📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سی و پنجم
بعد از صرف شام فرصت خوبی بود تا مادر ماجرای صبح را برای پدر و عبدالله شرح دهد. هر چه قلب من از تصور واکنش پدر، غرق در اضطراب بود، مادر برای طرح این خواستگار جدید، که هنوز نیامده دلش را بُرده بود، اشتیاق داشت. خودم را به شستن ظرفهای شام مشغول کرده بودم که مادر شروع کرد: «عبدالرحمن! امروز مریم خانم اومده بود اینجا.» پدر منظور مادر از «مریم خانم» را متوجه نشد که عبدالله پرسید: «زن عموی مجید رو میگی؟» و چون تأیید مادر را دید، با تعجب سؤال بعدیاش را پرسید :«چی کار داشت؟» و مادر پاسخ داد: «اومده بود الهه رو خواستگاری کنه!»
پاسخ مادر آنقدر صریح و قاطع بود، که عبدالله را در بُهتی عمیق فرو برد و پدر حیرت زده پرسید: «برای کی؟» مادر لحظاتی مکث کرد و تنها به گفتن «برای مجید!» اکتفا کرد. احساس کردم برای یک لحظه گوشم هیچ صدایی نشنید و شاید نمیخواست عکسالعمل پدر را بشنود. از بار نگاه سنگینی که به سمتم خیره مانده بود، سرم را چرخاندم و دیدم عبدالله با چشمانی که در هالهای از ابهام گم شده، تنها نگاهم میکند و صورت پدر زیر سایهای از اخم به زیر افتاده است که مادر در برابر این سکوت سنگین ادامه داد: «میگفت اصلاً بخاطر همین اومدن بندر، مجید ازشون خواسته بیان اینجا تا براش بزرگتری کنن. منم گفتم باید با باباش حرف بزنم.»
پدر با صدایی گرفته سؤال کرد: «مگه نمیدونست ما سُنی هستیم؟» و مادر بلافاصله جواب داد: «چرا، میدونست! ولی گفت مجید میگه همه مسلمونیم و به بقیه چیزها کاری نداریم!» از شنیدن این جواب قاطعانه، پدر برآشفت و با لحنی عصبی اعتراض کرد: «الآن اینجوری میگه! پس فردا که آتیشش خوابید، میخواد زندگی رو به الهه زهر کنه! هان؟» مادر صورت در هم کشید و با دلخوری جواب داد: «عبدالرحمن! ما تو این شهر این همه دختر و پسرِ شیعه و سُنی میشناسیم که با هم وصلت کردن و خوب و خوش دارن زندگی میکنن! این چه حرفیه که میزنی؟» پدر پایش را دراز کرد و با لحنی لبریز تردید پاسخ داد: «بله! ولی به شرطی که قول بدن واقعاً همدیگه رو اذیت نکنن!»
و حالا فرصت خوبی برای راضی کردن پدر بود که مادر لبخندی زد و با زیرکی زنانهاش آغاز کرد: «مریم خانم میگفت قبل از اینکه بیان بندر خیلی با مجید صحبت کردن! ولی مجید فکراشو کرده و همه شرایط رو قبول داره!» و با صدایی آهسته و لحنی مهربانتر ادامه داد :«بلاخره این جوون چهار پنج ماهه که تو این خونه رفت و آمد داره! خودمون دیدیم که چه پسر نجیب و سر به راهیه! من که مادر الهه بودم یه بار یه نگاه بد از این پسر ندیدم! بلاخره با هم سرِ یه سفره نشستیم، با هم غذا خوردیم، ولی من یه بار ندیدم که به الهه چشم داشته باشه! بخدا واسه من همین کافیه که رو سرِ این جوون قسم بخورم!» انتظار داشتم عبدالله هم در تأیید حرف مادر چیزی بگوید، اما انگار شیشه سکوتش به این سادگیها شکستنی نبود. سرش را پایین انداخته و با سرانگشتش گلهای فرش را به بازی گرفته بود. ظرفها تمام شده و باز خودم را به هر کاری مشغول میکردم تا نخواهم از آشپزخانه بیرون بروم که پدر صدایم کرد: «الهه! بیا اینجا ببینم.» شنیدن این جمله آن هم با لحن قاطع و آمیخته به ناراحتی پدر، کافی بود که تپش قلبم را تندتر کند. با قدمهایی کوتاه از آشپزخانه خارج شدم و در پاشنه در ایستادم که پدر با دست اشاره کرد تا بنشینم.
