eitaa logo
مدافعان حرم ولایت
1.4هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
19.2هزار ویدیو
207 فایل
🔹﷽🔹 کانال مدافعان حرم ولایت با متنوع ترین مطالب روز؛ آموزشی_اقتصادی_نظامی_مذهبی وسرگرمی. ♡ ارسال بهترین وجذابترین رمان‌ها پیام بصورت پست ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16823204465218 ارتباط با ادمین @MAHDy_Yar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الشـھــ🕊ـــدا🥀 و الصدیقینهشتمین چله ی کانال بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت 1402/10/17 💫 امروز "یکشنبه" متعلق است به امیرالمومنین (ع)🌺 و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌺 🌷⃟ *صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ 🌷⃟ *صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ 📌 "بیست و هشتمین" روز از چله دور هشتم با 100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫و قرائت زیارت آل یس💫 متوسل میشویم به چـهـارده معصــوم (ع) و شهید امروز "شهید غلامرضا بامدی" 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید امروز: شهید مدافع امنیت، غلامرضا بامدی 💐🕊🥀💐🕊🥀💐 نام پدر: ابراهیم تاريخ تولد:1375/11/17 محل تولد: مسجد سلیمان تاريخ شهادت :1401/7/17 محل شهادت : اغتشاشات سنندج ودرگیری با گروهک تروریستی کومله به درجه شهادت نائل آمد. مزار شهید: گلزار شهدای گمنام شهرستان مسجد سلیمان، در جوار مزار شهید بهنام محمدی 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤💐 غلامرضا بامدی از بسیجیان سنندج بود که در ۱۶ مهر توسط یکی از اغتشاشگران به شهادت رسید و در حالی که قرار بود در مسجد سلیمان، شهر مادری‌اش مراسم عروسی را برپا کند به خاک سپرده شد. آنچه در ادامه این مطلب می‌خوانید روایت مادرانه است که از تولد تا شهادت پسرش را این‌طور روایت می‌کند.🕊🥀 💠حاجتی که امام رضا(ع) برآورده کرد ۲۲ ساله بودم که در ۹ آذر سال ۷۴ ازدواج کردم و چهار ماه بعد از عروسی تصمیم گرفتیم به عنوان ماه عسل به مشهد مقدس برویم. تا آن زمان من هنوز قسمتم نشده بود که به حرم امام رضا(ع) مشرف شوم. همیشه دوست داشتم اگر قرار است خدا به من فرزندی بدهد، اولین بچه پسر باشد. برای همین تا چشمم برای بار اول به حرم امام هشتم افتاد رو کردم به آقا و گفتم: «یا امام رضا(ع) می‌خواهم فرزند اولم پسری باایمان و باخدا باشد و غلام شما. دوست دارم بیاید قالی‌های حرمت را جارو کند. از شما می‌خواهم پسرم مومن باشد و باعث افتخارم.» خدا شاهد است که همینطور راحت با امام رضا(ع) صحبت کردم و خواسته‌ام را گفتم. از سفر که برگشتیم یک ماه بعد خدا غلامرضا را در وجودم نهاد و ۱۷ بهمن سال ۷۵ وقتی به دنیا آمد و حاجتم برآورده شد نامش را گذاشتم غلامرضا ـ که البته نام پدربزرگش هم همین بود. هرچند برای اینکه موقع مدرسه رفتن به مشکل بر نخورد شناسنامه را به تاریخ ۳ فروردین ۷۶ گرفتیم. بعد از او هم دو فرزند دیگر به دنیا آوردم به نام‌های ریحانه و احمدرضا.  💠پسرم را بیمه حضرت فاطمه(س) کردم در مدتی که غلامرضا را باردار بودم خیلی دعا و قرآن می‌خواندم. مخصوصا دعای نادعلی را زیاد زمزمه می‌کردم. با علاقه زیادی که به ائمه داشتم او را بیمه حضرت زهرا(س) کردم. گفتم: یا بی‌بی خودت همیشه مراقب پسرم باش. غلامرضا سفری می‌رفت می‌گفتم: یا بی‌بی او را سپردم به شما. و هر وقت که بر می‌گشت همانجا به سجده می‌افتادم و می‌گفتم: بی‌بی جان ممنون که باز پسرم سالم برگشت.  