💫 شهید والامقام اکبر سوری
🌹سن: ۲۴سال
💌راوی: دختر شهید
پدرم انسان بسیارمهربان وبااخلاق بود. صله رحم را در مورد فامیل دوست به جا می آوردند.
ایشون شغلش سیمانکاری بود وبا کارگری زندگی خانواده ی خودش ومادرش رو اداره می کرد.
همه ی اهل روستا هنوز که هنوزه از مهربانی وفدا کار بودن او تعریف می کنند.
من ۴ سالم بود که ایشون شهید شدند وبرادرم ۲ سالش بود.
وقتی که برای آخرین بار می خواستند
برن جبهه قشنگ یادم هستش که منو بوسیدند منم پوتین هاشو یه دست کشیدم که تمیز بشه.
وهنوز نگاه مهربانش رو فراموش
نکردم رفتند وبرای همیشه ما رو تنها گذاشتند
🥺😭😭😭
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
❤️" اکبر سوری "❤️
سلامی به دلگرمی روزهای مردانگی غیرت مردان بی ادعا
🌺برای تو می نویسم پدر عزیزتر از جانم
از روی تو شرمنده وخجالت زده ام چرا که آن
دختری که باید می بودم وآرزو داشتی، نشدم.
چقدر سخت است روزهای تلخ بی تو بودن و نبودنت در روزهایی که با تمام وجود به تو احتیاج دارم.
گاهی که از زمانه دلم می گیرد با قاب عکست نجوا می کنم، چقدر کنار ما جایت خالی است.
🌺پدر مهربان و با صفایم یادت هست موقع رفتن چقدر مرا بوسیدی هنوز آن نگاه مهربانت را به یاد دارم.
وقتی که پیکر پاکت را آوردند نفهمیدم
که تو باز گشتی تا حداقل برای آخرین
بار دربغل بگیرمت و با تو وداع کنم، که این بغض ۳۸ ساله را در گلو خفه نکنم.
🌺پدر جانم هنوز صدای در که می آید ناخودآگاه چشم به در میدوزم به این امّید که تو از در وارد شوی و چشمان پراز انتظارم را روشن کنی.
نمی دانم شاید هنوز بزرگ نشده ام که هر کجا اسمت را می شنوم اشک درچشمانم حلقه می زند.
عزیز تر از جانم دلم خیلی خیلی خیلی هوایت را کرده است.
دوستت دارم نازنین پدرم که جای خودت، یادت آرام بخش دلِ تنگم میشود
#برای_شادی_روح_شهدامون_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✍دختر شهید سوری
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🚩هم نوا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🕯✨100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫 حدیث شریف کساء💫 به نیت چـهــــارده معصــوم (ع) و شهید والامقام اکبر سوری ✨
📀فایل صوتی زیارت عاشورا
https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/36776
💿فايل صوتی حدیث شریف کساء
با صداي علي فاني
https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/9710
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🌷 دختر_شینا – قسمت 9⃣2⃣
باورم نمیشد به این سادگی از حاجآقایم، زندادشم، شیرین جان و خانه و زندگیام دل بکنم. گفتم: « من نمیتوانم طاقت بیاورم. دلم تنگ میشود.»اخمهایش تو هم رفت و گفت: « خیلی زرنگی. تو طاقت دوری نداری، آنوقت من چطور دلم برای تو و بچهها تنگ نشود؟! میترسم به این زودی چهار پنج نفر بشوید؛ آنوقت من چهکار کنم؟! »
گفتم: « زبانت را گاز بگیر. خدا نکند. »
آنقدر گفت و گفت تا راضی شدم. یکدفعه دیدم شوخی شوخی راهی همدان شدهام. گفتم: « فقط تا آخر عید. اگر دیدم نمیتوانم تاب بیاورم، برمیگردمها! »
همینکه این حرف را از دهانم شنید، دوید و اسباب اثاثیهی مختصری جمع کرد و گذاشت پشت ژیان و گفت: « حالا یک هفتهای همینطوری میرویم، انشاءاللّه طاقت میآوری. »
قبول کردم و رفتیم خانهی حاجآقایم. شیرین جان باورش نمیشد. زبانش بند آمده بود. بچهها را گذاشتیم پیشش و تا ظهر از همهی فامیل خداحافظی کردیم. بچهها از مادرم دل نمیکندند. خدیجه از بغل شیرین جان پایین نمیآمد. گریه میکرد و با آن زبان شیرینش پشت سر هم میگفت: « شینا، شینا »
هر طور بود از شینا جدایش کردم. سوار ماشین شدیم و راه افتادیم. صمد آنقدر ماشین را پر کرده بود که دیگر جایی برای خودمان نبود. ژیان قارقار میکرد و جلو میرفت. همدان خیلی با قایش فرق میکرد. برایم همه چیز و همه جا غریب بود. روزهای اول دوری از حاجآقایم بیتابم میکرد. آنقدر که گاهی وقتها دور از چشم صمد مینشستم و هایهای گریه میکردم. این سفر فقط یک خوبی داشت. صمد را هر روز میدیدم. هفتهی اول برای ناهار میآمد خانه. ناهار را با هم میخوردیم. کمی با بچهها بازی میکرد. چایش را میخورد و میرفت تا شب.