همین که نشستم، عبدالله سرش را بالا آورد و نگاهم کرد و نگاهش به قدری سنگین بود که نتوانستم تحمل کنم و اینبار من سرم را پایین انداختم. پدر پایش را جمع کرد و پرسید: «خودت چی میگی؟» شرم و حیای دخترانهام با ترسی که همیشه از پدر در دل داشتم، به هم آمیخته و بر دهانم مُهر خاموشی زده بود که مادر گفت: «خُب مادر جون نظرت رو بگو!» سرم را بالا آوردم. نگاه ناراحت پدر به انتظار پاسخ، به صورت گل انداختهام خیره مانده و نگاه پُر از حرف عبدالله، بیشتر آزارم میداد که سرم را کج کردم و با صدایی گرفته که انگار از پس سالها انتظار برای آمدن چنین روزی بر میآمد، پاسخ دادم: «نمیدونم... خُب من... نمیدونم چی بگم...»
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل
لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش🔺🔻 قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید.
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید.
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سی و ششم
اگر چه جوابم شبیه همه پاسخهای پُر نازِ دخترانه در هنگام آمدن خواستگار بود، اما حقیقتی عاری از هر آلایشی بود. سالها بود که منتظر آمدن چنین روزی بودم تا کسی به طلبم بیاید که دیدن صورتش، شنیدن صدایش و حتی حس حضورش مایهی آرامش وجودم باشد و حالا رؤیای آرزویم تعبیر شده و او آمده بود! همانگونه که من میخواستم، ولی اینجای تقدیر را نخوانده بودم که آرزویم با یک جوان شیعه در حقیقت نقش ببندد و این همان چیزی بود که زبانم را بند آورده و نفسم را به شماره انداخته بود. عبدالله نفس عمیقی کشید و مثل اینکه اوج سرگردانیام را فهمیده باشد، بلاخره سکوتش را شکست: «فکر کنم الهه میخواد بیشتر فکر کنه.» ولی مادر دلش میخواست هر چه زودتر مقدمات خوشبختی تنها دخترش را فراهم کند که با شیرین زبانی پیشنهاد داد: «من میگم حالا اجازه بدیم اینا یه جلسه بیان. صحبتهامون رو بکنیم، تا بعد ببینیم خدا چی میخواد!»
پدر بی آنکه چیزی بگوید، کنترل را برداشت و تلویزیون را روشن کرد و این به معنای رضایتش به حرف مادر بود که عبدالله فکری کرد و رو به مادر گفت: «مامان نمیخوای یه مشورتی هم با ابراهیم و محمد بکنی؟» که مادر سری جنباند و گفت: «آخه مادر جون هنوز که چیزی معلوم نیس. بذار حالا یه جلسه با هم صحبت کنیم، تا ببینیم چی میشه.» و با این حرف مادر، این بحث سخت و سنگین تمام شد و بلاخره نفسم بالا آمد که از جا بلند شدم و به سمت اتاقم رفتم. وارد اتاق شدم و خواستم روی تختم دراز بکشم که عبدالله صدایم کرد: «الهه!» برگشتم و دیدم در چهارچوب درِ اتاق ایستاده و نگاهش همچنان سرد و سنگین است. لب تختم نشستم و او بیمقدمه پرسید: «چرا به من چیزی نگفتی؟» نگاهش کردم و با صدایی که از عمق صداقتم بر میآمد، جواب دادم: «به خدا من از چیزی خبر نداشتم.»
قدم به اتاق گذاشت و همچنانکه به سمتم میآمد، با لحنی گرفته بازخواستم کرد: «یعنی تو از نگاهش هیچی حس نمیکردی؟» و آفتاب نگاه نجیبش با همان پرده حیای همیشگی در برابر چشمانم درخشید تا صادقانه شهادت بدهم: «خودش نیس، ولی خداش هست! هیچ وقت تو نگاهش هیچی ندیدم!» و شاید لحنم به قدری صادقانه بود که بلاخره حصار سرد رفتارش شکست، کنارم نشست و زیر لب زمزمه کرد: «من بهش خیلی نزدیک بودم، هر روز میدیدمش، ولی هیچ وقت فکرش هم نمیکردم!» سپس نگاهش را به عمق چشمانم دوخت و با تردیدی که در صدایش موج میزد، سؤال کرد: «الهه! مطمئنی که میخوای اجازه بدی بیان خواستگاری؟!!!» و در مقابل نگاه پرسشگرم، لبخندی زد و با لحنی برادرانه نصیحتم کرد: «الهه جان! مجید مثل بقیه خواستگارات نیس! اون داره تو این خونه زندگی میکنه! خوب فکر کن! اگه یه بار به عنوان خواستگار بیاد تو این خونه و بعد تو جواب رَد بدی، دیگه رفت و آمدِ هر دوتون توی این خونه خیلی سخت میشه! اگه مطمئنی که قبولش داری، اجازه بده!»
از شنیدن این حرف، پشتم لرزید. تصور اینکه خواستگارم، در طبقه بالای همین خانه حضور دارد و نتیجه هر چه شود، باز هم او همینجا خواهد بود، ترسی عجیب در دلم انداخت. عبدالله نفس بلندی کشید و گفت: «البته حتماً مجید هم به این قضیه فکر کرده! حتماً اونم میدونه که اگه این خواستگاری به هر دلیلی به هم بخوره، زندگیاش تو این خونه دیگه مثل قبل نیس! پس حتماً پای حرفی که زده تا آخر میمونه! ولی تو هم باید تکلیفت رو با خودت روشن کنی!» چشمانم غمگین به زیر افتاد و عبدالله با گفتن «تو رو خدا خوب فکر کن!» از کنارم بلند شد و از اتاق بیرون رفت.
با رفتن او، حجم سنگینی از احساسات بر دلم آوار شد. از محبتی که داشت بی سر و صدا در گوشههای قلبم جوانه میزد تا ترسی که از حضور نزدیک او آن هم در هر شرایطی، در دلم افتاده بود و آنچه بیش از همه بر دیوار شیشهای قلبم ناخن میکشید، تشیع او بود که خاطرم را آشفته میکرد. احساس میکردم در ابتدای راهی طولانی و البته پُر جذبه ایستادهام که از پیمودنش ترسی شیرین در دلم میدوید و دلم آنچنان به پشتیبانی خدای خودم گرم بود که ایمان داشتم در انتهای این مسیر سخت، آسمانی نورانی انتظارم را میکشد. آینده روشنی که آرزوی قلبیام را برآورده خواهد کرد! آیندهای که این جوان شیعه را به یاری خدا و با همراهی من، به سوی مذهب اهل تسنن متمایل میکند و این همان اطمینانی بود که عبدالله از من طلب میکرد!
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل
لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش🔺🔻 قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید.
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید.
#رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اظهارات شنیدنی رئیس پیشین دستگاه امنیتی-جاسوسی لبنان از شکست سیاستهای نتانیاهو و پیشرفت نظامی و فناوری حزب الله لبنان!
🔺اسرائیلیها در موقعیتی نیستند که بخواهند خواستههایشان را به ما تحمیل کنند.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش سخنگوی دولت به نامۀ رئیسجمهور منتخب
🔹این نامه درخواست یک رئیسجمهور منتخب است؛ رئیسجمهور هنوز مستقر نشده و الان سرپرست ریاستجمهوری آقای مخبر است.
🔹مفاد همین درخواست را یک ماهونیم پیش آقای مخبر اعلام کرده بودند و دستور دادند که انتصابات غیرضروری در دستگاههای دولتی اتفاق نیفتد.
🔹بنای ما همکاری با دولت جدید است و مخبر در جلسۀ امروز هیئت دولت تاکید کردند تا روز تحلیف همه با سرعتی مثل سرعت روز اول به فعالیت ادامه بدهند.
🔸بهتازگی پزشکیان در نامهای به سرپرست ریاستجمهوری اعلام کرده: در وزارتخانهها و معاونتهای ریاستجمهوری از هرگونه عزل و نصب نیروی جدید خودداری گردد.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
سمنان و زنجان هم فردا تعطیل شد
🔹استاندار سمنان: فردا بهدلیل گرمای هوا و صرفهجویی در مصرف برق و انرژی، این استان تعطیل خواهد بود.
🔹مدیرکل مدیرتبحران زنجان: ادارههای زنجان فردا بهعلت ایجاد پایداری شبکهٔ مصرف برق تعطیل است.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🏴 @Beit_al_Shohada
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسعود پزشکیان، ۱۷ اسفند ۱۳۹۹:
روحانی از این آدمها است که قیافه میگیرند، امر و نهی میکنند. تا حالا دیداری باهاش نداشتم اصلا هم نخواستم که چنین افتخاری را داشته باشم.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی از آخرین روز خانواده دختر کاپشن صورتی
🔹پدر خانواده:ریحانه برای روز مادر ذوق داشت، قرار بود آن شب جشن روز مادر را در خانه برگزار کنیم.
🔹هزاران نفر تا به حال از آن روز با من تماس و اجازه گرفتهاند اسم دخترشان را ریحانه بگذارند.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
📷 آذریجهرمی: در دولت نخواهم آمد
🔹وزیر سابق ارتباطات: نیاز است نفسهای تازه در در روح دولت دمیده شود؛ چهرههای تکراری برای مردم ملالتآور هستند.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ویژه #روز_چهارم #محرم
♨️علو مرتبه زن!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙مقام معظم رهبری
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت زهرا(س)
چنین گفته به زینب(س)
جانم از
غمهای تو رسیده بر لب
#ملاباسم_کربلایی🎙
#روز_چهارم #محرم💔
#کلیپ📲
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوبه عمه زینب هست
ولی حالا که تب دارم...
