📪 پیام جدید
یه خاطره از اربعین بگم؟ :)
یه سال قسمت شد اربعین با خانواده ای همسفر شدیم که بچهی ۳ ساله داشتن و یه بچه ی حدودا ۱۶_۱۷ ساله
حدودا نصف عمود ها رو رفته بودیم که حال بچها بد شد..
۳ سالهشون همش گریه میکرد پدرش رو میخواست ..💔
بچهی بزرگتر شون توی تب میسوخت..
مادرشون گریه میکرد و سعی میکرد بچها رو اروم کنه ..
سخت تر از همه اون لحظه ای که مادر لالایی میخوند برای ۳ ساله اش اروم شه..🥲
و پدری که مدام در رفت و برگشت بود و اروم و قرار نداشت 💔
یه موکب گریه میکردند از این روضهی مجسم..
اون لحظه تصویر ۳ ساله و امام سجاد ع و رباب و زینب س و امام حسین ع ،همگی جلوی چشممون بودند..
و گریه ی ما از این بود که غم و مصیبت امام حسین ع و همراهانشون خیلی بزرگ تر از اینا بود..😢
___
✍️ معین ؛
📪 پیام جدید یه خاطره از اربعین بگم؟ :) یه سال قسمت شد اربعین با خانواده ای همسفر شدیم که بچهی ۳ س
حماسهٔ اربعین ،
پره از روضه .. ؛ با دقت اگر نگاه
کنی و حس کنی ، خشم و انتظارت
برای روز انتقام بیشتر و بیشتر میشه ..
✍️ معین ؛
رزق من انگار این جلسه بود ؛ منفعل نباش !!! - @Moein_Ch | معین -
✍️ معین ؛
دلم برای روضههای حاج مهدی تنگ شده بود .. ؛ شما هم در اشکهای من شریک ✨️ - @Moein_Ch | معین -
من و جدا شدن از این آستان ؟!
خدا نکند ...
- @Moein_Ch | معین -
✍️ معین ؛
خیلی وقت بود پایه روضههای حاجی نبودم ؛ به یادتون هستم .. ✨️ - @Moein_Ch | معین -
ز خانهها بوی طعام میآمد
اما به جان تو بابا ، گرسنه خوابیدم .. 💔
✍️ معین ؛
خیلی وقت بود پایه روضههای حاجی نبودم ؛ به یادتون هستم .. ✨️ - @Moein_Ch | معین -
شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی .. 😭
✍️ معین ؛
خیلی وقت بود پایه روضههای حاجی نبودم ؛ به یادتون هستم .. ✨️ - @Moein_Ch | معین -
به روی نیلی و موی سفید دقت کن
بگو شبیه که هستم پدر ، اگر گفتی .. ؟! 🥀