کار سختی داشت. اوایل انقلاب بود. اوج خرابکاری منافقین و تروریستها. صمد با فعالیتهای گروهکها مبارزه می کرد. کار خطرناکی بود.
آمدن ما به همدان فایدهی دیگری هم داشت. حالا دوست و آشنا و فامیل میدانستند جایی برای اقامت دارند. اگر خرید داشتند یا میخواستند دکتر بروند، به امید ما راهی همدان میشدند. یا این حساب، اغلب روزها مهمان داشتم.
یک ماه که گذشت. تیمور، برادر صمد، آمد پیش ما. درس میخواند. قایش مدرسهی راهنمایی نداشت. اغلب بچهها برای تحصیل میرفتند رزن – که رفت و برگشتش کار سختی بود. به همین خاطر صمد تیمور را آورد پیش خودمان. حالا واقعاً کارم زیاد شده بود. زحمت بچهها، مهمانداری و کارهای روزانه خستهام میکرد.
آن روز صمد برای ناهار به خانه نیامد. عصر بود.تیمور نشسته بود و داشت تکالیفش را انجام میداد که صدای زنگ در بلند شد.تیمور رفت و در را باز کرد. از پشت پنجره توی حیاط را نگاه کردم.برادرشوهرم، ستار،بود.داشت با تیمور حرف میزد.کمی بعد تیمور آمد لباسش را پوشید و گفت:«من با داداش ستار میروم کتاب و دفتر بخرم.»
با تعجب گفتم:«صمد که همین دیروز برایت کلی کتاب و دفتر خرید.»
تیمور عجله داشت برای رفتن. گفت: « الان برمیگردیم. »شک برم داشت،گفتم:«چرا آقا ستار نمیآید تو؟»
همینطور که از اتاق بیرون میرفت، گفت:«برای شام میآییم.»دلم شور افتاد. فکر کردم یعنی اتفاقی برای صمد افتاده. اما زود به خودم دلداری دادم و گفتم:«نه، طوری نشده.حتماً ستار چون صمد خانه نیست،خجالت کشیده بیاید تو. حتماً میخواهند اول بروند دادگاه صمد را ببینند و شب با هم بیایند خانه.» چند ساعتی بعد،نزدیک غروب،دوباره در زدند. این بار پدرشوهرم بود؛ با حال و روزی زار و نزار.تا در را باز کردم، پرسیدم:«چی شده؟! اتفاقی افتاده؟!» پدرشوهرم با اوقاتی تلخ آمد و نشست گوشهی اتاق.هر چه اصرار کردم بگوید چه اتفاقی افتاده، راستش را نگفت. میگفت:«مگر قرار است اتفاقی بیفتد؟! دلم برای بچههایم تنگ شده. آمدهام تیمور و صمد را ببینم.»
