✍️ معین ؛
خواستم تا درد سر را کم کنم از خانهی تو با خدا از مرگ گفتم، از دعایم گریه کردی ..
با خدا از مرگ گفتم، از دعایم گریه کردی ..
اشکها را با مشقت پاک کردم از نگاهت
پا به پایت گریه کردم ، پا به پایم گریه کردی ..
✍️ معین ؛
اشکها را با مشقت پاک کردم از نگاهت پا به پایت گریه کردم ، پا به پایم گریه کردی ..
هی من یاد روضه میوفتم .. ، اما میگن ولش کن .. ؛
✍️ معین ؛
اشکها را با مشقت پاک کردم از نگاهت پا به پایت گریه کردم ، پا به پایم گریه کردی ..
سوختم از غربت تو ، سوختی از قسمت من
من برایت غصه خوردم ، تو برایم گریه کردی .. 💔
مرد من! کوه غیورم! کاش زهرا را ببخشی
من بمیرم پیش چشم بچههایم گریه کردی .. 😭😭😭
گفته بودی درد و دل کن؛ سعی کردم؛ پس چرا تو
تا سخن آغاز کردم، از صدایم گریه کردی؟! 💔😭