#مهدی_رسولی🎙
#روضه🔊
#جدید 🔄
18 تیر 1403📅
#محرم💔
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
YEKNET_IR_roze_vafat_hazrat_zeinab_99_12_08_amir_kermanshahi.mp3
4.93M
روضه حضرت زینب(س)
مادر گریه مادر غمها
#امیر_کرمانشاهی🎙
#روضه🔊
#روز_چهارم #محرم💔
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
مداحی آنلاین - السلام علیک ای اسیر غم عشقت - مطیعی.mp3
6.22M
السلام علیک
ای اسیر غم عشقت
جان ارض و سماء
#میثم_مطیعی🎙
#زمینه🔊
#جدید 🔄
19 تیر 1403📅
#شب_چهارم #محرم💔
✨با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
✨أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج✨
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
🔻آیتالله جنتی: باید با همدلی برای پیشرفت ایران اسلامی تلاش کرد
🔹دبیر شورای نگهبان از حضور حماسی و مسئولانۀ مردم ایران در انتخابات قدردانی کرد و به پزشکیان تبریک گفت و برای او در خدمت به مردم آرزوی توفیق کرد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 لحظه بمباران منازل مسکونی و به خاک و خون کشیدن مردم عادی در غزه توسط رژیمصهیونیستی
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 وزیر کار: کار مردم را نمیتوانیم معطل بگذاریم
🔹صولت مرتضوی:
درمورد نامه آقای پزشکیان پیرامون عزل و نصبها از خود ایشان سوال کنید
🔹کار مردم را نمیتوانیم معطل بگذاریم.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔻حضور پزشکیان در جلسه امروز شورای نگهبان
🔹سخنگوی شورای نگهبان خبر داد که رئیسجمهور منتخب در جلسه امروز شورای نگهبان حضور یافت و بر ضرورت همکاری و همدلی بین دو نهاد ریاستجمهوری و شورای نگهبان برای پیشرفت ایران اسلامی تاکید شد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رهبر انقلاب: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند، هیئت امام حسین(ع) سکولار نداریم!
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دعا کنید آنچه خیر است نصیب بشه
🔹پشت صحنه یکی از برنامه های بدون تعارف رییس جمهور شهید
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴سخنگوی شورای نگهبان: تا تنفیذ رئیسجمهور، معاون اول مدیر قوۀ مجریه است
🔹با توجه به اینکه براساس قانون انتخابات دورۀ ۴ سالۀ ریاستجمهوری از زمان تنفیذ حکم رئیسجمهوری توسط رهبری آغاز میشود، تا روز تنفیذ معاون اول مدیریت قوۀ مجریه را بر عهده دارد.
🔹پس از آن نیز تا زمانی که رئیسجمهور جدید بخواهد، میتواند به کارش در سِمت معاون اول ادامه دهد.
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴با حکم رهبر انقلاب نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز منصوب شد
🔹حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در حکمی حجةالاسلام آقای حاج شیخ احمد مطهّری اصل را به عنوان نماینده جدید ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز منصوب کردند.
🔹رهبر انقلاب در این حکم با ابراز تأسف فراوان مجدد از فقدان حجةالاسلام آلهاشم از شیوه سلوک مردمی و خدمتی ایشان تمجید کردند.
🔹متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجّةالاسلام آقای حاج شیخ احمد مطهّری اصل دامت افاضاته
با ابراز تأسف فراوان از فقدان امام جمعهی مردمی و پرتلاش و برجستهی تبریز، مرحوم مغفور شهید خدمت، حجةالاسلام آلهاشم رضواناللهعلیه که بیشک ضایعهای برای مردم آذربایجان است و با تمجید از شیوهی سلوک مردمی و خدمتیِ آن مرحوم، جناب عالی را که از همراهان و همکاران وی بوده و بحمدالله به حُسن اندیشه و عمل شناخته شدهاید، به نمایندگی خود در آن استان و امامت جمعهی تبریز منصوب میکنم.
🔹انتظار دارم که جایگاه امامت جمعه برای مردم مؤمن و شجاع و انقلابی تبریز، با خصوصيات ممتاز آنان به گونهی شایستهای همتراز باشد و دانش و اخلاص و همدلی و تبیين، محور تعامل با تودههای مؤمن و پرشور مردمی بویژه جوانان قرار گیرد، و ارتباط صمیمانه با علمای اعلام و دانشگاهیان و فرزانگان و مجموعههای انقلابی و همدردی با ایثارگران و ضعفای جامعه، همواره مدّ نظر باشد. توفیقات شما را از خداوند مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴 رهبر معظم انقلاب: ملتی که محرم را دارد، مجاهدت و شهادت را دارد و ملتی که مجهز به ابزار مجاهدت و متکی به خداست، هرگز مغلوب نخواهد شد. ۱۳۸۳/۰۸/۲۴
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat