📆 ۲۱ آگوست ؛ #روز جهانی #مسجد
🔹این روز به درخواست ایران، از سوی سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شد تا اهمیت و فعالیت های مساجد برای جهان بازگو شود.
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
╲\ ╭``┓
╭``🌺╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865🤍🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 #روزشمار | ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲
💫 #رهبر_معظم_انقلاب:
#مسجد پایگاه است و این پایگاه بر محور #ذکر و #نماز است.
🗓 ۱۳۹۵/۵/۳۱
#تقویم۱۴۰۲
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 #روزشمار | ۲۵ مهرماه ۱۴۰۲
💫 #رهبر_معظم_انقلاب:
#نماز در #مسجد و با جماعت مؤمنان، همگانی نشستن بر گِردِ سفرهی میهمانی خداوند است.
🗓 ۱۳۹۰/۷/۱۹
#تقویم۱۴۰۲
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🎁 @BEIT_Al_SHOHADA
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴 #بخشیدن_همسر
💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. #مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. #مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو #ببخشه!»
#شهید_مجید_کاشفی
📙فرهنگنامهشهدایسمنان،ج۸،ص۱۰۶
#خانواده_دینی
🌹🌹🌹🌹🌹⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🍄...به نام خدای تَوّاب و غَفّار...🍄
🍃رمان فانتزی، امنیتی و آموزنده #توّاب
🍃قسمت ۷۹ و ۸۰
🍃محمد
بعد از قطع کردن تماس سریع پاشدم تا آماده بشم .اصلا متوجه نشدم که حاجی واسه چه کاری خواسته بود تا برم مسجد ...
فقط وقتی که گفت:
_من و روجا الان داریم میریم مسجد شما هم خواستی بیا...
روجا...
اون دختر با اون چشمای مظلومش خیلی شیرین بود
خواستم با نازنین هماهنگ کنم که پشیمون شدم ولی به جاش سریع آماده شدم.
نزدیکای مسجدی که حاجی آدرس داده بود رسیدم که گوشیم زنگ خورد نازنین بود تماس رو بدون جواب گذاشتم و گوشی رو خاموش کردم.
دلم میخواست امشب رو به خودم اختصاص بدم .
ماشین رو پارک کردم و وارد مسجد شدم
به محض ورودم روجا رو دیدم....
چادری که سرش کرده بود اونو مثل فرشتهها کرده بود لبخندی زدم و به طرفش راه افتادم.
کنار حوض ایستاده بود و متوجه من نشد
کنارش رو دو زانو نشستم و آروم گفتم:
_سلام روجا خانم
+سلاااام عمو محمد شما هم اومدید مسجد؟
_بله خانم ؛ اومدم هم مسجد هم اینکه روجا خانم رو ببینم حالت چطوره عمو خوبی؟
+خوبم عمو....عمو اون ماهی هارو نگاه کن همین امشب منو باباجون خریدیم و انداختیم تو حوض تا حوض مسجد قشنگ بشه.
_اون ماهی رو ببین چقدر شبیه توعه دقیقا چشماش هم مثل تو درشت و مشکیو خوشگله
با خنده نازو نگاه کشیده ای رو به من گفت:
_عموووووو
+جان عمو خوشگل عمو
خم شدمو بوسه ای به سرش زدم که همون موقع صدای حاجی اومد
_سلام مؤمن
+سلام حاجی حالتون چطوره
_الحمدالله ؛ ببین یه نشستن کنار این حاجی به کجاها ختم شد. جز گرفتاری و دردسر برات چیزی نداشت اون روز تو هتل اگر کنارم ننشسته بودی الان مزاحمت نبودم.
+این چه حرفیه حاجی مراحمی کنار شما زندگیم #رنگ دیگه ای به خودش گرفته
این رو از ته قلبم گفتم....
وقتی کنار #حاجی ؛ #مسجد ؛ #مراسمها هستم برمیگردم به زمان خوب کودکی زمانی که منم همراه #پدرم قدم برمیداشتم.
از اون زمانو حالو احوال اون دوران خیلی فاصله گرفتم
وخیلی دور شدم ...
ولی هنوز هم دلم برای اون موقع ها پر میکشه....
با صدای روجا به خودم اومدم
_عمو شما وضو نمیگیری؟
نگاهم به روجا بود که منتظر نگاهم میکرد
حاجی آستین هاش رو بالازد و خواست که وضو بگیره
روجا وقتی دید جوابشو ندادم رو به حاجی گفت:
_بابا جون وضو گرفتن یادم میدی؟
+آره عزیز بابا
قبلا وضو گرفتن رو بلد بودم ....
ولی الان فراموش کرده بودم بهتر بود منم همراه حاجی و روجا #وضو میگرفتم.
_دخترم اول آستین هات رو بالا بزن و دست هات را بشور.
یاد اون موقع افتادم....
که برای اولین بار #پدرم وضو گرفتن رو یادم میداد چقدر تشویقم میکرد تا برای #نماز و خواندن #اذان تمرین کنم
آهی از سر تأسف کشیدم
آهی که #موج_پشیمانی در دلم به راه انداخته بود....
پشیمان از جایگاهی که داشتم....
پشیمان از اینکه از اون دوران از خدا اینهمه دور شدم.....
🍃ادامه دارد....
🍃کپی با ذکر صلوات هدیه به شھید مجید بندری
⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇
🆔http://eitaa.com/joinchat/2779840717C9639a56865
🆔https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
🔴جهت دسترسی به قسمتهای قبل
لطفا گزینه زیر را انتخاب کنید وبا فلش🔺🔻 قسمتهای قبلی را به راحتی پیدا کنید.
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید.
#توّاب