💠مهاجرت به کردستان ما چند سالی بود که ساکن کردستان بودیم البته اصالت من و همسرم از بختیاری‌های خوزستان است و با هم فامیل بودیم. همسرم مهندس سد سازی بود در مسجد سلیمان. ۱۵ سال مسجد سلیمان زندگی کردیم تا اینکه شرکتی که همسرم در آن مشغول بود کارش آنجا تمام شد. صاحب کارش که از کار او خیلی راضی بود گفت: آقای بامدی پروژه‌ای است در سنندج، بیا آنجا هم با من کار کن. برای همین سال ۸۸ همسرم تنها آمد سنندج. برای عید نوروز آمدیم او را ببینیم که از این شهر خوشم آمد و خواستم بمانم پیش همسرم. از طرفی سه فرزند کوچک داشتم که بزرگ کردنشان بدون حضور پدر سخت بود. خانواده هم اهواز بودند و یک سالی که تنها مسجد سلیمان بودم خیلی سخت بود. دانشگاه می‌رفتم و در آموزش و پرورش هم کار می‌کردم. خلاصه با سختی انتقالی گرفتم و آمدیم سنندج خانه گرفتیم. مهر ۸۹ غلامرضا دوم راهنمایی بود که آمدیم اینجا. 💠حکمتی که چند سال بعد علتش را فهمیدم غلامرضا خیلی آرام بود. از بچگی همینطور بود. اینقدر برای ما عزیز بود که تا چهار سالگی باید بغلش می‌کردم وگرنه گریه می‌کرد. اتفاقا چند سال پیش پرسید: مامان مگر من در بچگی چکار کردم که فامیل می‌گویند خیلی پدر و مادرت را اذیت کردی؟ گفتم: بغلی شده بودی. واقعا مهرش در دل ما زیاد بود. برعکس او احمدرضا بود. خیلی شیطان و پر جنب و جوش. ریحانه ۹ سال بعد از تولد غلامرضا به دنیا آمد و در این فاصله من بچه سقط کرده بودم. موقع بارداری دخترم باز نذر حضرت زهرا(س) کردم تا دخترم بماند. مجبور شدم به خاطر کارم، ریحانه را زودتر از شیر بگیرم. آماده رفتن به سرکار شدم که فهمیدم احمدرضا را باردار شدم. خیلی ناراحت بودم و دوست داشتم سقطش کنم اما مادرم و دکتر مرا منصرف کردند و گفتند: حکمت خدا بوده. خب دو فرزند کوچک با فاصله کم خیلی برایم سخت بود. وقتی غلامرضا شهید شد گفتم: خدایا شکرت! الان می‌فهمم حکم وجود احمدرضا را. خواستی بعد غلامرضا جای خالی اش را برایم پر کنی.  💠غلامرضا دوست داشت همه فامیل در مراسم عروسی‌اش باشند غلامرضا وارد دانشگاه شده بود که یک روز آمد و گفت: مامان دختری هست که من خانواده‌اش را می‌شناسم و چند ماهی است زیر نظرش دارم. خانواده‌اش هم مومن و باخدا هستند. مشخصاتش را داد تا من هم بروم او را ببینم. نیلوفر واقعا دختر خوبی بود و خوشم آمد. مثل خودمان بودند. خلاصه ۱۷ مرداد سال ۱۴۰۰ غلامرضا عقد کرد و قرار بود آبان امسال عروسی کند. می‌گفت مامان می‌خواهم اهواز مراسم بگیرم تا همه را دعوت کنیم. دوست دارم ۷۰۰ـ۸۰۰ نفر مهمان داشته باشیم. عقدش در سنندج خیلی ساده بود چون کرونا هم بود. ادامه دارد... 🔻 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠پسرم مسئول بسیج دانشگاه سنندج بود غلامرضا مسئول بسیج دانشگاه سنندج بود. بیشتر وقت آنجا بود و گاهی حتی از من پول می‌گرفت تا آنجا خرج کند. در سپاه هم ثبت نام کرد و بعد از گزینش، دو سالی بود که خدمت می‌کرد. او مشغول تحصیل در رشته کارشناسی ارشد حقوق هم بود و دلش می‌خواست وکیل شود. 