با دقت بسیار بالا بوده و به اهداف خود اصابت کرده و مقرهای اصلی (گروه تروریستی) حزب الترکستانی را منهدم کرده است.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat