eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
19هزار ویدیو
207 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16823204465218 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🍃🌸 ﷽🌸🍃 ✨ ❄️هر صبـــح_ یک حدیث 🍀 پیامبر اکرم «صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله وسلم» فرمودند⇩: ↫◄ ⚖️ اگر آسمان‌ها و زمین را در یک کفة ترازو بگذارند و ایمان علی(علیه‌السلام) را در کفة دیگر، ایمان علی(علیه‌السلام) بر آسمان‌ها و زمین برتری خواهد یافت. 👌 💯 📕 {کفایة‌الطالب، ـ کنزالعمال} 💠 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم *🍃🌼 🍃 * 🔸 روز یکشنبه متعلق به امیر المومنین امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد. 🍃🌺🍃 @Modafeane_harame_velayat
❤️ .... ❤️ خواهرم زینب که پدر به خاطر حرکات شیرینش,شیرین صدایش میکرد ,از لحاظ چهره به من شباهتی زیاد داشت اما من کاملا چهره ام، چهره مادرم بود واما چهره ی زینب تلفیقی از چهره ی پدر ومادرم بود وهمین باعث جذابیت بیشتر زینب بود ,از هنرهای مادر,نقاشی وطراحی ماهرانه اش به من رسیده بود وطبع شعر وقلم زیبایش به زینب, زینب هنوز در سن درس ومدرسه بود که سیل خواستگارانش به سمت خانه ی پدر روان شد واما دست تقدیر یک روز ،اتفاقی اورا به سمت مدرسه ای که من در ان تدریس میکردم کشانید ودربین خواستگارهای رنگ ووارنگ ,درعین ناباوری ,زینب به همکار من ,بله را گفت.... همزمان با ازدواج زینب ,دختر من و بهروز یعنی باز مانده ی نسلی که عشقی را مدام به دنبال خود میکشید ,به دنیا امد....زهرا....دختر من وبهروز....... پدرومادرم با تولد اولین نوه شان انقدرخوشحال بودند که اسمان را در زمین سیر میکردند,زندگی عاشقانه شان با وجود نوه ای شیرین ,رنگ وبویی دیگر گرفت... زهرای من بزرگ شد وقد کشید وانگار ستاره بخت واقبالش مانند خاله زینبش بود زیرا هنوز تازه وارد دبیرستان شده بود که به عقد همسرش درامد ومانند زینب زندگی متاهلی اش را زود شروع کرد ودرهمین اوضاع واحوال بودیم که بیماری کشنده ای به جان مادرم افتاد....هنوز حلاوت عقد زهرا به جانمان ننشسته بود که درگیر درمان بیماری مادر شدیم,مامان مریم هر روز بیمار وبیمارتر میشد وپدرم با دیدن ،حال عشق جوانی اش هر روز آب وآب تر میشد.... کار مادرم به بستریهای مداوم کشید وکار پدر به شب زنده داریها وگریه های پیوسته.... ودرست یک هفته بعداز مراسم ازدواج دخترم زهرا,ان واقعه ی تلخ بوقوع پیوست وطوفانی سهمگین زندگی ما را در نوردید.... مادرم در سنی که اول خوشی اش بود ,مظلومانه دیده از جهان فروبست وبه دیدار پدر وبرادرش شتافت ,هیچ کس جرات گفتن فوت مادر را به پدرم نداشت وبالاخره بعداز هفت روز از عروج مادر,با کلی دعا وثنا که اتفاقی برای پدرم نیافتد,اورا ارام ارام اماده کردیم وبرسر مزار مادر حاضر نمودیم,پدرم ناباورانه عکس روی قبر تازه مادر را مینگرید واز دل وجان بر عشق درخاک خفته اش اشک میریخت وبوی مریمش را از زیر خروارها خاک نم کشیده به جان میکشید... بعداز سوگواری زیاد واشک فراوانی که برسر مزار ریخت اورا به خانه اوردیم اما غافل از اینکه کسی که درگیر عشقی پایدار شد روحش با عشق دیرینه اش پرواز خواهد کرد و هنوز به نیمه های شب نرسیدیم که پدرم ,جلال,درعین ناباوری با سکته ای کوچک بال گشود وخود را به مادرم ,مریم رساند ودرجوار همسرش آرام گرفت....وبه راستی این است اوج عشقی راستین وحقیقی,داستانهای شیرین وفرهاد وعشق لیلی ومجنون که افسانه است اما من وما اینچنین افسانه هایی را در واقعیت دیدیم. واینک که اخرین سطرهای این رمان را مینویسم ,بر روی قالی ای نشستم که طرحش را دخترکی هنرمند ورعیت زاده کشید تا تحفه ای شود برای یک درباری....تحفه ای که هرگز به دست سردار سپه نرسید ویادگاری ماند برای نوه های بتول ویوسف میرزا.... (برای شادی روح پدر ومادرم صلوات) نویسنده :ط_حسینی . 🆔 @Modafeane_harame_velayat ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ 🚨کپی از رمان و حذف لینک کانال مدافعان حرم ولایت پیگرد الهی در بر دارد.⚠️
نکند در دل صحـرا سحرت میگذرد؟ با چه حالی گل زهرا، سحرت میگذرد؟ اشک داری و به لب ناله ی یارب داری گریه ارثی‌ست که از حضرت زینب داری روزه ات روضه ی ارباب دو عالـم باشد رمضـانت به گمانم چو باشد روضه ی آب فرات و لبِ اصغر خوانی یا که یک گوشه فقط از در و مادر خوانی خبر از روز ظـهـورت نرسیدست هنوز منتظر، طعم وصالت نچشیدست هنوز نور چشم همه برگرد، زمان منتظر است پشت در فاطمه با قد کمان منتظر است روز برگشتن توست عـید سعیدم برگرد من شب ظلمتم ای صبح سپیدم برگرد اشک میریزد از این چشـم گـنهـکار، بیا تو را جان ، بیا : 💔 کاش در این رمضان لایق دیدار شوم سحـری با نظـر لطف تـو بیدار شوم کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان تا که همسفره ی تو لحظه ی افطار شوم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام ❤️❤️ صلی‌الله علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی عج الله فرجه الله شریف🌹🌸
غمخوارِ کـربلا، غم عالم نمی‌خورد دنیایِ بی حسین، به دردم نمی‌خورد هر کس که خورد نان تو، جایی نمی‌رود هر کس که خورد داغِ تو را، غم نمی‌خورد شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار، عرشی است این حرفها به چشمه‌ی زمزم نمی‌خورد آن که به زیر سایه‌ی زهرا نشسته است غمهای روزِ حشر، مُسَلَّم نمی‌خورد آن کس که جای بستر بیماری، از غمت آتش گرفت حسرت عزیزم نمی‌خورد من با محرم تو نفَس می‌زنم هنوز هر چند طعنه، نوکرتان کم نمی‌خورد من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت این سینه باز داغِ محرَّم نمی‌خورد : 💔 گفتم به دل که غم مخور از دوری حرم آخر تو را زِ لطف صدا می‌کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
🕊در عملیات خیبر در منطقه ی طلاییه و جزایر مجنون که عظیم ترین عملیات تاریخ 8 سال دفاع مقدس بود شرکت کردم😇  در همین عملیات عظیم و مهم دعوت حق رو لبیک گفتم و با غلطیدن در خون خویش، اسلام رو زنده نگه داشتم..🇮🇷🕊 🥀🥀پیکر من بعد از 13 سال دوری از وطن در محرم 1375 به میهن بازگشت ✨ 💞اینم قسمتی از وصیت نامه ام 👇👇 مگر نه این است که ما خود را پیرو کربلا و حسین بن علی (ع) می دانیم پس چرا سخن لا اری الموت الا السعاده او را نشنیده می گیریم و تن به ظلم و جور می دهیم؟ من نیز با مختصر آگاهی که در این مورد داشتم و می خواستم باری از دوش انقلاب برداشته باشم راه خود را انتخاب کردم و امیدوارم که خداوند متعال این تحفه ی ناقابل را به درگاهش بپذیرد✨ شهادت با بصیرت رزقتون💞 💓شادی ارواح طیبه ی صلوات💓 🥀 💝التماس دعای فرج💝 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615