💠در تربیت بچه‌ها خیلی دقت می‌کردم تربیت بچه‌ها برایم خیلی جایگاه بالایی داشت. اتفاقا بعضی‌ها از من می‌پرسند چطور پسرت را بزرگ کردی؟ الان در روزگاری هستیم که بستر برای انحراف جوانان زیاد هست اما اگر از ابتدا فرزند را طوری بزرگ کنیم که مانند یک گل آب نور کافی داشته باشد ریشه‌اش محکم خواهد شد اما غیر این صورت پژمرده می‌شود. من فکر می‌کنم خانواده بسیار مهم است. پدر غلامرضا نان حلال در می‌آورد و محبت ما به هم و عشق خانواده به اهل بیت و خدا زیاد بود. نماز و روزه ما قضا نمی‌شد. اینها بسیار اثر گذار است. موضوع مهم دیگر رفت و آمد پسرم در مسجد بود. آنجا راه درست را به بچه‌ها نشان می‌دهند. همسرم خیلی به حرام و حلال اهمیت می‌داد. او خودش مجروح جنگ بود.  💠شما مادر غلامرضا هستی؟  غلامرضا کمک به دیگران را بسیار دوست داشت و در اردوهای جهادی شرکت می‌کرد. گاهی از اساتید دانشگاه پول می‌گرفت و برای مستمندان مناطقی از سنندج بسته‌های ارزاقی و لباس می‌برد. ماشین پدرش سمند بود. صندوقش را پر می‌کرد و می‌برد. دو سال پیش که کرونا بود خیلی از این کارها می‌کرد. همزمان کلاس قرآن هم داشت. من اربعین نذر امام حسین(ع) آش درست می‌کنم. سال گذشته گفتم: مامان می‌ترسم امسال به خاطر کرونا درست کنم همسایه‌ها دوست نداشته باشند، اما خب این آش را چکار کنم؟ خندید و گفت: من فکرش را کردم. قابلمه را بپیچ لای دستمال، بگذار عقب ماشین ببریم جایی که می‌گویم. یکی از دوستانم هم نذری شله زرد داشت. او هم درست کرد و با ماشینش برداشت رفتیم. ظروف یکبار مصرف را هم گرفتیم. دخترم و احمدرضا هم بودند. خدا شاهد است عجیب بود. همه او را می‌شناختند. یک جانباز جلو آمد و پرسید شما مادر غلامرضا هستی؟ گفتم: بله. گفت: شیرت حلال این پسر. چند سال است به من کمک می‌کند و پسرهایم را هم برد سر کار. ما ابدا از این موضوعات اطلاع نداشتیم.  💠غلامرضا گفت این عکس پسرم هست! یک بار دیگر هم داشتم اتاقش را مرتب می‌کردم، فهمیدم یکی از ایتام را کمک می‌کند. عکس بچه هم روی کارتش بود. پرسیدم: غلامرضا او کیست؟ گفت: چکار داری مامان؟ گاهی به او کمک می‌کنم، پسر من است! پول تو جیبی‌هایش را جمع می‌کرد و مخارج یک یتیم را بر عهده گرفته بود. گاهی اگر به خاطر کار در بسیج پولی به او می‌دادند علاوه بر خودش از بقیه دوستانش هم می‌گرفت و خرج مستمندان می‌کرد.  💠چند هفته‌ای می‌شد که درست غلامرضا را نمی‌دیدم چند روزی بود که از فوت مهسا امینی می‌گذشت و آن قائله‌ها و فتنه‌ها اوج گرفت. سنندج خیلی شلوغ بود و ما سه هفته‌ای می‌شد که درست غلامرضا را نمی‌دیدم. دائم پایگاه آماده باش بود. ۱۱ شب می‌آمد دوشی می‌گرفت و می‌خوابید. دوباره نماز صبح می‌خواند و می‌رفت. اوضاع را که می‌پرسیدم، می‌گفت: خدا را شکر فعلا مشکلی نیست. می‌گفتم: تو چه می‌کنی؟ جواب می‌داد: هیچی اگر اوضاع بد باشد و نیرو کم، ما را می‌برند برای آرام کردن شهر. می‌گفتم: مادر! جنگ کجا بود که تو شهید شوی؟ چند روز به همین ترتیب گذشت، اما می‌دیدم غلامرضا خیلی در خودش هست و با کسی حرف نمی‌زد. روزهای دیگر با خواهر و برادرش شوخی می‌کرد، اما چند روزی کم حرف شده بود و فقط مداحی‌هایی که در مورد حاج قاسم بود گوش می‌کرد. با همین مداحی هم می‌خوابید. حتی پیشواز گوشی هم این بود که «یاران رفتند و ما ماندیم و ...». مادرم می‌گفت: زهرا بگو غلامرضا این را عوض کند، هر بار که تماس می‌گیرم، دلم می‌ریزد. قبلا پیش آمده بود که از شهادت حرف بزند و می‌گفت خیلی دوست دارم شهید شوم. مامان من شهید بشوم باعث افتخارت خواهد بود. دعا کن شهید شوم. من هم می‌خندیدم می‌گفتم: مادر! جنگ کجا بود که تو شهید شوی؟ عشقش حاج قاسم بود.  ادامه دارد... 🔻 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠به مامان چیزی نگو! دارند ما را می‌برند داخل شهر روز شنبه ۱۶ مهر بود. بلند شدم آماده شوم بروم مدرسه دیدم غلامرضا دارد موهایش را شانه می‌کند و آماده می‌شود. طبق عادت همیشه که بدون خداحافظی نمی‌رفت منتظر بودم بیاید خداحافظی اما در آشپزخانه بودم که صدای در آمد و متوجه شدم پسرم رفت. تعجب کردم. آن روز در مدرسه ساعت ۱۱ دیدم والدین می‌آیند بچه‌ها را می‌برند، می‌گفتند شهر خیلی شلوغ است، می‌ترسیم اتفاقی بیفتد. صدای بوق ماشین‌ها هم دائم بلند بود. آن روز دلشوره بدی هم داشتم. دعا می‌کردم مسأله‌ای پیش نیاید. نیم ساعت زودتر مدرسه را تعطیل کردیم. زنگ زدم به غلامرضا، گفت: مامان خیابان‌ها خیلی شلوغ است مواظب باشید. پرسیدم: شما چه می‌کنید؟ گفت: «ما پایگاه هستیم.» قطع کردم. دوباره حدود ساعت ۳ از خانه زنگ زدم و پرسیدم: ناهار نمی‌آیی؟ گفت: نه ولی زنگ بزن نیلوفر بیاید پیش شما تنها نباشید، ما را امروز می‌برند برای آرام کردن اوضاع نمی‌دانم کی می‌آیم. زنگ زدم نیلوفر آمد. به خاطر دلشوره‌ام باز ساعت ۴ و نیم تماس گرفتم با غلامرضا اما هر چه زنگ زدم برنمی‌داشت. به نیلوفر گفتم: برای شام قرمه سبزی می‌گذارم که غلامرضا خیلی دوست دارد. دلشوره رهایم نمی‌کرد. بلند شدم سر خودم را با کار، گرم کردم. غذا را آماده کردم، سبزی شستم و ... در این میان تا ساعت ۷ و نیم هر چه تماس می‌گرفتم غلامرضا جواب نمی‌داد.  موقع شام هم هر چه همسرم گفت نرفتم غذا بخورم. نمی‌توانستم. اینکه پسرم جواب تلفن را نمی‌داد ناراحتم کرده بود. به نیلوفر پیام داده بود به مامان چیزی نگو! اما دارند ما را می‌برند داخل شهر. نیلوفر هم خیلی نگران بود. رفت اتاق و چند دقیقه بعد آمد در حالی که دستش می‌لرزید. گفت: زهرا جون می‌گویند پای غلامرضا تیر خورده بردنش بیمارستان. همسرم می‌گوید به من همان لحظه الهام شد او شهید شده. حتی داشتم می‌رفتم بیمارستان چشمم به عکسش افتاد و در دلم گفتم: نکند سرش تیر خورده باشد. البته آن لحظه به من چیزی نگفت. من هم می‌گفتم یا زهرا(س) تازه دامادم از بین نره! همگی راه افتادیم سمت بیمارستان. خیابان‌ها بسیار شلوغ بود. رسیدیم بیمارستان و در راه هی می‌گفتم: خدایا مراقبش باش. همسرم تمام مدت ساکت بود. ورودی بیمارستان خون خشک شده بود. دنبال غلامرضا می‌گشتم. بین مریض‌ها ندیدمش. رفتم یقه دوست صمیمی‌اش را گرفتم و گفتم: تو را به خدا بگو چه شده؟ تو که می‌دانستی او عروسی‌اش است، چرا گذاشی برود؟ می‌گفت: ناراحت نباشید چیزی نیست. گفتم: بگو به امام حسین(ع) قسم چیزی نیست؟ سرش را پایین انداخت، گفت: تو را به خدا ناراحت نباشید.  💠نمی‌دانم با چه حالی برگشتیم خانه به دکترها گفتم جان بچه‌هایتان بگویید چه شده؟ یکی از دکترها که سرش را پایین انداخت، زانوهایم سست شد. نتوانستم بایستم و افتادم. فقط گفتم: مادر شهادتت مبارک! اما نیلوفر داد می‌زد و باور نمی‌کرد، می‌گفت: نه غلامرضا اتاق عمل هست. خلاصه آرامش کردیم.  مستقیم رفتم سردخانه. همه وجودم می‌لرزید. در سردخانه را باز کردند. دیدم پسر جوانم آرام خوابیده بود. با یک تیر وسط پیشانی‌اش. ریش‌هایش کاملا خونی بود. نمی‌دانم با چه حالی برگشتیم خانه. وقتی آمدیم شوهرم با برادرم تماس گرفت و گفت: تالار را کنسل کنید و مزار غلامرضا را آماده کنید. اصلا نمی‌دانم آن لحظات چه شد.  ادامه دارد.... 🔻 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠غلامرضا همانطور که می‌خواست به شهادت رسید یکی از دوستانش لحظه شهادت را برایم تعریف کرد. گفت: ما ۴۰ نفر بودیم که همه را بردند برای آرام کردن شهر. تقسیم بندی شدیم. ما را بردند در پاساژی که خیابان تاناکورا بود. با فاصله یک متر یک متر ایستادیم تا اگر تیراندازی شد شهید کمتری بدهیم. دوستش قسم خورد و گفت: غلامرضا را گذاشتیم آخرین نفر که کمتر در خطر باشد، اما یکی از اغتشاش‌گران شروع کرد به حالت دایره تیراندازی کرد. الهی دستش بشکند، تیری هم زده بود بین دو ابروی غلامرضا و سپس یک موتوری آمد و فرار کرد.  بعد برایم تعریف کرد: حاج خانم! دیروز غلامرضا در بین دو نماز گفت: یا حضرت زهرا(س) مادرم مرا بیمه شما کرده، دلم می‌خواهد وقتی شهید می‌شوم همه ریشم خونی شود. با شنیدن این حرف‌ها گفتم: خدایا! راضی هستم به رضای تو. امانتی بود که داد و گرفت. 🥀شادی روح شهدا صلوات🕊🕊🕊 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩هم نوا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🕯✨100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫 زیارت آل یس💫 به نیت چـهــــارده معصــوم (ع) و شهید مدافع امنیت، غلامرضا بامدی✨ زیارت عاشورا https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/36776 زیارت آل یس https://eitaa.com/Modafeane_harame_velayat/36779 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615 #اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊﷽ 🥀﷽ 🥀﷽ 🕊 ♥️بسم‌‌ رب‌‌الشهدا‌‌ و‌ الصدیقین♥️ 🕊💐سلام بر تربت پاک شهدا💐🕊 💌سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند💌 📌هشتمین چله "کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت " 💫شروع چله 1402/09/20 ✨در این چله 100🌺صلوات، قرائت زیارت عاشورا و زیارت آل یس را 🎁 هدیه میکنیم به چهارده معصوم علیه السلام وشهدای گرانقدر🤲 🤍لیست شهدای والامقام🤍 🕊۱.شهید آیت الله دستغیب🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13458 🕊۲. شهید مرتضی عطایی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13526 🕊۳.شهید سید مرتضی حسینی 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13599 🕊۴. شهید مجید رشیدی کوچی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13646 🕊۵. شهید سبز علی شمسی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13700 🕊۶. شهید ناصر ثابت اقلیدی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13753 🕊۷.شهید پاسدار حسین آقاخانلو🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13788 🕊۸. شهید سجاد خلیلی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13846 🕊۹. شهید کریم صدف زاده 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13879 🕊۱۰.شهید حاج مسعود عسگری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13936 🕊۱۱. شهید مدافع حرم مهدی ایمانی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/13978 🕊۱۲. شهید اصغر شاکری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14041 🕊۱۳. شهید علی شفیعی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14088 🕊۱۴. شهید محمود اخلاقی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14146 🕊۱۵. شهید محمد رضا امینی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14198 🕊۱۶. شهید یحیی چاله چاله🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14244 🕊۱۷. شهیدان حسین اکبری وحسن اکبری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14297 🕊۱۸.شهید فریدون عباسی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14356 🕊۱۹.شهید عزیزمحمد انصاری اردلی 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14422 🕊۲۰. شهید نبی الله پورعلی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14470 🕊۲۱. شهید مرتضی محمدی زواره 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14507 🕊۲۲. شهید غلامرضا سمایی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14575 🕊۲۳. شهید محمد رضایی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14635 🕊۲۴. شهید یوسف بردستانی 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14692 🕊۲۵. شهید حاج علی لعلی 🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14758 🕊۲۶. شهید جوهر مرادی🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14823 🕊۲۷. شهید پرویز صبوری🥀 https://eitaa.com/BEIT_Al_SHOHADA/14879 🕊۲۸. شهید غلامرضا بامدی🥀 🕊۲۹.شهیدکریم زنگنه بیغشی 🕊۳۰. شهید نادر مهدوی 🕊۳۱.شهید میرزا محمد تقی فراهانی 🕊۳۲. شهید امیر مقنی کرمانی 🕊۳۳.شهید محمد هداوند 🕊۳۴. شهید محمد رضا دشتی پور 🕊۳۵. شهید رسول باطنی 🕊۳۶.شهید محمد رضا دارویی 🕊۳۷.شهید محمد رضا شمس خباز 🕊۳۸ شهید میثم مدواری 🕊۳۹ شهید احسان حدائق 🕊۴۰ شهید عبدالغفور شیر دل 🎁کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت 💌زنده نگه داشتن نام ویاد شهدا کمتر از شهادت نیست♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه دقیقه در قیامت 34.mp3
34.78M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه سی و چهارم * بیت‌المال را فقط در بودجه دولتی نبینیم * عدم حساسیت نسبت به اپیدمی گناه * رودربایستی‌هایی که ما را به جهنم می‌برد * مدیریت حسادت و حساسیت * به فکر ابدیت خودمان باشیم * شرح خطبه ۲۲۴ * مدیریت مبتنی بر معاد * امان از حیا نکردن از خدا * راه کنترل غضب * از خدا بخواهیم حقیقت را به ما بچشاند، حتی شده یک ثانیه * تنزل عذاب جهنم در دنیا ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🥀 @BEIT_Al_SHOHADA 🥀 @Modafeane_harame_velayat
🛑 تمام عوامل دخیل در انفجار کرمان بازداشت شدند 💥۱۶ بمب قبل از مراسم کشف شد دادستان کرمان: 🔹از چند ماه قبل از مراسم سالگرد حاج قاسم، کار امنیتی در ارتباط با تامین امنیت برگزاری این مراسم آغاز و دلیل قبل از مراسم کشفیاتی داشتیم که ۱۶ بمب در کرمان کشف شد. 🔹شب قبل از حادثه تروریستی تمام منطقه محدوده مراسم با وسایل الکترونیکی و سگ‌های مواد منفجره یاب رصد و بررسی شد و هیچ چیز کشف نشده است. 🔹ظرف ۲۴ ساعت تمام عوامل دخیل در این انفجار تروریستی دستگیر و بازداشت شدند. 🔹‌عصر حادثه، محل ساخت جلیقه‌های انفجاری در حاشیه شهر کشف شد که قرار بود در صبح روز بعد استفاده شود. 🔹تاکنون ۳۲ نفر در این پرونده از افرادی که پشتیبانی می‌کردند، دستگیر شدند و در حال بازجویی و مراحل مقدماتی بازجویی هستند. 🔹به این نتیجه نرسیدیم که بسته انفجاری در آن نقطه تعبیه شده بوده و در هر دو انفجار توسط عامل انتحاری بوده که به درک واصل شده‌اند. 🔹نفری که انتحاری تخت دریاقلی بیگ را انجام داده بود شناسایی شده و دیگری نیز در حال شناسایی است. ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔰 ۶۴ بمب قرار بود در سالگرد شهید سلیمانی منفجر شود 🔹رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح کرمان: ‌خبرهایی از تهدیدات دشمن داشتیم و قبلاً تعداد ۱۶ بمب آماده انفجار در کرمان کشف شد که مخصوص گلزار شهدا و مرقد شهید سلیمانی ساخته شده بود. 🔹بالای ۶۴ بمب نیز در سراسر کشور کشف شد که قرار بود در مراسم شهید سلیمانی منفجر شود که عوامل آن دستگیر شدند. 🔹هر دو انفجار قبل از گیت بازرسی بوده و عوامل انتحاری قبل از گیت بازرسی انفجار را انجام دادند. 🔹عامل انتحاری تا جایی که گیت بازرسی وجود داشته جلو آمده و همان جا که راه برای او مسدود شده خود را منفجر می‌کند. 🔹اگر در این انفجار، بسته انفجاری تعبیه شده بود حتماً در زمین یک گودی ایجاد می‌کرد. 🔹چون این بسته از زمین ارتفاع داشته و به بدن فرد انتحاری متصل بوده است ترکش‌های آن به اطراف پخش شده و زمین آسیبی ندیده است. ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔻️‌️رهبر پیشین داعش خراسان: عوامل تاجیکستانی عملیات کرمان از پاکستان راهی ایران شدند 🔹‌عبدالرحیم مسلم‌دوست، رهبر پیشین داعش خراسان با انتشار پستی در X نوشت: عوامل عملیات کرمان ۲۲ آذر و نزدیک به یک ماه قبل از طریق کشور پاکستان راهی ایران شده بودند. 🔹‌داعش در افغانستان و منطقه تنها حضور تبلیغاتی دارد و حضور فیزیکی اصلا ندارد. 🔹‌به شمول پاکستان و تاجیکستان، چند گروه استخباراتی دیگر، افراد مشخصی را مورد استفاده قرار می‌دهند و برای مقاصد خود اسم داعش را بر آن می‌گذارند. ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
🔴هنگام خوردن خیـــار، ته تلخ آن را هم بخورید ✅طبع خیار سرد است اما ته تلخ خیار طبع گرم دارد و سبب تعدیل طبع خیار شده و به هضم غذا و سلامت قلب کمک میکند ! ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
بیدمشک: ▫️ بیدمشک گیاهی است ملین و تقویت کننده قلب، اعصاب. این گیاه دارویی دستگاه گوارش را تقویت کرده و اشتها را افزایش می دهد. ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat
تقویت کننده مغزبامیه: تحقیقات کاملی وجود دارد که خوردن بامیه را با کاهش ریسک آلزایمر و دیگر بیماری های عصبی مرتبط دانسته است. زمانی که شما به صورت مرتب این گیاه را مصرف کنید، آسیب هایی که به مغز وارد شده است را ترمیم می کند. ⚠️با مــــــــا همـــــــــــراه باشیـــــــــــــــد👇 🇮🇷 @Modafeane_harame_velayat