باید باور میکردم؟! نه،باور نکردم.اما مجبور بودم بروم فکری برای شام بکنم. دلهرهای افتاده بود به جانم که آن سرش ناپیدا.توی فکرهای پریشان و ناجور خودم بودم که دوباره در زدند. به هول دویدم جلوی در. همین که در را باز کردم، دیدم یک مینیبوس جلوی در خانه پارک کرده و فامیل و حاجآقایم و شیرین جان و برادرشوهر و اهل فامیل دارند از ماشین پیاده میشوند. همان جلوی در وارفتم. دیگر مطمئن شدم اتفاقی افتاده. هر چه قسمشان دادم و اصرار کردم بگویند چه اتفاقی افتاده ، کسی جواب درست و حسابی نداد.همه یک کلام شده بودند:«صمد پیغام فرستاده، بیاییم سری به شما بزنیم.»
باید باور میکردم؛ اما باور نکردم. میدانستم دارند دروغ میگویند. اگر راست میگفتند، پس چرا صمد تا این وقت شب نیامده بود.تیمور با برادرش کجا رفته؟!چرا هنوز برنگشتند.این همه مهان چطور یکدفعه هوای ما را کردند.
🔰ادامه دارد..🔰
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
#دختر_شینا
🌷 دختر_شینا – قسمت 0⃣3⃣
💥 مجبور بودم برای مهمانهایم شام بپزم. رفتم توی آشپزخانه. غذا میپختم و اشک میریختم. بالاخره شام آماده شد. اما خبری از صمد و برادرهایش نشد. به ناچار شام را آوردم. بعد از شام هم با همان دو سه دست لحاف و تشکی که داشتیم، جای مهمان ها را انداختم. کمی بعد، همه خوابیدند. اما مگر من خوابم میبرد! منتظر صمد بودم. از دلآشوبه و نگرانی خوابم نمیبرد. تا صدای تقّهای میآمد، از جا میپریدم و چشم میدوختم به تاریکیِ توی حیاط؛ اما نه خبری از صمد بود، نه تیمور و ستار.
💥 نمی دانم چطور خوابم برد؛ اما یادم هست تا صبح خوابهای آشفته و ناجور میدیدم. صبح زود، بعد از نماز، صبحانه نخورده پدرشوهرم آمادهی رفتن شد. مادرشوهرم هم چادرش را برداشت و دنبالش دوید. دیگر نمی توانستم تاب بیاورم. چادرم را سر کردم و گفتم: « من هم میآیم. »
💥 پدرشوهرم با عصبانیت گفت: « نه نمیشود. تو کجا میخواهی بیایی؟! ما کار داریم. تو بمان خانه پیش بچههایت. »
گریهام گرفت. مینالیدم و میگفتم: « تو را به خدا راستش را بگویید. چه بلایی سر صمد آمده؟! من که میدانم صمد طوری شده. راستش را بگویید. »
پدرشوهرم دوباره گفت: « تو برو به مهمان هایت برس. الان از خواب بیدار میشوند، صبحانه میخواهند. »
💥 زارزار گریه میکردم و به پهنای صورتم اشک میریختم، گفتم: « شیرین جان هست. اگر مرا نبرید، خودم همین الان میروم دادگاه انقلاب. »
این را که گفتم، پدرشوهرم کوتاه آمد. مادرشوهرم هم دلش برایم سوخت و گفت: « ما هم درست و حسابی خبر نداریم. میگویند صمد زخمی شده و الان بیمارستان است. »
این را که شنیدم، پاهایم سست شد. اینکه چطور سوار ماشین شدیم و به بیمارستان رسیدیم را به خاطر ندارم. توی بیمارستان با چشم، دنبال جنازهی صمد میگشتم که دیدم تیمور دوید جلوی راهمان و چیزی در گوش پدرش گفت و با هم راه افتادند طرف بخش.
💥 من و مادرشوهرم هم دنبالشان میدویدیم. تیمور داشت ریزریز جریان و اتفاقاتی را که افتاده بود برای پدرش تعریف می کرد و ما هم میشنیدیم که دیروز صمد و یکی از همکارانش چند تا منافق را دستگیر میکنند.
💥 یکی از منافق ها زن بوده، صمد و دوستش به خاطر حفظ شئونات اسلامی، زن را بازرسی بدنی نمیکنند و میگویند: « راستش را بگو اسلحه داری؟» زن قسم میخورد اسلحه همراهم نیست. صمد و همکارش هم آنها را سوار ماشین میکنند تا به دادگاه ببرند. بین راه، زن یکدفعه ضامن نارنجکش را میکشد و میاندازد وسط ماشین. آقای مسگریان، دوست صمد، در دم شهید، اما صمد زخمی میشود.
💥 جلوی در بخش که رسیدیم، تیمور به نگهبانی که جلوی در نشسته بود گفت: « میخواهیم آقای ابراهیمی را ببینیم. »
نگهبان مخالفت کرد و گفت: « ایشان ممنوعالملاقات هستند. »
دست خودم نبود. شروع کردم به گریه و التماس کردن. در همین موقع، پرستاری از راه رسید. وقتی فهمید همسر صمد هستم، دلش سوخت و گفت: « فقط تو میتوانی بروی تو. بیشتر از دو سه دقیقه نشود، زود برگرد. »
پاهایم رمق راه رفتن نداشت. جلوی در ایستادم و دستم را از چهارچوب در گرفتم که زمین نیفتم. با چشم تمام تختها را از نظر گذراندم. صمد در آن اتاق نبود. قلبم داشت از حرکت میایستاد. نفسم بالا نمیآمد. پس صمد من کجاست؟! چه بلایی سرش آمده؟!
💥 یکدفعه چشمم افتاد به آقای یادگاری، یکی از دوستان صمد. روی تخت کنار پنجره خوابیده بود. او هم مرا دید، گفت: « سلام خانم ابراهیمی. آقای ابراهیمی اینجا خوابیدهاند و اشاره کرد به تخت کناری. »
باورم نمیشد. یعنی آن مردی که روی تخت خوابیده بود، صمد بود. چقدر لاغر و زرد و ضعیف شده بود. گونههایش تو رفته بود و استخوانهای زیر چشمهایش بیرون زده بود. جلوتر رفتم. یک لحظه ترس بَرَم داشت. پاهای زردش، که از ملحفه بیرون مانده بود، لاغر و خشک شده بود. با خودم فکر کردم، نکند خدای نکرده...
💥 رفتم کنارش ایستادم. متوجهام شد. به آرامی چشمهایش را باز کرد و به سختی گفت: « بچهها کجا هستند؟! »
بغض راه گلویم را بسته بود. به سختی میتوانستم حرف بزنم؛ اما به هر جانکندنی بود گفتم: « پیش خواهرم هستند. حالشان خوب است. تو خوبی؟! »
نتوانست جوابم را بدهد. سرش را به نشانهی تأیید تکان داد و چشم هایش را بست. این شد تمام حرفی که بین من و او زده شد. چشمم به سِرُم و کیسه خونی بود که به او وصل شده بود. همان پرستار سر رسید و اشاره کرد بروم ..
🔰ادامه دارد..🔰
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
#دختر_شینا
🛑 اطلاعیه شماره ۴ فراجا درباره «طرح نور»: به زودی از چند پرونده مهم باندهای سازمان یافته رونمایی خواهیم کرد
🔹️برای آنکه افکارعمومی شناخت بیشتری از دلایل فراجا در اهمیت اجرای طرح نور داشته باشند، در روزهای آینده چند پرونده مهم از باندهای تبهکار سازمان یافته که در سطح بینالمللی و داخل کشور اقدامات مجرمانه در زمینه فساد و فحشا، تجارت جنسی، پورنوگرافی و... داشتهاند منتشر خواهد شد.
🔹️بررسیها و مشاهدات عینی روزانه در شهرها نشاندهنده حرکت مطلوب جامعه به سمت حفظ حریم و حرمت زنان و بانوان است.
🔹️پلیس در هیچ حالتی به دنبال پروندهسازی برای موضوعاتِ هنجاری و ارزشی نیست و به شهروندان این نوید را میدهیم که در نهایت "طرح نور" به سمت هوشمندسازی پیش خواهد رفت.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔻مقامات آمریکایی: نابودی حماس از طریق اقدام نظامی ممکن نیست
🔹برخی مقامات آمریکایی به نیویورکتایمز گفتند که نابودی حماس از طریق اقدام نظامی ممکن نیست بلکه حماس حاکمِ غزه پس از جنگ خواهد بود.
🔹اين روزنامه به نقل از مقامات رژيم اسرائیل که نام آنها را اعلام نکرده است، نوشت هنوز چهار تا پنج هزار عضو حماس در باریکه غزه باقیماندهاند.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔷توییت جالب کاربر روسی (ایران و تحریم ها)
2010 : «به ایران سلاح نفروشید ، آنها تحت تحریم هستند»
2024 : «از ایران اسلحه نخرید ، آنها تحت تحریم هستند»
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 ممنوعیت توزیع رایگان کیسههای پلاستیکی از امروز
🔹اجرای آزمایشی ممنوعیت توزیع رایگان کیسههای پلاستیکی در فروشگاه ها از ۳ اردیبهشت آغاز میشود
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🛑 آغاز سال تحصیلی جدید از ۱۰ شهریور؟!
معاون حقوقی و مجلس سازمان اداری و استخدامی:
🔹قرار است با توجه به شرایط اقلیمی و البته مجوز مجلس، تقویم آموزشی مدارس در اختیار دولت قرار بگیرد بر این اساس برای استانهای سردسیر همچون آذربایجان غربی و شرقی، کردستان و زنجان آغاز سال تحصیلی از ۱۰ شهریور و برای مناطق گرمسیر کشور از ۱۰ مهر باشد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔻سردار رادان: با حمايتهای مجلس، دولت و قوهقضائيه و همراهی مردم اجرای طرح نور را با قوت، دقت و هوشمندی ادامه خواهيم داد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ افسر بازنشسته سازمان سیا:
📍پاسخ اسرائیل به ایران رقت انگیز بود، ایرانیان با حمله دقیق خود به بزن بهادر بازی های اسرائیل پایان دادند...
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
❤️❤️ خاخام صهیونیست : نمیدانیم از دست ایران به کجا فرار کنیم، دوره ای هم نیست که معجزه باشد و دریا شکاف بردارد
خاخام صهیونیست رونان شاولوف: بزرگترین جنگ ایران و اسرائیل و همه اینها به این دلیل است که ایران همه جبههها را اداره میکند: سوریه، حزبالله، غزه و همچنین در مرزهای اردن. ما به دام افتادهایم، بنابراین اگر بخواهیم از جایی فرار کنیم، جایی نداریم. ما در دورهای نیستیم که معجزه رخ دهد و دریا به دوازده قسمت تقسیم شود(کنایه به شکافته شدن دریا با دعای حضرت موسی). فقط باید از خداوند کمک بخواهیم.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی: همین امروز بعد از ۶ ماه اگر بمباران ظالمانه رژیم صهیونیستی قطع شود پیروز میدان کیست؟
🔺نشست رئیس جمهور با نخبگان علمی پاکستان:
🔹️همین امروز بعد از ۶ ماه اگر بمباران ظالمانه رژیم صهیونیستی قطع شود پیروز میدان کیست؟ گروه مقاومت که نیروی دریایی، زمینی و هوایی و نیروی پیچیده با ابزار و سلاح ندارد به میدان آمده و توانسته رژیم تا دندان مسلح را که پول رسانه و تمامی امکانات را در اختیار دارد شکست دهد و این چیزی شبیه معجزه است.
🔹️تا امروز رژیم صهیونیستی به هیچ کدام از اهداف خود نرسیده است. امروز اگر بخواهیم میدان را تحلیل کنیم پیروز میدان فلسطین و گروه مقاومت ومردم غزه هستند و رژیم صهیونیستی و حامیانش شکست خوردهاند. این نصرت الهی است.
🔹️یقین داریم در همین کودک کشیها خداوند دست انتقامی قرار داده است که به حیات ننگین رژیم صهیونیستی خاتمه دهد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
📌اخراج 50 کارمند گوگل به خاطر اعتراض به همکاری با صهیونیستها
روزنامه واشنگتن پست اعلام کرد که گوگل 20 نفر دیگر از کارمندان خود را به خاطر اعتراض به امضای قراردادی با رژیم صهیونیستی اخراج کرده است.
این روزنامه اشاره کرد که طی یک هفته اخیر 50 نفر از کارمندان گوگل به خاطر اعتراض به همکاری با رژیم صهیونیستی اخراج شدند
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چرا گسترش روابط ایران و پاکستان آمریکا را نگران کرده؟
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
♦️توقیف محموله صادراتی رژیم صهیونیستی در مرز بازرگان
🔹فرمانده یگانهای انتظامی و حفاظتی فراجا:
چندی پیش یک دستگاه کامیون تریلر از یکی از کشورهای همسایه غربی به منظور ترانزیت کالا از خاک ایران به مقصد کشوری دیگر وارد گمرک مرزی بازرگان شد.
🔹کالاهای خودروی مذکور توسط یکی از شرکتهای داخلی به عنوان کود شیمیایی به گمرک اظهار کالا شده بود.
🔹در بررسیهای اسنادی این محموله که وزنی معادل 22 تن و 104 کیلوگرم داشت مشخص شد که کود شیمیایی از نوع نیترات پتاسیم و با مارک HAIFA محصول و ساخت رژیم صهیونستی است.
🔹با هماهنگی انجام گرفته با مرجع قضائی خودرو و کالا توقیف و برای سیر مراحل قانونی پرونده قضائی تشکیل شد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ تعریف و تمجید بیاندازه فیلسوف و نویسنده اهل سنت از سیلی ایران به اسرائیل؛ تنها کشوری که در جهان اسلام جرات حمله به اسرائیل را نشان داد، ایران بود!
🔹شیخ عمران حسین، محقق، فیلسوف و نویسنده اهل سنت:
🔹ایران به دنیا نشان داد که فناوری نظامی فوقالعادهای دارد؛ بالاتر از قدرت نظامی، شجاعت فوقالعاده ایران بود و این چیزی است که مخصوص مردم ایران است؛ امروز ایران را به خاطر شجاعتی که از خود نشان داد ستایش میکنیم.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سکانس هایی از سلیطههای وحشی
از کتک زدن وحشیانه ی مامور قانون تا ربختن چای داغ به صورت مامور و فحاشی به پلیس
▪️حقیقت اینه که توی این مملکت دیواری کوتاه تر از پلیس نیست. ده ها نهاد تو کشور برای کارهای فرهنگی و حجاب و... بودجههایی میلیاردی میگیرن و معلوم نیست چه غلطی میکنن و نتیجهاش چیه ؟
آخرین مرحله اینکه پلیس بالاجبار باید وارد بشه و با تعدادی که از اجرای قانون تمرد میکنند برخورد قهری کنه.
نکته تاسف بار اینکه همون مسئولاتی در دولت و مجلس و سایر نهادها که ایجاد این وضعیت اسفبار فرهنگی و عفاف و حجاب در جامعه معلول کوتاهی هاشونه و باید به دلیل اهمال در انجام وظیفه محاکمه بشن، وقیحانه تمام تقصیرها رو به گردن ماموران فراجا میندازند و دایه مهربانتر از مادر میشن و پلیس رو مذمت و موردهجمه قرار میدن.
خب اقایون صورتی و منفعل و بی عرضه. این تصاویر روببینید.با این سلیطه های ولنگار وحشی بایدچطور برخورد کرد؟؟ شما عرضه برخورد بهتر دارید برید کف خیابون. نمیخواد غلطی کنید فقط چند ساعت توگرما و سرما تو خیابون بمونید ببینیم چقدر تحمل دارید و بعد با این جماعت چطور برخورد می کنید.
▪️اونقدر هم با قانون و انفعال پلیس رو ضعیف و تحقیر کردین که این جماعت بیشرم اینگونه جرات پیدا میکنن با پلیس این طوری برخورد کنن.چون مطمئن هستند مسئولان و قوه قضاییه پشت اونان نه پشت ماموران
چون سخنان دادستان رو شنیدند که گفتند پرونده تشکیل نمیشه.چون دیدن که بلافاصله جماعت صورتی به حمایت از اونها واردمیشن .
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
⭕️اینجا نه ایران بلکه اتوبوسی در اسرائیل (فلسطین اشغالی) است.
در شهر قدس (اورشلیم) یهودیان حریدی زندگی میکنند. که از جمله احکام شون حجاب چادر و روبنده زنان است.
ولی برای زنان ودختران ایرانی نسخه لخت شدن و ولنگاری رو میپیچنند!!!
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
18.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ تصویب لایحه عفاف و حجاب
تا به امروز لایحه پاسکاری میشد بین مجلس و شورای نگهبان و.....
حالا چراااااا دنبال تصویب لایحه اند؟🤔
نشر_حداکثری 📣📣📣
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat